داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

آب کس عاطفه رو خوردم

سلام
من حامدم ۳۱ سالمه و میخوام خاطره عشق بازی با همکارمو براتون بگم، امیدوارم ازش خوشتون بیاد
من شش ساله تو یه شرکتی کار میکنم که یه دختر خیلی سکسی هم تو اون کار میکنه
سال اول که من وارد شرکت شدم اون دخترم استخدام شد و شد همکار من
من از روز اول که این دخترو دیدم واقعا ازش خوشم اومد و سعی کردم که خودمو بهت نزدیکتر کنم و باهاش رل بزنم
ولی چون فضای شرکت جوری بود که ممکن بود هم برای اون بد بشه و هم برای من زیاده روی نمیکردم
اوایل به بهمونه های کار میرفتم پیشش و ازش کارهای مختلف رو میخواستم
یه مدت اینجوری گذشت تا یه سال بعد که دیگه واقعا تصمیم گرفته بودم که بهش بگم میخوام باهاش باشم
دقیقا روزی که تصمیم گرفتم بهش بگم شنیدم دوتا از همکارامون باهم رل زدن و باهم دوست شدن و تو فضای شرکت پیچید، و از اون طرف حراست و مدیریت روی این نوع رابطه حساس بود ، که اون دوتا رو اخراج کرد
حقیقتش اینو که فهمیدم یکم ترسیدم که ممکنه ماهم به سرنوشت اونا دچار شیم
هیچی من بد بخت دوباره با یاد عاطفه همکارم موندم و در حسرتش
یه چهار پنج سالی گذشت و منو عاطفه در کنار هم کار کردیم، یه مدت بعد به من یه شغل خیلی فوق العاده از یه شرکت دیگه پیشنهاد شد و من قبول کردم و تصمیم گرفتم با شرکت قطع همکاری کنم و چند وقت قبلش اعلام کردم
ولی مدیر عامل و مدیرم از من خیلی راضی بودن و موافقت نمیکردن ولی من تصمیم گرفته بودم برم ولی از یه طرف دلم پیش عاطفه بود و همیشه تو خاطره هام به یاد اون بودم
و از طرفی هم تو این چند سالی که تو این شرکت کار کرده بودم درآمد آنچنانی هم نداشتم و تقریبا آمادگی ازدواج و هزینه هاشو نداشتم
ولی با پیشنهاد جدیدی که بهم شده بود قطعا میتونستم تو کمترین زمان ممکن حتی به ازدواج هم فکر کنم چون درآمدم تقریبا دوبرابر شرکت قبلیم بود
بگذریم
این شد که قرارداد جدید با شرکت نبستم و روز آخری که مینولستم بیام بیرون دلو زدم به دریا و مستقیما رفتم پیش عاطفه و رک و رو راست بهش گفتم که چند ساله که ازت خوشم اومده و تو این مدت هم به خاطر مسائل شرکت نمیتونستم بیام بهت اینو بگم
یهو عاطفه تعجب کرد و گفت حامد تو واقعا منو تو این چند سال دوسم داشتی و بهم نگفتی؟ گفتم آره عاطفه جان
عاطفه هم گفت شیطون اگه بهت بگم من از اون روز اول فهمیده بودم چی میگی؟
گفتم جدی میگی؟گفت اره معلوم بود دیگه از همون روزای اول به بهانه های کاری مدام میومدی پیشم و همش نگام میکردی
گفت یه چیز بگم پرو نمیشی؟
گفتم نه بگو
گفت منم ازت بدم نمیومد
و منتظر بودم تو قدم برداری تا باهات دوست بشم
گفتم بابا من به خاطر قانون مزخرف شرکت قدم برنداشته بودم وری الان که دیگه دارم میرم دلمو زدم به دریا و اومدم بهت بگم
نظرت چیه عزیزم؟ دوست دخترم میشی؟
عاطفه هم گفت چرا نشم پسر به این گلی
تو این مدتم شناخت کافی ازت پیدا کردم
و میدیدم که به جز من حداقل تو شرکت با کسی نبودی و واقعا بهم ثابت شده بود که دوسم داری
هیچی دیگه کلی ذوق زده شدم و ازش خداحافظی کردم و اومدم بیرون
فرداش رفتم شرکت جدیدم و کارمو شروع کردم
بعد از ظهرم زنگ زدم بهش و شام دعودتش کردم یه رستوران شیک
وایی قند تو دلم آب شده بود و همش منتظر اومدنش بودم که اومد تو رستوران وایی چه تیپی زده بود کف کردم (اخه من همیشه با لباس فرم شرکت دیده بودمش) خیلی خوشگلتر و جذابتر شده بود
تا وومد و نشست سلام علیک کردیم و گفت مناسبت شام امشب چیه؟
گفتم دوتا مناسبت داره ، اولیش اولین شام دوستیمون ، و دومیش اولین روز کاری تو شرکت جدیدم
گفتم چه خبر از شرکت
گفت هیچی همونجوری، و فقط جات تو شرکت خیلی خالیه ، شرکت نیروی خوبیشو از دست داد
گفتم مرسی عزیزم دل منم برات تنگ شده بود ولی از این به بعد بیشتر باهمیم
گفت باشه مرسی
هیچی دیگه اون روز غذا خوردیم و شب گذاشتمش جلوی در خونشون و کلی هم ازم تشکر کرد و رفت
یه مدت همینجوری باهم بیرون میرفتیم و قرار میزاشتیم
بعد از حدود سه ماه دیگه تصمیم گرفتم بهش بگم باهم رابطه برقرار کنیم، آخه خیلی تو کفش بودم
هیچی دیگه یه روز که بیرون بودیم بهش گفتم عاطفه
گفت بله عزیزم
گفتم عاطفه تو منو دوست داری؟
گفت معلومه عزیزم، چطور مگه؟
گفتم حقیقتش من الان تازه رفتم تو این شرکتم و دارم کلی پولامو جمع میکنم که بیام به خواستگاریت ولی الان هنوز موقعیت ازدواج ندارم چون پس اندازم برای تشکیل خوانواده زیاد نیست
گفت وااای حامد میخوای بیای خواستگاریم؟
گفتم آره عزیزم ولی الان نه یکم خودمو جمعو جور کنم میام
میخوام با دست پر بیام خواستگاریت
گفت اوکی
گفتم نمیدونم چجوری بهت بگم ،معذرت میخوام میشه یکم در حدی که خودت صلاح میدونی باهم رابطه داشته باشیم؟
عاطفه گفت حامد تو که میدونی من هنوز دخترم و نمیتونم باهات رابطه داشته باشم، از طرفی هم ببخشیدا دوست ندارم رابطه از پشت رو تجربه کنم
گفتم نه عزیزم منظورم در همون حد عشق بازی و ارضا شدنه
گفت باشه اگه در همون حده قبوله، حقیقتش منم دوست داشتم ولی روم نمیشد بهت بگم
هیچی دیگه کلی خوشحال شدم و گفتم هر روزی که تو آمادگیشو داشتی بگو بیام پیشت عزیزم
گفت باشه
هفته بعد جمعه ساعت یک زنگ بهم گفت ساعت دو بابااینا دارن
میرن خونه دائیم اینا و تا شب اونجان ، اگه میخوای بیای ساعت چهار اینا اینجا باش
هیچی دیگه منم سریع رفتم یه دوش گرفتم و اومدم و رفتم سمت خونه عاطفه اینا
هیچی دیگه تا رفتم جلو درشون و زنگو زدم گفت بدو بیا بالا تا همسایه ها ندیدن
سریع رفتم بالا
پشت در رسیدم در زدم
وااااییی چی میدیدم عاطفه یه لباس سکسی قرمز مشکی برام پوشیده بود که باورم نمیشد این همون عاطفه اس
وااای که چقدر سکسی و جذاب شده بود
تا رفتم تو گفت بشین برات آب میوه بیارم
گفتم عاطفه نمیخواد چیزی بیاری میشه وایستی فقط نگات کنم
گفت جوونم حامد دوست داری اینجوری منو ببینی؟
گفتم عاشقتم
هیچی دیگه ناخودآگاه رفتم سمتش و لبامو گذاشتم رو لباش
واااای نمیتونم توصیف کنم که چه لذتی بهم داد
وااای خیلی عالی بود
یه پنج دیقه ای لبای همو خوردیم ،کم کم دستمو بردم رو سمت پستوناش و ممه هاشو مالیدم
یه پنج شیش دیقه ای پستوناشو مالیم که صداش دراومد
هیچی سریع سوتینشو در آوردم و افتادم به جون پستوناش
وایی که چه پستونایی داشت مثل هلو واقعا یشنک و خوردنی بود
وایی داشتم یه ده دیقه ای پستوناشو میخوردم و نوک سینه هاشو میک میزدم و گازشون میگرفتم که صدای نالهاش داشت بالا میرفت
یهو دیدم عاطفه میگه برو رو کسم
برو رو کسم حامدم
کسمو بخورررر
کسمووو بلیس
وااای بخوررررش
منم و حال خودم نبودم
رفتم پایینتر دیدم بعله شورتش خیس خیس شده بود
انگار آب گرفتی شورتشو
از روی همون شورتش چند بار کسشو لیس زدم که ناله های بیشتر شد
یهو دیدم خودش سریع شورتشو از پاش درآورد و گفت ووووااای دارم میمیرم بخوررررش
وااای بخوووررر
وااای باورم نمیشد چی میدیدم ، یه کس صورتی خیلی خیلی ناز که خیس خیس شده بود
ووووااااای زبونمو درآوردم و گذاشتم لای کسش
وااای عاطفه کم مونده بود جیغ بزنه
از بس اه و ناله میکرد که منم به شدت تحریک شده بودم
یهو دیدم عاطفه شروع کرد خودش کسشو به لب و دهن و دماغم مالیدن واای عاطفه واقعا حشری شده بود و واقعا تو حال خودش نبود یه سه چهار دقیقه ای داشت همیجوری کسشو میمالید به لب و دهنم که یهو دیدم دیوونه شد و شروع کرد به سرعت تو دهنم تلمبه زدن و چوچوله شو به دهن و دماغم مالیدن
اونقدر خودشو به دهن و دماغم مالید که صورتم خیس خیس شده بود از آب کسش
یهو منو به پشت خوابوند و اومد نشست رو دهنم و بعد از دو دیقعه که داشت دیووانه وار خودشو میمالید به دهنم داد زدددد واااااای بخوررررش داررررم میاااام
منم فهمیدم که داره ارضا میشه ، سریع کل دهنمو تا جایی که میتونستم باز باز کردم و زبونمم در آوردم و دهنمو کاملا چسبوندم روی کل کسش
یکم دیگه کسشو مالید به لب و دهنم و لحظه ای میخواست آبش بیاد یهو ثابت موند و کل وزنشو انداخت رو دهن من و یهووو با صدای لرزون داد زد واااااای دارم میاااام
یهو دهنم پر از آب کسش شد، و دهنم لزج و چسبناک شد
یهووو گفت واااای اومد وااای بخوووووررررش
وااای قورتش بده
وااای بخوووورررر
وای که منم تا آب عاطفه اومد اونقدر کیرمو مالیدم که آب منم همونجا اومد
و فس شدم
ولی کس عاطفه همچنان تو دهنم بود و آب کس بود که همچنان داشت از کسش چکه میکرد تو دهن من
یه یک ربعی تو همون حالت بودیم که عاطفه خانم ،بالاخره از رو دهن من بلند شد
گفت من همیشه تو سکس دوست داشتم آب کسمو بریزم تو دهن طرفم
گفتم تا حالا با یاد منم آبت اومده زود؟
گفت من همیشه با یاد تو آب کسمو میآوردم و دوست داشتم آبمو بریزم تو دهن تو
گفتم جدی؟گفت اره جدی میگم
یهو گفت تو چی تا حالا به یاد من آبت اومده
گفتم شاید باورت نشه من همیشه با یاد تو ارضا میشدم
و تو فکر ارضا کردن تو بودم
این شد که رابطه من با عاطفه خانم خانم خانماا با خالی شدن آب کس ایشون تو حلقم شروع شد
و همچنان هم باهاش رابطه دارم و یه مدت دیگعگت قرار برم خواستگاریش
واااقعا عاطفه سکسی ترین زن دنیاست
خیلی خوبه و حشری میکنه منو
همینجا جلوی همه شما اعلام میکنم عاطفه آب کست تو دهنم
عاطفه آب کست تو حلقم
عاطفه آب کست ته ته معده ام
عاطفه آب کست تو کل وجودم
هر کس موافقه بگه آب کس عاطفه تو حلقت حامد

نوشته: حامد آب کس خور عاطفه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها