چون همین امشب برام اتفاق افتاد دلم نیومد ننویسم.
ساعت 10:30 اینطورا بود سوار دوچرخه شدم رفتم واسه رفیقام 2تا پک گل بردم،یکم حرف زدم و سوار چرخ شدم برگشتم.
عشقم همینه که شبا با دوچرخه تو خیابونا بالا پایین کنم،موزیک پلی کنم و پا بزنم
همین که داشتم خیابونو میومدم پایین دیدم یه دختره،سردرگم و استرسی داره میچرخه گوشه خیابون
آروم از کنارش رد شدم نگاش کردم،
گفت:آقا آقا،پول داری؟
در حال حرکت گفتم:نه بابا ولم کن
گفت:ببین ببین،منو…وایسا
وایسادم
گفت:برات میخورم
به به،الان شد معامله،همیشه فانتزی یه همچین چیزیو داشتم باورم نمیشه برام اتفاق افتاد :))))
گفتم: خب،اوکیه
با دوچرخه پا زدم رفتم تو یکی از کوچه ها
دیدم بابا ایول خوب پدرسوخته ایه،صددرصد یه چیزی میزد،نمیدونم چی ولی اونقدر دختر پاره ای نبود،نسبتا تروتمیز بود نمیدونم چرا اون وقت شب انقدر پول لازم بود.
دوچرخه رو جوری گذاشتم که از پشت کاور باشه و معلوم نشیم،دختره کف کوچه زانو زد از لای زیپ کیرمو دادم دهنش.
زبون زد،لباشو خیس کرد مالید زیر کیرم،دو سوته شق شد
چه ساکی زد لامصب،قربوش برم لبای خفنی داشت،خدایا مرسی،چقدر خوش شانسم من.
ریز میپاییدم کسی نیاد،همین باعث میشد کیرم هی بخوابه و دیرتر آبم بیاد
اونم داشت کل تلاششو میکرد سریع تر کارو تموم کنه
دست انداختم زیر شالش،تو موهاش
کیرمو تا جایی که میشد فشار دادم تو حلقش و کشیدم بیرون
قرمز کرده بود،بلند بلند نفس میکشید
گفتم خیس کنش بابا خیس کن،اینجوری آبم نمیاد که
دیدم کسکش وحشی شد دستو انداخت دور کیرم تند تند جق زد برام،ازونور خایه هامو میخورد
پسر،چشام رفت،تکیه داده بودم به دیوار،آبم اومد ریخت تو دهنش.از شدت ارضا شدن دستمو گرفتم به دوچرخه،کج شد افتاد.
خیلی حال داد،پولم بهش دادم،گفت مرسی رفت
نوشته: آندو