داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با شوهرم علی

از حموم ک دراومدم مسواک زدم و لباس خوابم رو پوشیدم و رفتم کنارش رو تخت دراز کشیدم تو خودش مچاله شده بود و پتو هم نکشیده بود رو خودش میدونستم ازم دلخوره بخاطر اینکه موهامو بی اجازش رنگ کردم چندباری صداش کردم و دیدم ک جواب نمیده ولی میدونستم بیداره همیشه موقع هایی ک قهر میکرد باهام و دلخور بود مظلوم میشد و منم قلقش رو خوب میدونستم رفتم کنارش و از پشت هیکل مردونشو بغل کردم و در گوشش آروم گفتم علی؟
جواب نداد
بازم صداش کردم دیدم پوست تنش مور مور شده فهمیدم بیداره و خودشو زده به خواب پتو رو کشیدم رو خودمون و بازم از پشت بغل کردم و دستمو گذاشتم رو سینه های ستبر و مردونه اش و نوازشش کرد در گوشش گفتم نمیخوای آشتی کنی با خانومت؟ یخورده برمیگردی سمت من بدنت بخوره بهم؟ میدونی ک اینجوری خوابم نمیبره داری اذیت میکنی؟ پاشو قربون چشای خوشگلت بشم پاشو دلم برای چشای خوشگلت تنگه علی
لاله گوشش رو آروم زبون زدم و در گوشش گفتم اگه بلند نشی تو خواب لباتو میمکم بدخوابت میکنما دیدم آروم تکون خورد و از حالتی که ب پهلو خوابیده بود و من از پشت بغلش کرده بودم تغییر حالت داد و ب پشت دراز کشید و پاهاش رو یه کمم وا کرد فهمیدم که داره حشری میشه پامو آوردم بالاتر و زانومو گذاشتم رو کیرش دیدم کیرش داره زیر زانوم نبض میزنه نگاه ب مژه های فر و پرپشتش کردم دیدم داره تکون میخوره نگام رفت رو لباش ک مشخص بود از استرس و هیجان خشک شده گفتم وای لبات که خشک شده و آروم همونجوری ک لباش بسته بود لیس زدم لباشو دیدم یه آخ خیلی ریز گفت و کیرش سفت تر شد ولی همچنان خودشو زده بود خواب موقع خواب همیشه با شورت میخوابید رفتم زیر پتو و لای پاش پاهاشو یه کم وا کردم دیدم طفلی کیرش خیلی شق شده دلم سوخت براش بچم یه هفته بود پریود بودم سکس دلش میخواست سرمو بردم رو کیرش و از رو شورت نفسای داغم رو میدادم بهش زبونم رو از رو شورت کشیدم رو کیرش دیدم یخورده خودش رو جمع کرد یکی از تخماش از گوشه شورتش زده بود بیرون خیلی آروم گرفتم تو دهنم و لیس زدم تخم چپشو دیدم عین بچه ها داره آروم آخ آخ میکنه من نفهمم شورتش رو از پاش در آوردم ولی همچنان خودشو زده بود خواب یه لیس آبکی از زیر تخمای گندش زدم تا رسید سر کیرش دیدم داره خودشو جمع میکنه شیطنتم گرفت بیخیالش شدم و اومدم دراز کشیدم گفتم بدخواب نمیکنمت شبت بخیر عشقم
اونم چشاش بسته بود منم دراز کشیدم و پشتمو کردم بهش دیدم عین بچه ها داره آروم نق نق میکنه و آه خفیف میکشه برگشتم سمتش دیدم چشاش نیمه بازه و داره پر از نیاز نگام میکنه اومدم سمتش دیدم حالش خیلی خرابه گفت نیلوفر؟ دستمو گذاشتم رو لبام و گفتم هیشششششش هیچی نگو
سرشو مظلوم ب علامت باشه تکون داد رفتم لای پاهاش و حسابی بیضه هاشو لیس زدم ولی با سر کیرش کاری نداشتم فقط بقیه جاهارو لیس میزدم دیدم دیگه طاقتش تموم شده و با حرکت کمرش یجوری میخواد منظورش رو بهم بفهمونه ک سر کیرشو بذارم تو دهنم براش لیس بزنم خیلی آروم زبونم رو زدم ب سر کیرش دیدم دستاشو مشت کرد و چشاشو بست و یه آه بلند کشید گفت تو رو خدا بخور رفتم بالا و گفتم آروم بگیر عشقم گفت نیلوفر یه کم سرشو لیس بزن گفتم آروم بگیر جونم گرفتمش تو بغلم و آرومش کردم خیلی بیقراری میکرد یخورده آرومش کردم و نشستم رو شکمش شورت پام نبود و یه دامن کوتاه داشتم لای کوسم پر از آب بود یخورده رفتم پایین تر تا کیرش افتاد لای کوسم دیدم داره تلف میشه انقد بیقراره کم مونده اشکش در بیاد یه کم آروم کوسمو مالیدم ب کیرش گفتم بمونه فردا شب بقیه اش؟ دیدم داره دق میکنه گفتم چیه گفت نیلو جون علیرضا اذیت نکن گفت فقط سرشو بذارم توش قبول کردم و سرشو جا دادم تو کوسم ک یهو زد زیر قولش و تا ته گذاشت تو سوراخم… اگه خوب بود بگین بقیشو هم بذارم

نوشته: نیلوفر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها