داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مغز کوچک یخ زده

سپهر ۲۶!

دوستش داری و هر لحظه عاشق هستی و دوست داری با او باشی در خلوتگاه خود به او می اندیشی به ظرافت و زیبایی حرفاهایش می اندیشی
به طنازی و عشوه هایش…

دستانت در پی آغوشش به حرکت در میآید و کسی جز بالش خیس کنارت نیست و آهی میکشی و خاطرات سیگار دو نفره بعد از سکس عذابت میدهد
…‌
دست چپش به قدری گرم بود که تنها عضو جوانم دست راستم شده
پیر شدم پیر خود ارضایی و جنون و شهوت و تنهایی و نرسیدن و دعا و خواستن و عشق و لجن

با خودت میگویی خزعبلاتی بیش نیست و اما تو چ میدانی از حال من
مغزم فرمان داد بنویسم شاید خالی شدم

درست زمانی که در پستی زندگی کسی پیدا میشود و تورا به اوج میرساند خودت را گم میکنی و کلماتی که خودت هم نمیدانی از کجا پیدا شد را بر زبانت جاری میکنی
“جنده” … از کجا آمد… نمیدانم
کاش فقط جنده بود
خراب آمد
گفتن سکس با دوستانش آمد
گفتن سکس با دوستانم آمد
گفتن سکس با غریبه آمد
از کجا آمد نمیدانم اما هیچ نمیگفت و همیشه در اختیارم بود
جمله اش این بود”تو خوب میشی من مطمئنم”

وقتی خسته بود به شکم میخوابید و منم انگار که او هیچ کس ندارد و فقط من را دارد رویش افتادم و شلوارش را بدون مقدمه پایین کشیدم و کردم تو…
حس عجیبی بود وقتی میگفتم بگو جنده کیست و او میگفت منم و من لذت میبردم با خیال خودم به بالاترین نقطه رسیده ام و او هم برایش مهم نیست و از او فیلم میگرفتم و در خلوت نگاه میکردم اما به سرعت پاک میکردم حداقل این خوبی را داشتم که اهل ذخیره سازی نبودم
بارها در چت و تلفن میگفتم زیرخواب من کیه و او میگفت منم و کسی نبود بگوید که اوج دوست داشتن است وقتی در لجنی عشقت هم با تو به لجن زار می آید… کسی نبود بگوید او برایت کم نمیگذارد
گذشت و طولی نکشید که حرف آخر دیگر زمستان یخبندانی شد برایش
_“دوست داری جنده بشی؟”
+واقعا ممنون

مثل نقطه عطف فیلمها به یکباره جا خورد انتظار این همه بی غیرتی را نداشت …
بوی تعفن خودم نیز برایم عادی شده بود…
به سراغم آمد … آن وجدان خفته را میگویم…
” چکار میکنی سپهر”
” داری چه غلطی میکنی”
” این چه لجنیه شدی سپهرر…!”
بالطبع باید بدانید سپهر اسم واقعیم نیست

سراسر پشیمانی
سراسر شرمندگی برایم ماند
برای دختری که مرد بود و حتی پس از این همه نجاست پروری باز هم آغوش محبتش را باز کرد و
مرا بخشید
اما هرچه کردم مثل سابق نشد…
از اون لیسیدن های گوش در هنگام سکس خبری نبود از چنگ انداختن روی کمر خبری نبود البته از نجاست های زبانی من هم خبری نبود
مثل ارتش شکست خورده با دو سه نفری که برایم باقی مانده در حال جنگم شاید امیدی حاصل شد…
برای این دل شکسته دعا کنید من دعای افراد صالح را نمیخواهم دعای دلهای شکسته را میخواهم
شاید فرجی شد و مثل اوایل شد…
امیدوارم
خدایا خودت به دادم برس

پ.ن ۱: عذر خواهی بابت خزعبلات اینجانب
پ.ن ۲: از دیروز قلم به تایپ بودم و هرچه کردم داستان واقعی را کامل نتوانستم بیان کنم
پ.ن ۳: هیچگاه به کسانی که دوستش دارید ولو کم الفاظی مانند جنده و خراب و توهمات سکس چند نفره را بیان نکنید که سخت پشیمان خواهید شد
پ.ن ۴ : زنها از انچه که فکر میکنید مرد ترن
نوشته: لوپز

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها