داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرکی به هرکی 91

من و مادر بزرگ سخت مشغول بودیم وکیرم عین یه قلاب تو کوس مادر بزرگ گیر کرده بود و اون خودشو رو کیر من می گردوند .  پدر بزرگ احساس جوونی کرده و کیرشو از دهن اون بیرون نمی کشید . هر چند پری جون حال ساک زدن نداشت و دهنشو روی کیر آرمان خان زیاد نمی چرخوند ولی همون کافی بود که کیر پدر بزرگ شق بمونه . چند تا زن و دختر که معلوم نبود واسه چی بیکار موندند اومدند دور و بر ما . حدس می زدم که فقط واسه تماشا نباید اومده باشن و اونا هم یه جوری منتظرن که مادر بزرگ کی بیکار میشه تا بیان سراغ من . پری یه اشاره ای به اونا زد . من نفهمیدم که چی میگه ولی اون زنا زبونشو خوب فهمیدن . پدر بزرگو  از اونجا برده و افتادند به جونش تا یه خورده حال و هوای جوونی رو بندازن سرش و بهش حال بدن . -پری جون نکنه آرمان جون سکته کنه . خیلی هیجان زده شده .. -تقصیر من چیه خودش گاهی وقتا هوس نداره . حالا هم چون دیده در ملا عام زنش زیر کیر یکی دیگه دست و پا می زنه جو گیر شده و به هوس افتاده هر چند بیشتر ترجیح میده که با من حال کنه .. واقعا پدر بزرگ کوس خلی داشتیم این همه زن جوون افتاده بودن سرش و اون ترجیح می داد کیرشو تو دهن زنش فرو کنه . مادر بزرگو از پشت تو دستای خودم قفلش کردمو کونشو به پهلو ها باز کرده محکم به ته کوسش می کوبیدم . خیلی حال می کرد و منم دلم باز پیش این آرمیلا بود که امروز حالش خیلی گرفته شده بود . پری چشاش قرمز شده بود . دست خودش نبود . بیش از اندازه داغ کرده بود . کوسش یه چربی و خیسی خاصی داشت که با  هوس بقیه زنا یه خورده فرق می کرد . یه غلظت خاصی داشت . یکی از اون زنایی که نمی شناختمش کیه اومد جلو زبونشو گذاشتم  سر سوراخ کوس پری تا با کیرم که در حال رفت و بر گشت به کوسه تماس داشته باشه . با حرص و ولع رو کیر من و دور و بر کوس پری رو لیسش می زد و تمیزش می کرد . انگشتشو هم از بغل فرستاده بود تو کوس مادر بزرگ .. -شفیقه جون .. شفیقه .. چیکار می کنی با کوسم .. از یه طرف کیر آریا و از طرف دیگه زبون تو همه دارن آتیشم می زنن . نکن .. نکن .. منم کیر مقاوم خودمو با سرعت بیشتری به کوس مادر بزرگ ناز و خوشگلم که اول پیری جوونیش گل کرده بود می کوبیدم . خوشم میومد از این که هوای منو داشته باشه و منم با این کارام اونو بیشتر به خودم وابسته کنم . از هوس زیاد یا لذت زیاد بود که پری جون داغ کرد و فشارش رفت بالا ..ولی با همه اینها زیر کیر من در حال فعالیت بود . پدر بزرگ آرمان که حال و روز زنشو دید  فوری از جاش بلند شد وساندیس آلبالو واسه زنش آورد . پری جون که خنک شد انگار جون دوباره ای گرفت . مثل این که منم یکی از این ساندیسها لازم داشتم . پاهای مادر بزرگو از وسط و پشت سر به دو طرف باز کرده و در حالی که کون تپل و بر جسته شو روبرو چشام داشتم با ضربه های محکمی که به کونش می زدم و شلپ شلوپی که راه انداخته بودم و جیغهایی که پری می کشید جمعیت بیشتری رو من هجوم آوردند . . پری داشت از حال می رفت . این بار نه به خاطر فشار بالا بود نه فشار پایین . این دفعه رو از هوس زیادش بود که دیگه حسابی از حال رفته و دیگه تکون نمی خورد . زنا سوت می کشیدند و یه سری به پری و یه سری به من آفرین می گفتند . خیلی ها هم آرزو می کردند که وقتی به سن پری برسن یه نوه ای مثل من داشته باشن که اونا رو این جور سر حال بیاره و با کیرشون روحیه شونو شاد کنه . پری حسابی خسته ام کرده بود . وقتش بود که منم آخرین ضربات در حال حاضرمو به کوس اون وارد می کردم و لذت پری رو به اوج می رسوندم و خودمم سبک می شدم . چون اون هر وقت آب کیرمو تو کوسش حس می کرد می گفت که بهترین تقویتی دنیا بهش تزریق شده .. می خواستم اذیتش کنم . لبامو رو لباش گذاشته و در حالی که دستمو از جلو رو کوسش قرار داده و گاه با سینه هاش بازی می کردم بهش گفتم پری جون آبمو که خالی نکنم . ممکنه داخل کوست داغ کنه بسوزه برات خوب نباشه -آریا مثل این که دلت می خواد مادر بزرگتو دق بدی ها . تو که می دونی این تقویتی رو اگه به من تزریق نکنی ممکنه همین حالا از حال برم و دیگه به هوش نیام . تو که دوست نداری بلایی سر پری جونت بیاد ;/; پری کونشو از پشت طوری به کیرم می مالوند که حتی بهم فرصت نداد که بهش بگم باهات شوخی کردم . کیرمو طوری پیچوندش که حس کردم آب داخل همون لوله کیر یا آلتم جمع شده بوده همچین سریع ریزش کرد و تو کوس پری جون ریخته شد که فقط تونستم همینو بگم که پری جون کوس همون کوس  جوونای قدیم و کون هم کون اونا .. اینو که گفتم به زنای دور و برم بر خورد و گفتند آریا جون هر کی ندونه فکر می کنه که تو کوس و کون ندیده ای . اگه راست میگی بیا تا لذت واقعی کوس و کونو بهت بچشونیم . -ول کنین نوه منو اون خسته هست . فعلا بچه ها برین ببینیم بر نامه های تفریحی چیه . ولی زنا تا دیدند پری از تیررس خارج شد افتادن رو من . منم گذاشتم هر کاری که دلشون می خواد انجام بدن . یه لحظه چشمم افتاد به وسط پذیرایی و اون قسمت سن یا اجرای بر نامه اش که آرمیلا رفته بود اون وسط یه نخ دور کمرش پیچیده بود مثلا به عنوان یک شورت و یه چند تا برگ درختی طلایی و زرق و برق دار به سینه هاش اضافه کرده و یه چیزی به مچ دستاش بسته  بود و مثلا می خواست عربی برقصه . … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها