داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرکی به هر کی 114

بچه ننه بازی رو بذار کنار آریا . حالا یه کیر چماقی داری این قدر به خودت نناز دیگه .  بعضی از اونایی رو که اومده بودن  دور و برم می شناختم ولی نه همه اونا رو . داشتم خفه می شدم . -خانوما به نوبت .به همه تون می رسه شما که نوه منو کشتین یه خورده رحم و انصاف داشته باشین . ببینم اگه پنج شش تا مرد بیفتن رو شما .. شما حاضرین ;/; همه شون دسته جمعی سر تکون دادن که آره این آرزومونه . اگه تونستی واسه ما جور کن شیرینی اونم محفوظ .. در هر حال مدیریت مامان بزرگ پری  کاری کرد که دیگه با خودشون کنار اومدن وبه نوبت رو کیرم نشستند . تازه سر اونم دعوا داشتند و می گفتن اول من -خانوما  با هم دعوا نیفتین . این کیر شق میشه و کارشو می کنه ولی نه تنها دیگه نم پس بده نیست بلکه بخاری هم ازش بلند  نمیشه . طوری از این حاضر جوابی من خوششون اومده بود  که دسته جمعی شروع کردن به خندیدن . حالا یه هم تعارف می کردند که اول شما بفر ما . مثل این که متوجه شده بودند که اگه نمی  هم در کیرم باقی مونده باشه برای نفر آخره . وای وای دو نه دونه همه شونو تحمل می کردم .  فک و فامیلام البته خانوماش همه اومد ه دور و برم ایستاده بودند . عین آدمایی که دور یکی  از بستگان رو به موتشو که نفسای آخرشو می کشه گرفته باشن . نمی دونم شاید هم روبه مرگ بودم . دیگه حالم داشت به هم می خورد . آریا آریا چه غلطی کردی . همون دوازده ساعت بود و قال قضیه رو می کندیم . تازه هفت هشت ساعتی به پایان مجلس مونده بود . آهو و آرمیلا و پریسا و مامان با چه حسرتی به من و اون خانوما نگاه می کردند . دلشون بر حال زار من می سوخت و دیگه خودشون نمیومدند .. مامان بزرگ واسه این که وضع اضطراری اعلام کرده بود یه کورنومتر دستش داشت که کردن من توسط هر زنی بیشتر از پنج دقیقه طول نکشه . بازم خدا پدرشو بیامرزه که بیشتر وقت نذاشت . عجب مقاومی شده بود این کیر من . هرچی هم داخل این کس حرکت می کرد دیگه آبش نمیومد . خوشم میومد ولی آبم نمیومد . تازه می خواستم از جام بلند شم که دیدم چند تا دیگه هم اومدن . شده بود عین فاتحه خونی . روی قبر که خالی می شد چند نفر دیگه میومدن . بابا عجب بساطی شده بود . یکی از خانوما که خیلی مسن بود با کوس پشمالوی خودش اومد سراغم . پنج دقیقه وقت آزاد داشت . اون کس مودارشو گذاشت رو دهنم طوری که نزدیک بود خفه شم -بخورش بخورش حال کن . این کس از اون کس های قوت داره . مال  دوران کره محلی و روغن اصل ورامینه .. -ببینم حاج خانوم مگه این کسو توی کره سرخ کردی ;/; این جوری که داری میگی صحبت چهل سال پیشه .. -وا چی داری میگی من سی سالم نمیشه .. یه نگاهی بهش انداختم و گفتم مطمئنی که هم کلاس مامان بزرگم نبودی . همه زدند زیر خنده . شوهرشم اون نزدیکی بود و اومد جلو صورتمو بوسید و گفت خوشم اومد خوب روشو کم کردی . عین دختر چهارده ساله واسه ما ناز می کنه . همین کس بو گندوشو به زور میده به من . میگه حق جوانان این مملکته که باید ازش بهره مند شن . بهش گفتم اگه این دفعه از این حرفا بزنی میام پیش پری جون شکایت . -خب اگه خلافی صورت بگیره و مربوط به اعضای همین مجلس باشه در دادگاه حقوقی یا کیفری همین مجلس قابل بر رسیه . ولی اگه خانوم بخواد با کسی غیر از اعضای مجلس رابطه بر قرار کنه ربطی به ما نداره .. شوهره گفت کی میاد این بوگند و رو بکنه . خرهم حیفشه .. وای -یعنی حاج آقا فر ماش می کنین ما از خر هم بد تر شدیم ;/; صورتمو بوسید و گفت من بی منظور گفتم می دونم زنم خودش با پر رویی اومده رو کیر شما . بالاخره اینجا هم یه قانون و مقرراتی داره که در جهت سالم سازی جامعه خیلی موثره ..  از خجالت حالا اون داشت یه سری کس شرات تحویلم می داد .. ..آرمیلا : داداش حواست باشه که ما این چند تا فامیل هم تو صف هستیما .. -بس کنین شما دیگه بس کنین . مثل این که دسته جمعی بسیج شدین که منو به کشتن بدین ..-حقته آریا بگو ببینم نصفه شبی کجا در رفتی . با کی حال می کردی -ببین عزیز من که کار خلافی نمی کردم . همین دور و برا بودم اصلا رفته بودم بخوابم . چیکارم داری . خواهرم شوخی می کرد . می خواست اذیتم کنه . اومد کنارم و منو بوسید و گفت داداش تو که می دونی چقدر عاشقتم و دوستت دارم . آروم زیر گوش من گفت فقط یادت باشه که رسیدیم خونه باید هوای منو داشته باشی -خواهر گلم چی داری میگی من که نمیشه جلو شوهرت تو رو بکنم . این جا فرق می کنه -منم نگفتم که جلو اون منو بکن . من بالاخره وقت و زمانشو پیدا می کنم . -قربون تو خواهر گلم . فقط اگه یه جورایی بقیه جمعیتو یه جوری پخش و پلاشون می کردی و سرشونو به یه کاری گرم می کردی بد نمی بود .. -نمیشه داداش بیا و ببین چه هیاهوییه . الان آخرای مجلس همه دوست دارن با خاطره ای خوش از این جا برن و تا یه دستی به کیرت نرسونن ول کن اینجا نیستن . …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها