داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مقصر کیست؟

وای چقد تو این لباسا خوشکلتر شدی این وقتی کلاس سوم بودم از پسر خالم شنیدم و ی تیپ آبی اسپرت زده بودم واسه عید همون تیپ باعث شد پسر خاله و پسر داییم نفری دوبار کونم و بکنن هرچی بزرگتر میشدم بیشتر میفهمیدم که نباید تیپ و قیافم تو ذهن بزنه و هرچی خوشکلتر میشدم چشای بیشتری هم دنبالم می افتاد حالا بعضیا میان تو کامنتا مینویسن خب ما هم خوشکل بودیم ولی کسی نتونست ما رو بکنه این که دلیل نمیشه همه که مثل هم نیستن همه که تو ی شرایط نیستن بعضیا میگن باید شکایت کنی ولی ی بچه که تو 9 -10 سالگی بهش تجاوز میشه و به شدت توسط تجاوزگرها تهدید میشه اونقدر ترس بهش غلبه میکنه که نمیتونه به کسی چیزی بگه متاسفانه در ایران همیشه اونی که بهش تجاوز شده مقصره یه نگاه به کامنتای همین سایت بیندازید متوجه میشید چی میگم مثلا ی بچه از تجاوز تو 11 سالگیش نوشته بود با شلوارک رفتم تو کوچه اکثرا تو کامنتا نوشته بودن تو که خوشکلی واسه چی با شلوارک رفتی تو کوچه حتما کونت میخاریده و … کلا تو ایران میگن متجاوز تقصیری نداره مشکل از پوشش قربانیه حتی پسر بچه ها و دختر بچه ها
منم تا کلاس پنجم همیشه تیپ میزدم ولی وقتی دیدم اینجوری پسرای فامیل و بچه محلا بیشتر اذیتم میکنند دیگه از اول راهنمایی وقتی برای خرید لباس و شلوار میرفتم بد رنگترین و گشاد ترینها رو انتخاب میکردم همیشه موهام و از ته با ماشین صفر میزدم با این که به شدت خانوادم مخالفت میکردن ولی من بازم کوتاه نمیومدم حتی گاهی که خودشون برام لباس شلوار میخریدن اگه میدیدم خوشکله اصلا نمیپوشیدم
دیگه خونه دو تو از خاله هام و دو تا داییم نمیرفتم چون میدونستم پام به خونشون برسه کونم به باد میره حتی خونه پدر بزرگ که احتمال داشت اونا اونجا باشن نمیرفتم که خیلی برام سخت بود چون خانواده دلیلش و میپرسیدن ولی من با هر بدبختی بود میپیچوندم حتی از کوچه خودمون دورتر نمیرفتم واقعا روزای سختی بود تنهایی عذابم میداد دوست داشتم موهام بلند بشه لباسای خوشکل بپوشم ولی نمیتونستم با اینکه همه این کارا رو میکردم ولی بازم بچه خوشکل بودم مدرسه برام مثل جهنم میموند بازم بهم میگفتن سفید برفی واسه همین ساعتها تو آفتاب میشستم تا پوستم تیره بشه
با این همه محافظه کاری تو دوران راهنمایی ولی بازم پسر خالها و پسر داییام چندین بار کونم گذاشتن همیشه شبها با فکر انتقام و بالشی خیس خوابم میبرد و کم کم شدم ی آدم افسرده کم رو مردم گریز و توی هیچ کاری بخاطر نداشتن رابطه اجتماعی خوب موفق نبودم
چون تو دوران کودکی و نوجوانی دوستی نداشتم در دوران جوانی با هر کسی که سلام میکردم فورا باهاش صمیمی میشدم ولی اونا فقط میخواستن ازم سو استفاده مالی کنم هنورم با اینکه 30 سالمه هیچ دوستی ندارم و هر کاری میکنم یا ورشکست میشم یا از اون محل کار میندازنم بیرون همیشه فکر میکنم خدا منو واسه زجر کشیدن و خندیدن خودش آفریده تا حالا دوبار خودکشی ناموفق داشتم دعا کنید واسه بار سوم موفق بشم
ببخشید که داستان سکسی نبود خواستم واسه یبارم شده حرفام و ی جایی زده باشم و ازتون خواهش کنم به بچه ها تجاوز نکنید هر چقدر هم خوشکل باشن ولی بازم بچه هستن و بیگناه
طفل بودم دزدکی پیر و ذلیلم کردند

نوشته: علی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها