داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

هرکی به هرکی 191

وقتی دور میز غذا قرار گرفتیم بازم این زنای درجه یک دور و بر من با اخم و تخم خاصی بهم نگاه می کردن . -ببینم شما خانوما با من پدر کشتگی دارین . من که همه شما رو به نوبت گاییدم . .. طوری نگام می کنین که انگاری ارث پدر طلبکار باشین .. مامان الیا : نگات نکنیم پسرم ;/; علتش اینه که خب ما انتظار داریم که آریای گلمون هوامونو بیشتر داشته باشه .. -نمی دونم مامان بازم که دارین همون حرفایی رو که نباید بزنین می زنین . -ببینم پریسا ..آرمیلا شما هم نکنه از من گله مند باشین . من یادم میاد در این یه مجلس خیلی بیشتر هواتونو داشتم تا در بر نامه های قبلی . البته تا اینجای کار . آرمیلا : ببینم کجا دوساعت غیبت زده بود . اصلا معلوم نیست داری چیکار می کنی . حواست به خودت هست ;/; به فکر سلامت خودت هستی . ;/; من که دوست ندارم داداشم مریض شه . -اگه راست میگی بگو که این سری زیر کیر داداش آریا قرار نمی گیری و به اون استراحت میدی . ولی اول از همه خودت میای جلو و می خوای کستو تقدیم کنی .. -داداش حالا داری به ما منت میذاری . آخه تو از کجا این خانوما رو می شناسی .ممکنه اینا بیمار باشن .. ولی من کارم درسته .. -خب آرمیلا اولا که اینا همه شون کارت بهداشت و سلامت دارن و من و مادر بزرگ و یه سری از مسئولین هم به خوبی مراقب امور هستیم .. از طرفی تو با این حرفت داری خودت رو محکوم می کنی اگه کیر مردای دیگه ای که وارد کس شما خانوما میشه انتقال دهنده بیماری از زنای دیگه باشه چی ;/; پس ما هم حق داریم که بهتون بگیم شما با مردای دیگه رابطه نداشته باشین . اصلا ما برای چی اومدیم به این مجلس .. این که همه خوش باشیم و لذت ببریم . پریسا : آریا جان مامان و آرمیلا جون منظورشون این نیست که تو با بقیه خانوما نباشی اونا دوست دارن که هوای اونا رو بیشتر داشته باشی .. خلاصه با این حرفای الکی اون روز رو به شب رسوندیم . نمی دونم چرا دلم می خواست که شبو از دست همه شون در برم و خودمو یه گوشه ای قایم کنم .  می دونستم برای چی . دلم بود پیش آنیتا خواهر گلم که می دونم دیونه وار عاشقم بود و هوس اینو داشت که من زود تر بر گردم و باهاش سکس کنم . دلم براش می سوخت ما این همه در ناز و نعمت و اون در محرومیت باشه . آدم این قدر خود خواه که نمیشه .. با این حال مگه می شد از دست این زنا و جمعیت خلاص شد ; هر طرف که در می رفتی یکی بود که دنبالت بگرده . اگرم می خواستم برم یه گوشه ای  این زنای حسود و زرنگ طوری به دنبال آدم بودند که  حتی به یه بهانه ای وارد خوابگاه و چادر بقیه می شدند . خلاصه  این بار دیگه به پریسا جونم پیله کردم . زن داداش گل و مهربونم . بهترین زن داداش دنیا که اگه اون نبود معلوم نبود که کی پای من به این محفل باز میشه . یادش به خیر یه وقتایی بود که به یاد این صحنه هایی که کیر یکی دیگه وارد کس یکی دیگه میشه جق می زدیم و با خالی کردن خودمون ارضا می شدیم . حالا کار به جایی رسیده که از گاییدن زیادی دیگه خسته و فراری شدیم . بد جوری فکر آنیتا منو به خودش مشغول کرده بود . اونم از اون زرنگا بود . خوب حواسش به این بود که ما کی جلسه داریم . مثل این که یکی بهش گزارش می داد . هر چند گزارش هم لازم نبود . اگه یه تماسی با خونه  ما و خونه داداش آرین یا آبجی آرمیلا می گرفت متوجه می شد که ما همه اینجاییم .  سکوت در سه جا یعنی ازدحام در خونه مامان بزرگ . پریسا هم طوری باهام ور رفت که دیگه یواش یواش اون روحیه جنگندگی رو به من بر گردوند تا بتونم خودمو خوب ردیف کنم . بعدش هم به ردیف کردن اون بپردازم .  امشب  بازم چادر اختصاصی من داشت تبدیل به عمومی می شد . چینگ و آهو و عمو آراد و زن عمو ثریا حتی خاله آذر هم سر و کله شون پیدا شده و  هر کی به هر کی حسابی راه افتاده بود . رسیدیم به یه زمانی که من و آهو تنها شدیم . -آریا یادش به خیر اون دفعه خیلی بهم توجه داشتی . ولی این بار دیگه تحویلمون نمی گیری . ببینم این همه نو ها که میان به بازار کهنه میشه دل آزار ;/; -آهو چی داری میگی فلسفه این مجالس همینه من چیکار می تونم بکنم . از دست تو دختر عموم دارم دیوونه میشم . .. بازم فکرم رفت پیش این مسئله که اون اگه زنم می شد الان باید اونو زیر کیر بقیه می دیدم . نمی دونم اصلا دلشو نداشتم و اون روحیه شو که اگه یه زمانی از دواج کنم بتونم زنمو وارد این مجالس کنم . یعنی منم جزو آدمایی هستم که دلم می خواد زن دیگرانو بکنم ولی زن خودم توسط دیگران گاییده نشه ;/; …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها