داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

محالی که ممکن شد

محالی که ممکن شد… قبل هر چیز به اون دسته که میخوان فحش بدن بگن دروغه مگه میشه مگه داریم بگم اره میشه همونجور که شهوت به من و شما فشار میاره به خانومها هم فشار میاره بالاخره اونها. هم ادمن و باید یکی رو پیدا کنن که نیازشون برطرف بشه.
این خاطره مال دو سه ماه پیشه ما تو همسایگی مون یه خانومی هست که اندام واقعاً بی نظیری داره دقیقا مثل مانکنهای سایز بزرگ رونهای کلفت و گوشتی عرض باسنش ۶۰ سانت میشه سینه های گردو سفت سایز ۹۰ یه ذره افتادگی نداره شق و سربالا قدش بالای ۱۷۵ میشه با همه اینا سرسوزن شکم و چربی نداره حدوداً ده سالی هست که با یکی از همسایه هامون ازدواج کرده هر موقع اینو میدیدم از ی گوشه یواشکی دیدش میزدم خودشم فهمیده بود و‌ چپ چپ نگام میکرد از تیپش بخوام بگم وقتهایی که با شوهرش می خواست بره بیرون با ماشین مانتو کوتاه جلوباز ساپورت مثل همه.اما وقتی تنها میخواد بره جایی چادر سر میکنه …

بریم سر اصل قضیه من عاشق کونهای بزرگم واقعاً هر کجا کون بزرگ و قشنگی ببینم صبر میکنم حسابی دید میزنم اینم که سلطان کون بود ی روز که داخل شهر بودم بار مشتری را تحویل داده بودم داشتم برمیگشتم یه دفعه یه پراید نقره ای رنگ از بغلم رد شد که یه زن داخلش بود خیلی شبیه به این فکر کردم اشتباه دیدم آخه ماشین شوهرش پراید مشکیه رفتم بغلش یواشکی دیدم خود خودشه ماشین من وانت مزدا هست ارتفاعش کمی بلنده توهمون یه لحظه دیدم مرده دستش رو پاشه.گوشی رو برداشتم یه برنامه دارم برای بزرگنمایی زیاد زدم روی فیلم برداری همینجور پشتشون میرفتم که یک یدفعه مرده سر زنه رو کشید جلو ازش لب گرفت تو کونم عروسی شد با همین ٱتو میتونستم ترتیبش رو بدم مگه مال من استخوان داره خلاصه مرده دو سه بار دیگه لب گرفت منم همه رو فیلم گرفتم تا رسیدن نزدیک ایستگاه اتوبوسهای محلمون و زنه پیاده شد گذاشتم یه صدمتری بره بعد رفتم کنارش گفتم سلام سرش برگردوند منو دید جواب نداد به راهش ادامه داد باز رفتم کنارش گفتم شوهرت ماشین پراید نقره ای خریده بدون نگاه کردن گفت نه گفتم پس اون کی بود از ماشینش پیاده شدی. هاج و واج موند گفت چی میگی گفتم ببین ده ساله تو کفتم فیلمت رو باهاش گرفتم وقتی تند تند داشت لب میگرفت بیا بشین تو ماشین…هیچی نگفت با مکث در رو باز کرد و نشست.باور کنید با اینکه کنارم نشسته بود بازم باورم نمیشد موفق شدم و قراره خوش هیکل ترین زن محلمون و شاید شهر رو بکنم. البته اینم بگم صورتش یه صورت معمولی بود نه خیلی خوشگل نه زشت. خلاصه وقتی نشست گفت آقای…اشتباه میکنید داداشم بود خندیدم گفتم ازکی داداش از خواهرش لب میگیره فیلم رو براش پلی کردم کامل لب گرفتن ها مشخص بود و خوشبختانه لحظه ای که پیاده میشه یه لحظه به طرف عقب نگاه میکنه و چهره اش کامل مشخص میشه اما از صورت مرده فیلم نبود اما خوب پلاک ماشین کامل مشخص بود گفتم ببین خودت میدونی چی ازت می خوام فکر کن من همون پسره ام خواستگاری نکردم ازت که جواب منفی بدی.اصلا منت نکشیدم الان اون بایدالتماس منو بکنه‌.خیلی زود تسلیم شد و گفت باشه کجا؟ به پشت وانت اشاره کردم گفتم این همه جا تا محل کار پسرخالم هفت هشت دقیقه راه بود زنگ زدم بهش گفتم از پشت صندوق ماشینش زیرانداز و پتو بردار آماده باش تا برسم دیوس دوزاریش سریع افتاد شیشه های ماشینم دودیه از پشت هم که بسته به هیچ وجه داخل ماشین دیده نمیشه. دستمو گذاشتم پشت سرش و خوابوندمش روی پام با اینکه مزدا ماشین بزرگیه اما تنگ بود جا.کیرمم که کاملا سیخ شده بود به صورتش چسبیده بود دستمو گذاشتم روی سینه هاش گفتم یه نصیحت بهت بکنم.تو که قرار بدی منم میکنمت پس ازش لذت ببر الکی حرص نخور دو سه دقیقه ای که رفتم خودش رو جابجا کرد و کیرم گرفت دستش و همونجوری از رو شلوار سرش بزور گذاشت دهنش رژ لبش مالید به شلوارم گفت ببخشید گفتم ایراد نداره با بنزین میشورم شاید فکر کرده بود الان میترسم خانومم ببینه اما من خونسردتر از این حرفها بودم گفتم کارتو بکن مهم نیست لعنتی همون‌ جوری چنان مک میزد حالم خراب شد رسیدم پیش پسرخالم گفتم صبر کن تا صدات کنم پسرخالم هم توی محل خودمونه و میشناختش شاید صد بار درباره اندام این با هم حرف زده باشیم وقتی رفتم پشت ماشین باهیجان گفت چجوری مخشو زدی گفتم مچش تو ماشین زیدش گرفتم ازش فیلم گرفتم اونم گفت منم میخوام بکنم گفتم صبر کن چند روز دیگه میارمش خونه اونوقت. سریع زیرانداز و پتو پهن کردم رفتم گفتم بیا برو عقب ماشین پیاده شد ی نکاه به اطراف کرد رفت سوار شد به پسرخاله گفتم در رو پشت من قفل کن و بشین پشت فرمون خیلی اروم رانندگی کن جای دورهم نرو همین اطراف بچرخ رفتم پشت ماشین رفته بود ته اتاق وایساده بود پسرخاله در رو بست و حرکت کرد رفتم چسبیدم بهش دستمو گذاشتم روی سینه هاش لبم گذاشتم رو لباش دستم بردم کوسش رو گرفتم با انگشت سعی کردم چوچولش رو بمالم به خاطر کارمسری حلقه توی ماشین دارم به شکل S باهاون طناب میبندم چندتا اوردم برای لباس اویزون کردنکثیف نشن مانتو و شالش درآوردم اویزون کردم هم بدنش رو میمالیدم هم لختش میکردم خودمم سریع تیشرت و شلوارم کندم الان دیگه فقط شرت و سوتین تنش بود گوشی رو برداشتم از سر به پایین چندتا عکس گرفتم به خودش نشون دادم که مطمئن بشه صورتش مشخص نیست فقط از اندامش یادگاری میخواستم لعنتی سینه هاش تو سوتین جا نمیشد سفت سفت انگار عمل کرده باشه ولی مشخص بود طبیعی هستن بهش گفتم شرت و سوتینم خوش دراورد چندتا عکس کامل لخت هم گرفتم و رفتم سراغش سرپا کیرم گذاشتم لای پاش تقریبا خیس بود تازه داشت تحریک میشد دوباره لب گرفتم و سینه هاش مالیدم گفتم لعنتی اینارو کجا ساختی اینقدر سفت و عالین لبخند زد و گفت مفت چنگ تو الان تو داری میخوریش کم کم خوابوندمش رفتم بغلش دراز کشیدم چون چند ساعت کوسش تو شرت بود نخوردم ترسیدم بو بده بخوره توی ذوقم سرش رو هدایت کردم سمت کیرم فهمید باید بخوره گرفت دستش یه خورده آب دهن ریخت روش با دست بازی داد آروم گذاشت تو دهنش چند بار بالا و پایین کرد رسید به نوک کیرم نوکش رو مثل آب نبات محکم مک میزد ازش شناختی نداشتم نمیدونستم میخواد حال بده یا میخواد آبم رو زود بیاره تا تموم بشه مگ زدنش واقعا تحریک کننده بود نذاشتم ادامه بده درازش کردم افتادم روش کیرم رو با سوراخش میزان کردم فشار دادم داخل اگه بگم کوس به این تنگی تا حالا نکردم یه سری ها میگن چرت و پرته کیر من نه خیلی بزرگه نه کوچیکه هجده سانته قطر پنچ سانت اما تو کوس این قفل شده بود شروع کردم عقب جلو کردن لبهاشم تو لبم قفل کرده بودم خیلی زود صداش در اومد چند تا تلمبه محکم زدم صدای این هم بدجور بلند شده بود گفتم دارم میام گفت محکم تر منم دارم میام چند تا دیگه زدم با تمام قدرت کردم داخل کوسش نگه داشتم ابم اومد با فشار زیاد ریختم توی کوسش ولو شدم روش کمی لباشو خوردم چند ثانیه هم سینه هاش رو…سرم گذاشتم رو سینش یه دفعه یادم اومد دستمال کاغذی نیاوردم با گوشی زنگ زدم به پسرخالم گفتم دستمال برسون به ما نگه داشت اومد درب باز کرد کامل ی دید حسابی به بدن زنه انداخت و رفت ماهم خودمون رو تمیز کردیم لباسهامون پوشیدیم گفتم بشین نشستیم کنارهم گفتم سخت بود چرا اینهمه مدت منو تو کف نگه داشتی.گفت من ابدا تو این حال و هوا نبودم اما من هم ادمم شوهرم نمیتونه سیرم بکنه تو الان با دو دقیقه محکم تلمبه زدن منو ارضا کردی اما شوهرم تلمبه دوم یا سوم ابش میاد و من همیشه تو کف میمونم ارضا نمیشم خیلی سال تحمل کردم و با خیار و چیزهای دیگه خودمو خالی کردم ولی الان دیگه شرایطم جوری شده همون روهم نمیتونم انجام بدم تا دو سه ماه پیش که برای تزریق امپول رفته بودم همین مرده که دیدیش بجای تزریقاتی خانوم اومد تو اتاق منم از ترس ابروم چیزی نگفتم چون شوهرم بیرون نشسته بود اول فکر کردم تزریقاتی خانوم ندارن فقط امپولم رو میزنه میره اما وقتی پنبه رو مالید ی دفعه دستش کرد لای کوسم منم از ترسم اروم گفتم چیکار میکنی خجالت بکش ولی اون ادامه داد ما زنها حساستر از کوسمون و چوچول جایی نداریم که ی مدت کوتاه که چوچولم رو مالید دیگه حالم خراب شد و دیگه دست خودم نبود اجازه دادم ادامه بده وقتی دید خیلی زود خیس شدم گفت معلومه تو کفی بیا لبه تخت ی حالی به کوست بدم فراموش نکنی بلند شدم اومدم لبه تخت دلا شدم از پشت دهنم گرفت کیرش که دوبرابر کیر تو بود فرو کرد توکسم تلمبه دومش من ارضا شدم بعداز اون ماجرا هروقت خیلی بهم فشار میاد میرم پیشش تا امروز که اتفاقی شما مارو دیدین بهش گفتم الان وقتت کمه چند روز دیگه هماهنگ میکنم بیا خونه ما هم ی حالی خوب باهم بکنیم هم ی سری راهکار بهت یاد بدم تا شوهرت وضعش بهتر بشه بتونه بهت حال بده من ادم نامردی نیستم من نکنم اون مرده میکنه من واقعا تو کفت بودم.در ضمن اگر اجازه بدی این پسرخالم بیاد سریع ابش رو بیار تا دیگه گیر نده و جایی حرف نزنه…گفت بگو الان بیاد تو خونه نمیتونم رفتم به پسرخالم گفت بیا برو پشت منم ده دقیقه رانندگی کردم که زنگ زد گفت تمومه نگه دار پسرخاله رسوندم…خانومه اومد جلو نشست گوشیم دادم گفتم عکسهای که گرفتم ببین هرکدوم فکر میکنی مشخصه تو هستی پاک کن اگرهم خواستی همش رو پاک کن ولی من دلم میخواد هرازگاهی عکسهات رو بببنم و حال کنم اونم ی نگاه کرد گفت هیچکدوم چهره ام مشخص نیست نگه دار ولی قسم داد به کسی نشون ندم و نگم صاحب عکس کیه منم قسم خوردم شمارش رو گرفتم قرار شد دوسه روز دیگه بچه ها بفرستم خونه مادرشون تا این بیاد پیشم اگر خوشتون اومد بگین تا بقیه ماجرا رو هم براتون بگم.

نوشته: امر

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها