داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

هرکی به هرکی 53

خب آهو کوچولوی من حالا دیگه تو داممی دیگه نمی تونی از دستم در بری . الان دیگه وقت انتقامه . بلایی به سرت بیارم که فراموش کنی یه برادری هم داشتی . چشاش از ترس دیگه رمقی واسه نگاه کردن به من نداشت . بد جوری داشت از کاسه در میومد -هرچی بهت رحم کردم دیگه بسه . کیر کلفت خودمو رو به صورتش گرفته و گفتم اینو می بینی واسه تو آماده شده . یه لحظه که دستمو از رو دهنش بر داشتم بهم گفت -آشغال برو با همون پریساجونت مشغول شو برو تو کوس مامانت فرو کن . درجا گذاشتم زیر گوشش -حالتو می گیرم دختر . جرت میدم . یادت رفت تو مجلس خونوادگی به هر کی که از راه می رسیدی کوس می دادی و از داداشت دریغ می کردی ;/;  یادت رفت چقدر بهم سر کوفت می زدی ;/; یادت رفت از من و مامان فیلم گرفتی و معلوم نیست فیلمه چی شد ;/; -پس کار تو بوده که فیلمو از بین بردی -کار من بوده یه امداد غیبی بوده . یادت رفته داداشتو به درخت بستی تا آبروشو ببری ;/; واسه چی دختر مگه من باهات چیکار کرده بودم ;/;  رفت جیغ بکشه دستمو محکم رو دهنش فشردم . با آخرین زورم طوری که از گوشه لباش خون می ریخت . با دندوناش لباشو گاز گرفته بود . -حالا من میخوام بهت تجاوز کنم . جیکت در آد خفه ات می کنم . حالیم نمیشه که تو کی هستی . خون جلو چشامو گرفته . ببین خشم منو ببین . تو غرور منو زیر پات له کردی . اما من حالا تو رو له می کنم . نشون میدم که قدرت دست کیه . هنوز این منم که پیروزم . برنده ام . داداشت . خیلی سگ جون و قوی نشون می داد این آرمیلا و هرچه دست و پا می زد من بد تر می کردم و زورم زیاد تر می شد . آخر پنجه مو گذاشتم دور گردنش و همین جور فشارش می دادم داشتم اونو خفه می کردم . چشاش رو به بالایی می رفت . نمی خواستم اونو بکشم فقط می خواستم زهر چشمی ازش گرفته باشم . دستامو از رو گردن و دهنش بر داشتم . نایی نداشت که به من لگد بزنه . بد جوری به سرفه افتاده بود . با همون صدای گرفته می گفت قاتل پست .. -آرمیلا غلط زیادی نکن . تا موقعی که نکشتمت بهت اجازه نمیدم که بهم بگی قاتل . اون موقع تازه حق داری که از عالم برزخ بیای به خوابم و به من بگی قاتل .  دیگه دید خیلی جدیه . خواستم که شورتشو از پاش بکشم  بیرون با بیجانی چند تا لگد به طرفم پرت کرد و من نیشگونش گرفتم و همونقدر نیرویی هم که داشت ازش گرفتم . به کارم ادامه دادم . دیدم که پاهاشو به هم چسبونده و منم حالشو گرفتم شورتشو به جای این که به طرف پایین بکشم به طرف بالا و در یک حالت عمود طوری کشیدم که کناره ها و حاشیه های شورت , پدر رون و کون آرمیلا رو در آورد . من این کار رو به قصد پاره کردن شورت آرمیلا در همون حالت انجام داده بودم و می دونستم با این کارم به شدت گوشت تنشو سوزوندم ولی این شورت با این که از بغل خیلی نازک بود ولی پاره بشو نبود . ساعتمو در آورده و با اون قسمت تیزی بندش کناره شورت آرمیلا رو پاره کردم تا بالاخره آخرین پوشش رو هم از تنش در آورده باشم . -ببین آرمیلا وقتی آریا تصمیمی بگیره هیچی جلو دارش نیست . من مرده یا زنده تو رو امروز باید بگام . حالا تو کدومشو دوست داری . خشم و ناتوانی رو تو چهره اش می دیدم . تکون بخور نبود . کیرمو رسوندم لاپاش . پاهاشو طوری به هم چسبونده بود که عین یک دژتسخیر ناپذیر نشون می داد .. بالای قاچ کوسشو می دیدم ولی سگ مصب طوری پاهاشو به هم مماس کرده بود که به هیچ صراطی نمی تونستم کیرمو بکنم تو کوسش . کیرمو که بی اندازه تیز و سفت و کلفت و دراز شده بود به همون قسمت بالای کوس فشار داده و با این که کله کیرم به شدت دردش گرفته بود ولی مثل یک مته بهش حمله کرده بودم . از درد به خودش می پیچید یه خورده پاهاشو شل کرد و من به محض این که دیدم قسمتهای بیشتری از قاچ کوسش تو دید قرار گرفت کیرمو پایین تر کشونده و به وسط و سوراخ کوسش فشار آوردم . خواست که دوباره پاهاشو به هم بچسبونه و منو رد کنه ولی دیگه فایده ای نداشت . کیرم لاپاش جا خوش کرده بود . حالا محکم به اون قسمت سوراخ فشار می آوردم . تا می تونستم تو همون جای کم با دور کوسش بازی می کردم پس از گذشت چند دقیقه دیدم که یه خورده از کوسش خیس شده ولی من فشارمو به اون ناحیه وارد می کردم . دلم می خواست به هر قیمتی که شده اونو بگام و می دونستم که دارم موفق میشم و باید که موفق می شدم . کوس خیس تر شده بود و جاده برای حرکت کیر من باز تر . حالا با دنده سبک تری حرکت می کردم . حس کردم که قسمتهای جلویی کیرم رفته تو کوس آرمیلا . بالاخره قلعه و دژ به ظاهر تسخیر نا پذیرو فتح کرده بودم . مقاومت آرمیلا در هم شکسته بود . البته هر چند یه جفتک هایی هم می زد . -خواهر خوشگله نازم نگو که حال نمی کنی . ببین کیر داداشی چقدر مزه میده . اگه می دونستی زودتر از اینا می خوردی . اون که دیگه نمی تونست با صدای گرفته اش جیغ بزنه سرشو آورد بالا و یه تفی انداخت تو صورتم که راستی راستی دلم می خواست خفه اش کنم . ولی بر خودم مسلط شده و دو تا تف انداختم تو صورتش .-عزیزم دو بر یک به نفع من . اگه می خوای مسابقه بدی بگو حاضرم . فکر کنم آب دهن تو زودتر بخشکه . دوباره از حرص لباشو می جوید و این همون چیزی بود که من می خواستم . این بار اون چند در صد رحمی رو هم که داشتم کنار گذاشتم و با یه فشار رو به جلوی دیگه بقیه کیرمم گذاشته که بره تو کوس آرمیلا . تا فتح و پیروزی به طور کامل صورت بگیره .. ادامه دارد …. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها