داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

یک شب از هزار و یک شب

سلام من سامی هستم و اسم زنم هستی ما با هم گاهی به سایت ها سر میزنیم و مطالب سکسی میخونیم تا بتونیم بیشتر به هم حال بدیم وقتی داستانای این سایتو میخوندیم کمتر داستانی بود که یک سکس عاشقونه زناشویی رو به تصویر بکشه برای همین تصمیم گرفتیم که داستان چندتا از سکسامونو براتون بنویسیم الان منو هستی کنار همیم و میخوام داستان اخرین سکسمون که 2 روز پیش اتفاق افتادو براتون بنویسیم اهان تا یادم نرفته من 24 سالمه و عشقم 22 سالش تقریبا 2 ساله که باهم ازدواج کردیم و عاشقانه همو دوست داریم و حداقل هفته ای دوبار با هم سکس داریم بجز هفته هایی که عشق من تو دوران عادت ماهیانشه که اون روز هارم با عشق بازی میگذرونیم البته بگم که تقریبا هر شب با عشق بازی بخواب میریم این داستان ها کاملا واقعیه ولی دوستانی که کمبود دارن فوششونو بدن خب برن سر اصل مطلب :

پنج شنبه شب بود که من از سرکار برگشتم و هستی عشق نارم مثل همیشه با یه لباس سکس جلوی در منتظر من بود اخه من یه شغل اداری دارم و همیشه ساعت برگشتنم معلومه و اگر بخواد تغییری بکنه به هستی نفسم زنگ میزنم که نگران نشه خلاصه وقتی وارد شدم مثل همیشه یه بوسه خوش طعم از اون لبای اتیشیش بهم داد و کیف دستیم و یک ابمیوه که همیشه برای شبایی که سکس داریم میخرم رو از دستم گرفت اخه بعد سکس دهن هردومون خشک میشه و نیاز داریم تا یچی بخوریم خب بگذریم من لباسامو در اوردمو رفتم دوش بگیرم و هستی مثل هر روز حولمو داغ کرده بودو پشت در منتظرم بود وقتی دوش گرفتنم تموم شد اومدم بیرون و هستی حوله رو پیچید دورمو خشکم کرد بعد رفت تو اتاقو یه شرت سفید برام اورد و گفت با لباسای خودم سته بپوشش اخه عشقم یه شرت و سوتین سفید با گلای صورتی پوشیده بود و ارایش صورتی کرده بود برام بعدش من شلوارک و رکابی تنم کردمو روی کناپه جلوی تلوزیون دراز کشیدم هستی برام یه لیوان چای اورد و در مورد روز حرف زدیم بعد چند ساعت وقت شام بود هستی صدام کرد تو اشپزخونه و با هم شامو خوردیم بعدش ظرفارو جمع کردیمو بردیم روی ظرف شویی منم مثل همیشه وقتی هستی ظرف میشست روی میز مینشستمو باهم حرف میزدیمو من چای میخوردم بعدش وقتی دیدم داره ظرف شستنش تموم میشه رفتم از پشت چسبیدم بهش یه بوسه و از گردنش کردم و بهش گفتم خانوم خانوما من بریم تو جامون اونم با رقبت گفت که بریم (از اینجا اصل داستان شرع میشه منو هستی به این قضیه ایمان داریم که ما همیشه عاشق همیم و سکسمون با عشق شروع میشه سکسی ادامه پیدا میکنه و با عشق تموم میشه)خلاصه به اتاق خواب رفتیم و دراز کشیدیم روی تخت و من لبامو گذاشتم رو لبای هستی نفسم و شروع کردم به خوردن لباش مثل همیشه اروم لباشو میک میزدم و زبونمو تو دهنش میچرخوندمو از طعم دهنش لذت میبردم وای که چقد خوش مزست اون تیکه های عسلش بعد دستمو اروم بردم پشتشو از زیر تاپ صورتیش کمرشو شروع کردم به مالیدن هستی میدونه که از صدای ناله هاش من خوشم میاد و برام ناله کرد و من لباشو مخوردم اروم لبامو مالیدم رو صورتشو رفتم نزدیک گردنش بعد اروم شروع کردم به خوردن و لیسیدن گردنش و یو پشت گوششو میلیسیدم و میخوردم ارم ازش خواستم و پاشد و لباسشو در اوردم و اروم سوتینشو در اوردم و شروع کردم خوردن بالا سینه هاشو اروم نوک سینه های ناز و خوشگلشو میک میزدمو هستی سرمو میمالید و تند تند میگفت سای عاشقتم بخورم عزیزم برای خودته و من بیشتر از همیشه و عاشقونه تتر سینه هاشو میمکیدم و با زبونم با نوکش بازی میکردم و هر از گاههی با دندونام نوک سینه هاشو حس میکردم بعد همونجوری سینه هاشو لیسیدمو رفتم سمت شیکمش و میلیسیدمش اروم شلوارک خوشگلشو کشید پایین و من دستمو بردم توی شرتش و ارم با اون ناناز خوشگلش بازی کردم و همینجوری سینه هاشو میخوردم بعد اروم شورتشو دادم پایین و رفتم بین پاهاش شروع کردم خوردن کس نازش زبونمو روی چچچولش میمالیدمو اروم اروم میخوردمشو میمکیدمش بیشتر و بیشتر هستی ناله میکرد و میگفت عشق من چقد نازی عاشقتم بخورم نفسم بخورم عزیزم منم با تمام وله کسشو میلیسیدمو گاهی بین پاها و کسشو میلیسیدمو یه گاز ریز از اون لپای گوشتی کسش میگرفتم بعدش بلند شدمو هستی شلوارمو کشید پایین و شروع کردن کیرمو مالوندم اروم کنارم نشسته بودو اروم میمالوندمش بعد شروع کرد خوردن کیرم خم شده بود و کیرمو زبون میزدو میکرد تو دهنش و تا ته میرفت تو دنش منم کمرشو باسنشو با دستم نوازش میکردم هستی بیشتر بیشتر کیرمو میلیسید و من قربون صدقش میرفتم و میگفتم که بیشتر بخورشو لیسیش بزن و اونم میگفت میخورمش عشقم مال خوردمه میلیسمش نفسم میخورمش تا حال کنی عشقم بعد بهش گفتم هستی جونم میخوای یکم اون باسن خوشگلتو به من بدی هستی هم به یه عشوه خوشگل گفت اره عشقم هستی چرخید و به صورت چهار دستو پا روبه روی من نشست شروع کردم خوردم سوراخ تنگ و ناز باسنش زبونمو دور باسنش میچرخوندمو اروم داخل سوراخش میکردمهستی اه و ناله میکردو همیشه بهم میگه که توی این لحظه یه حس خوبی بهم دست میشده و منم شروع کردم لیسیدن باسنشو گاهی با دستم رون پاشو فشار میدادم بیشتر و بیشتر سوراخشو میمالیدم و باز تر میشد بعد از هستی خواستم تا یکم کیرمو خیس کنه تا کیرمو بکنم توی باسنش اونم این کارو کرد نوک کیرمو روی باسنش گذاتمو اروم یه فشار دادم هستی عشق یه اخیییییییی گفت اهی کشید و گفت سوختم سخوتم اقاییم اروم تر منم قربون صدقش رفتمو یکم کیرمو تو سوراخش نگه داشتم و با یه فشار دیگه تا ته فرستادم تو هستی دوباره یه اهیی کشید و ملافه رو تختو فشار داد منم قربون صدقش رفتم اروم اروم سرعت تلنبه زدنمو بیشتر کردمو براش تلنبه زدم بعد دیگه هستی عشق من دردی نداشت و لذت میبرد منم سرعتم رو بیشتر کردم و بعدش هستی ازم خواست که برم سراغ کسش ما معوولا از کاندوم استفاده میکنیم چون سر خر نمیخوایم فیلان هستی کاندمو از میز کنار تختمون در اورد یه کاندوم با طعم داغ و تاخیری هستی یه لیس دیگه از کیرم زدو کاندمو روش گذاشت منم اروم سر کیرمو روی کسش میمیالیدم و هستی قربون صدقم میرفت که کیرمو توی کسش کنم منم اروم این کارو کردم با اییییییی منو هستی کیر من وارد کسش شد و چند ثانیه گذاشتم کیرمو تو کونش بمونه و تلنبه هامو شروع کردم اروم اروم اروم و بعدش سرعتمو بیشتر کردم روی هستی خوابیده بودم و سینه هاشو میخوردمو گاز میگرفتم و تلنبه میزدم هستی لذت میبرد و داد میزد که بکنم اقایی بکنم عزیزم بکنم عشقم جرم بده قربونت برم منم قربون صدقش میرفتم و تلنبه میزدم تند تر و تند تر عزیزم یکم لرزید و عرق سردی کرد اره ارضا شده بود دوباره شروع کردم تلنبه زدن اینبار سریعتر تا زود ارضا بشم داشت ابم میومد یکم تند تر تلنبه زدم و یه لحظه کیرمو فشار دادم توی کس عشق مو ابم خالی شد توی کاندوم و روی هستی ولو شدم بعد اروم کیرمو از تو کسش در اوردم و کاندوم پر ابو از توش در اوردم انداختمش توی سطل کنار تخت دوباره شروع کردم به خوردن لبای هستی عشقم و بغلش کرده بودم جفتمون بی حال بودیم بعدش چند ثانیه که همو بغل کردیم من بلند شدم و از یخچال اون ابمیوه رو اوردم با یه لیوان برای هستی ابمیوه ریختمو یه قلوپ یق قلوپ با هم خوردیمش و دوباره همو بغل کردیم و هم دیگرو فشار میدادیم تو بغل هم و قربون صدقه هم میرفتیم کنار هم خوابیدیم تا صبح صبح هم که جمعه بودو سرکار نمیرفتم هستی زود تر از من بیدار شده بود نوک سینه هاشو روی لبام مالوند تا منم بیدار شدم

اینم داستان یک شب از عشق و سکس منو هستی همسرم بود حالا اگر دوست داشته باشید و این داستان اپلود بشه و نظراتون خب باشه داستان اولین سکسمون توی ماه عسلمون و داستان شبای دیگمو براتون مینویسم ممنون و خدانگهدار

نوشته: سامی

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها