داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

از اهواز تا مشهد

داستان از اونجا شروع شد که یبار تو سرویس بودم که یه زنه زنگ زد گفت سلام اقا حسن رو کار دارم منم ناخداگاه گفتم مطمئنی حسنو میخوای احسانو نمیخوای دیدم گفت شایدم نمیدونم بعد گفت ببخشید اونجا کجاس منم گفتم اینجا اهوازه گفت من کجا تو کجا گفتم مگه تو کجایی گفت نیشابور گفتم من حتی نمیدونم کجاس گفت زنگ میزنم و خداحافظی کرد .

بعد دو روز زنگ زد و گفت اسمش الاهه است شوهر و بچه داره و شوهرشم رانندس منم از همون اول گفتم اینو میتونم بکنم احتمالا شده تا نیشابور میرم ،بعد یه هفته کلی صمیمی شدیم و پیامک سکسی میفرستادیم و سکسی صحبت میکردیم این داستان ادامه داشت تا اینکه واسم عکس و کادو فرستاد وقتی دیدمش کلی عاشقش شدم گفتم منم میفرستم بعد یماه منم چندتا عکس فرستادم یه عروسک اونم وقتی منو دید بقول خودش میخواست بپره تو بغلم از خوشحالی و اداره پستو رو سرش گذاشته بوده دیگه جوری شده بود که شبا تا صبح چت میکردیم چت سکس میکردیم کلی عاشق هم شده بودیم و اصرار میکرد بلند شو بیا نیشابور که منم واقعا نه مرخصیشو داشتم و مسیر طولانی بود اینقدر باهم صمیمی شده بودیم که داستان کل زندگیشو میگفت منو با دوستاش اشنا کرد و پز منو پیش اونا میداد اسم یکیش سمانه و اون یکی شیرین بود بعضا که باهم بودن با همشون صحبت میکردم اوناهم همیشه پایه قلیون هم بودن اینقدر صمیمی شده بودیم که شماره خواهرشوهرشو میداد که امتحانش کنم و بخندیم که دیدم خواهر شوهرش شماره منو داد به دوستش و اونم پیام دادو باهاش رفیق شدم ولی داستانو به الهه گفتم اونم گفت بچه پولداره و دختره یه جانبازه عاشقش کنی کلی خرجت میکنه مجردم هست بخوای بگیری که من چند روز مخشو زدم اونم واسم عکس و یه انگشتر فیروزه فرستاد ولی خوشکل نبود و خوشم نیومد ولی بخاطر اینکه بدی نکرده باشم منم یه عروسک و عکسمو فرستادم واسش بعضا شبا با اونم سکس چت میکردم ولی کلا دست گرمی گذاشته بودمش این گذشت تا الهه با شوهرش قهر کرد و رفت خونه باباش تو اون یه ماه کلی با خودش و دوستاش صمیمیتر شدم و جلو اونا باهام سکس حرف میزد و التماس میکرد که بیا پیشم بیا بگیرم که منم راهنماییش کردم برو سر خونه زندگیت من تو رو نمیگیرم بعد یه ماه برگشت سر خونه زندگیش ولی بعد چند ماه که ارتباطمون خوب بود و قرار بود برم نیشابور دیدم پشت خطیم و دایم مشغوله منم خونم به جوش میومد میگفتم کیه و گفت که با یکی رفیق شده منم ناراحت شدم و افتادم نصیحت کردن که تو شوهر داری زندگی داری تو شهر خودت داری خودتو بدبخت میکنی من دورم واسه زندگیت تهدید نیستم ولش کن چه نیازی داری شوهرت بچت مهمترن بفکر ابروت باش کسی نفهمه دو روز دیگه حتما عاشقش میشی ازت سکس میخواد کسی بفهمه بدبختی حتی جوری شد زنگ میزدم دوستاش و از اونا کمک میخواستم اونا هم میگفتن کاری از دستمون بر نمیاد اینقدر فشار اوردم تا گفت ولش کرده پسره رو و تورم میخوام ول کنم منم گفتم چرا من گفت نمیخوام در ارتباط باشم باهات خوب نصیحتم کردی نمیخوام ابروم بره یوقت باور کنین اون روز کلی پشت تلفن گریه کردم و فکر این بودم که برنامه هام نقش بر اب شده بود . منم از ناراحتی هر روز با دوستاش چت میکردم و اونا دلداریم میدادن، که یدفعه یفکری به ذهنم رسید گفتم حالا که اون ولم کرد منم برم با دوستاش رفیق شم که مونده بودم شیرین بهتره یا سمانه با دوتا وارد مزاکره شدم تا یجایی رفتم که دوتاشون هم بهم چراغ سبز دادن ولی لحظه اخر سمانه رو انتخاب کردم و مخ زنیو شروع کردم بطوری که انگار اونو از اول دوست داشتم داستانم با سمانه هم کلی عاشقانه شد و هر شب سکس چت میکردیمو حرف میزدیم تا اینکه گفت شوهرش یماه میره شیراز و تونستی بیا مشهد چون سمانه و شیرین مشهدی بودن .منم از فرصت استفاده کردم و هفته اخری رفتم مشهد و شب رو تو حرم گذروندم چون گفت فردا صبح بیا منم فردا صبح رفتم به ادرسی که داده بود قبلش تو راه قرص تاخیری خوردم و رفتم خونشون تا دیدیم همو مثل دوتا عاشق واقعی شروع به خوردن لب و دهن هم کردیم و مثل دیوونه ها همو بغل میکردیم سریع لباساشو کندمو بردمش رو تخت بهش گفتم خامه داری بیار و چون تو سکس چتا گفته بودم چکار میکنم خامه رو اورد منم ریختم رو ممه هاش و تا اونجا که میتونستم خوردم ممه هاشو ممه هاش 75 بودن و منو که اولین سکس زندگیم بودو دیونه کرد بعد رفتم از نوک پاهاش شروع کردم لیسیدن اینقدر پاهاش سفید بود که مست شده بودم بعد رفتم همینطور بالا تا به کسش رسیدم سریع یه زبون زدم دیدم کاملا خیس شده منم مثل نخورده ها شروع کردم به خوردن کسش اینقدر خوردم که گفت بسه بعد سریع پرید کیرمو گرفت تو دستش و شروع کرد به ساک زدن منم که عشقم لاممه ای بود برش گردوندم و از لای ممه اش کیرمو گذاشتم تو دهنشو عقب جلو میکردم بعد چند دقیقه به عشق کسش به کمر خوابوندمش و بحالت برسی رو کسش کیرمو بالا پایین کردم تا خودش بگه بکن تو که منم دیدم تو حال خودشه و منم اروم کردم تو کسش و اروم اروم کردم و همینطور سرعتمو بیشتر کردم اینقدر کردم و مدل عوض کردم که دیدم گفت درنیاری دارم میام منم محکم کردم تا ارضا شد منم مدلمو عوض کردم و بصورت کتابی گذاشتم تو کسش واقعا این مدل دیوونم میکرد چون تو چند روزی که اونجا بودم فقط کتابی میکردمش البته همه مدلی کردمش کلا تو چهار روز و شبی که اونجا بودم 15 بار کردمش که جونی واسم نمونده بود شب اخر گفت از کون بکن منم کمی کردم دیدم خیلی تنگه و دردش میاد ولی خیلی عالی بود منم تا ته کردم تو کونش کیرمم که 18 سانته و اونم جیغ میکشید که گوه خوردم تا حالا ندادم منم که تا ابمو نریختم تو کونش ولش نکردم اخرین شب دوستش شیرینو دعوت کرد گفت احسان اومده بیا ماهم تا نصف شب قلیون میکشیدیمو میخندیدیم و به شیرین گفتیم ارتباط ما ارتباط برادر خواهریه شیرینم میخواست تو خونه سمان منو یاد شبای گذشته بیاره و باهام سکس کنه که من خودمو به اون راه میزدم چون میدونستم که جلوی سمان نمیشه شیرینو بکنم بعد چهار روز شوهر سمان اومد و منم رفتم هتل و رفتم با شیرین چت کردن که من عاشق توهستم و نمیشد جلو سمانه و این حرفا که شیرین رو صبح وقتی بچشو برد مدرسه اوردمش هتل تو هتل شیرینو که دیدم کمی چاق بود ولی خوشکل و تو پربرعکس سمانه که خیلی لاغر بود شیرینو همین که بردم تو اتاق مثل دیونه ها باز لب خوری کردیم و سریع لباساشو دراوردم و افتادم بجوون ممه هاش ممه های شیرین 85 بود داشتم دیوونه میشدم این شیرین خیلی نرم بود کمی روغن بهش زدم و افتادم ماساژ دادنش از مچ پا میرفتم تا کسش از کسش میرفتم تا ممه هاش کمرش شکمش بعد رفتم شروع کردم خوردن کسش که دیدم داره جیغ میزنه و ارضا شد منم شرتمو دراوردمو کیرمو از لا پستوناش کردم تو دهنش چند بار که بالا پایین کردم چون قرص نخورده بودم حس کردم ابم داره میاد منم دراوردم و پاهاشو بردم بالا و گذاشتم تو کسش و محکم شلاقی میزدم وقتی میزدم صدا شالاپ شلوپ میومد که ترسیدم کسی صدارو بشنوه شیرین کسش گشاد بودو کیر من توش راحت میرفت و میومد و چون میترسیدم ابمو تو کسش بریزم گفتمش برگرد ابمو بریزم تو کونت که اونم قبول کرد منم یه تف زدم سر کیرم و با کمی بازی کردن کیرم با سوراخ کونش ارون گذاشتم تو کونش بعد اینکه تونستم کیرمو داخل کونش جا کنم محکم فشار دادم که دادش رفت هوا و منم دیوونه شدم و محکم کردم از پشت موهاشو گرفتم و میکشیدم و با یدستم محکم میزدم رو لمبه هاش و محکم میکردم تو کونش که مثل موج دریا میرفت و میومد تو همین زدنا یه داد بلند کشیدم و تمام ابمو خالی کردم تو کونش بعد رفتیم حموم دوش گرفتیم کلی تنقلات داشتیم خوردیم و رفت خونش و فردا صبح باز برگشت شیرینم تو 4 روز تونستم 10 بار بکنم که دیگه رنگ و رخی بهم نمونده بود و سکسای اخری فقط لختش میکردم و میزاشتم تو کسش و چون قرص برده بودم هرچقدر میکردم ابم نمیومد و تو هرسکسی حداقل 3 بار ارضاش میکردم و این بود داستان مشهد من و بعدش برگشتم اهواز و بعد چند ماه ارتباطام با دوتا خوشکلام کمو کمتر شد و اونا هم گفتن که نمیخوایم باهات ارتباط داشته باشیم و جالب اینجا که این سه تا رفیق از حال و روز هم بی خبر بودن و نفهمیدن چه ارتباطی بین من و دوستاشون بود. امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه. این اولین و اخرین سکس های من بود.

نوشته: احسان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها