داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

من و ترس از یه سکس

با سلام به همگی عزیزان
میخوام خاطره ای را که دارم براتون تعریف کنم و ازهمین الان هم میگم به جون عزیزترینم کسم یه کلمش هم دروغ نیست
من سینا هستم وقدم تقزیبا 190 میشه قدم به بابام رفته.راستش را بخواهید موقعیکه سال سوم دبیرستان را تموم کردم خیلی شهوتی بودم حتی بعضی روزا سه چهار دفه جلق میزدم ولی بازم شهوتم کم نمیشد.دوست دخترداشتم ولی اون را خیلی دوست داشتم وعاشقش بودم وحتی یه دفه هم فکرسکس با اون به سرم نزد.یکی از دوستام یه دوست دختر سکسی داشت فکراین به سرم زد که برم مخش رابزنم و موفق هم شدم.یه چندهفته ای گذشت و با دوستم دعوام شد سراینکه رفتم سراغ دوست دخترش و دروغ نباشه یه کتک مفصل خوردم.بهم گفت که آبروم را میبره و جی اف عزیزم را هم ازم میگیره.اسم جی اف اون که شده بودجی اف دوم من نازنین بود اولاش میترسیدم که حرفی ازسکس باهاش بزنم چون واقعیتش از بچگی مامانی و لوس بزرگ شدم دروغ چرا بگم. بعد یه مدت که فهمیدم خیلیها اینو کردن منم زبونم وا شد و فقط ازش خواستم که یه روز برم خونشون تنها باشیم اولاش میگغت که من همچین فرصتی ندارم که خونه باشم فقط شبا میام خونه منم که گفتم بهتون بچه ای بودم که باید ساعت10شب خونه باشم وگرنه کارتن خواب میشدم.خلاصه کاویان دوستم بود که ازش کتک خورده بودم و چون میدونستم که اونم نازی را واسه کردن میخواد تصمیم گرفتم که با کاویان آشتی کنم و دوتایی بریم سراغش که خوشبختانه دراین امر هم موفق شدم و کاویان حتی یه مدت شده بود دوست صمیمیم.به هرقیمتی که شد نازی را وادار کردم که یه یه روز با هم تنها باشیم.به کاویان هم گفتم اول من میرم تو بعد تو بیا در بزن من ازآیفون در را روت بازمیکنم.روز قبل قرارمون عشقم بهم اس داد و ماجرای نازی را ازم خواسته بود.(فکرکنم کاویان که خیلی حسود بود بهش گفته بودهرچندکاویان دوست صمیمیم بود ولی به هیچ عنوان نباید بهش باور داشته باشم)خداوکیلی وقتی اون مسیج را دیدم یه لحظه انگار یه شوک روحی بهم زدن قلبم وایساد.منم خودم را به کوچه علی چپ زدم وگفتم که نازی کیه و ازاین حرفا. مطمئن هم بودم که فهمیده من دارم بهش دروغ میگم ولی بهرحال اون قبول کرد.فرداش رفتم حموم و حسابی موهای کل بدنم را زدم دیگه به جزموهای سرم مو تو بدنم نداشتم.(به امید اینکه یه ساک درست وحسابی برام بزنه).راستی اینم بگم تابستون بود ومن برا پاییز میشدم چهارم یعنی سال سوم گذرونده بودم.فردای اون روز من به کاویان زنگ زدم و گفتم ساعت3من میرم و پنج دقیقه بعد توبیا اونم قبول کرد.منم یه نیم ساعت مونده به سه رفتم بیرون و وقتی رسیدم دم درخونشون ساعت 5دقیقه به سه بود.در زدم و درو بازکردند البته یکم طول کشید وقتی رفتم تو یه صحنه عجیبی دیدم مث یه شوک بود کاویان رو نازنین بود وداشت باهاش حال میکرد منم عصبانی شدم و گفتم نامرد من واست جورش کردم ولی بازبهم کلک میزنی بهم گفت بروخدا روشکرکن که دررا روت بازکردم منم ناراحت شدم رفتم سراغ یخچال. سکس دونفری دوست نداشتم دووست داشتم خودم تنهایی باهاش حال میکردم.یکم آب خوردم و صب کردم تا کاویان تموم شه وبره ولی نامرد انگارتاخیری زده بود وکارش به این زودیا تموم نمیشد تازه اگرم کارش تموم میشد نازی چنددفعه ای ارضا میشد و با من زیاد حال نمیکرد.منم که دوست نداشتم زحماتم اینطوری به هدر بره و ازدیدن کردن نازی هم یکم هوس کون دادن کرده بودم خودم را لخت کردم(کاویان تموم لخت نبود شرت پاش بود که کونش را نبینم.منم لباسام را دراوردم ولخت لخت رفتم سراغ نازی.به عمد چند دفعه ای کونم را روبه کاویان میکردم بلکه منو بکنه ودست ازسر نازنین ور داره اما انگار اینطوری نبودمنم مشغول کارم شدم تا اینکه احساس کردم کاویان به دستش تف زده و دستش را زد تو کونم کاملا خیس شدم منم راستش را بخواهید اولین دفعه نبودکه کون میدادم خیلی وقت بود ولی بازم هوس کیرم بیشتر بود.کاویان با یه فشار کیرش را کاملا کرد تو کونم منم که خیلی درد داشتم اولش یه جیغ کوچکی زدم ولی یکم که کیرش را اون تو نگه داشت بهترشد وشروع کرد به تلمبه زدن اون تو کونم تلمبه میزد و منم داشتم کس نازی را میخوردم که یه لحظه حساس کردم کونم داغ شد فهمیدم که آبش اومدم ولی چه آبی انگاررودخونه بود یه کمی تو کونم ریخت یه کم هم زو کمرم کمی هم روصورتم پاشید لبام خیس خیس شده بود انقدر آب روش ریخته بود منم وقتی دیدم کاویان حواسش نیست آبی را که رو لبام بود را کلا خوردم.حلا کاویان کارش تموم شده بود ولی اینطوری که نمیشد اون منو بکنه و منم فقط کیرش را تماشا کنم موقعی که پاشد خواست بره ازپشت پریدم روش کیرم را که تف زده بودم مستقیم کردم تو کونش.اولین دفعش بودواسه همین خیلی درد کشید منم انقدر تلمبه زدم تا دشت آبم میومد.قبل اینکه ابم بیاد کیرم را دراوردم واونم فکرکرد تموم شده وبرگشت خواست بره که آبم را کلا خالی کردم تو صورتش.کاویان که رفت منو نازی تنها موندیم نازیم که این بین فقط من یکی دودقیقه کسش را خورده بودم وگرنه هوسش به حالت عادی برگشته بود حالا من باید ازاول باهاش کارمیکردم.رفتم سراغش واقعا قیافه زیبایی داشت یعنی خداییش توقیافه رقیب نداشت خیلی زیبا بود یکم که ازش لب گرفتم شروع کردم گردنش را خوردن.اونم دستش رو کیرم بود وبه نوعی داشت برام جلق میزد.منم که تازه آبم اومده بود و کلی کارداشت تا دوباره آبم بیاد مثل این بودکه دوسه بارتاخیری زده باشم.ازش خواستم برام ساک بزنه گفت که بدم میادوازاین حرفاولی من گوشم بدهکارنبود دیروزدوساعت موهام را زده بودم که واسم ساک بزنه خلاصه قانعش کردم که ساک بزنه ولی فک کنم واقعا چندشش میشد و واسه هیچکس ساک نزده بود اصن بلد نبود منم که اعصابم خورد شده بود کیرم را ازدهنش در آوردم اول خواستم ازکون بکنمش بعدهم پردش را بزنم.یکم به کیرم کرم زدم و کردم تو کونش خیلی راحت رفت کیرکاویان خیلی بزرگ بود کون منم خیلی بازکرده بود کون نازی را هم خیلی.بهرحال یکم که تلمبه زدم تو کونش برش گردوندم وبهش گفتم که میخوام بکنم تو کست اصن موافق نبود منم اولش یکم واسش کسش را خوردم خیلی حال کرد چوچولش را میخوردم جیغاش را خیلی دوست داشتم یه جوری صدای آهش بلند میشد انگارمست مسته.منم که دیدم وقت خوبه فورا کیرم را کردم تو کوسش که اونم بعد براش یه شوک شد ولی دیگه کار ازکارگذشته بودوقتی کیرم را دراوردم خونی خونی بود ولی یکم دیگه که تلمبه زدم تو کسش خودش ازم تشکرکرد که پردش را زدم وبهم گفت که خیلی حال کردم تقریبا یه ساعت ونیم میشد که داشتیم باهم حال میکردیم.راستی اینم بگم تو اون یه ساعت ونیم یه بارکه نه سه چهاربار آبم اومد همه دفعاتم آبم را می ریختم تو رو سینه هاش.منم که اصلا دوست نداشتم ازروش بلند شم کیرم را دراوردم ازکسش و شروع کردم ازش لب گرفتن همچنان که ازش لب میگرفتم دوباره کیرم را فرستادم تو کسش خیلی حال میکرد صدای آه وناله هاش همه هال پر کرده بوداینم بگم نرفتم تو اتاق تو هال کردمش.بعدچند دقیقه که کیرم توکسش بود درش آوردم وبه به حالت سگی نشست.به کونش یکم تف زدم و کردم تو چند دقیقه که تلمبه زدم تو کونش اینبار خودش اومد وکیرم را گذاشت تو دهنش.اولاش بد ساک میزدمنم خواستم ازدهنش دربیارم ولی نذاشت وادامه داد.تا اینکه ساک زدنش یکم بهترشد ومنم حال میکردم که یه دفه آبم اومد وهمش ریخت تو دهنش.خواست بره دهنش را بشوره ولی بهش گفتم که بخوره منم خوردم مزه خوبی داره اونم قبول کرد و انصافا خوشش هم اومد.من که نمیخواستم تموم شه و دوباره کیرم را کردم تو کسش این دفعه حدود نیم ساعت الی چهل دقیقه کیرم توکسش بود خیلی خسته شده بود ومن بازم تشنه کردنش بودم.وقتی درش آوردم برش گردوندم کمرم داشت شدیدا درد میکرد ولی به دردش می ارزید اون بدبختم که شل شل شده بود.برش گردوندم و ازکون کردمش خیلی تو کونش تلمبه زدم ولی تو این حین ازلب میگرفتم که زیادی خسته نشه.کیرم را که ازکونش دراوردم شروع کردم سینه هاش را خوردن.(اینم بگم که من به فکرارضا شدن اون نبودم من به فکرخودم بودم هرچندکه بیشمارارضا شد)سینهاش را که داشتم میخوردم کیرم را دوباره کردم تو کسش و تلمبه میزدم و سینهاش را میخوردم نمیدونم چرا صدای آه وناله هاش تموم نمیشد خیلی ازکس کردمش وقتی ازکسش دراوردم خواستم دوباره ادامه بدم که نازنین گفت بسه خسته شدم واقعا قبول داشتم حرفش را.خلاصه با هم رفتیم حموم.تو حموم هم به کیرم شامپوزدم ودوباره ازکون کردمش خیلی بهم حال داد بعدش بلند شدم ازروش و زیردوش یه لب حسابی ازهم گرفتیم واومدیم بیرون لباساش را پوشید ومنم ازش یه خوردنی خواستم واسم میوه شربت آورد یه خیار که برداشتم دیدم ساعت هفت ونیمه بلندشدم که برم دیدم خیلی نازشده رفتم ازپشت بغلش کردم وبوسیدمش اونم برگشت ودوباره ازهم لب گرفتیم و رفتم بیرون.
معذرت میخوام که طولانی شد ولی بازم به جان عزیزترین کس زندگیم قسم میخورم که همونطورازمتنش معلومه یه کلامش هم دروغ نبود.
ممنون که خوندید بای همگی

نوشته: سینا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها