داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامان تقسیم بر سه 58

یه خورده مقاومت کردم ولی واسه این که زیاد خسته اش نکرده باشم دیگه شل گرفتم و راه کونمو باز کردم تا کیرشو بکنه تو کسم . -عزیزم هر دفعه که می کنی توش بازم تازه تازه حسش می کنم . -همون احساس منو داری مامان . مثل همون  لحظه های اولی که نمی دونستم باید باهاش چیکار کنم .. -حالا که می دونی بکن بکن .. تند تر عزیزم تند تر .. دو طرف کونمو نگه داشته با عقب جلو کردن خودش کیرشو می زد به ته کسم و  در برگشت طوری کیرشو به کناره های کسم می چسبوند که فکر می کردم کیسه آب هوس منو می خواد بترکونه . -واااااایییییییی مبین مبین ..  دیگه تابشو ندارم . ندارم ندارم . تمومش کن . بیجون شدم . سریع تر .. وگرنه هفت تا همسایه اون طرف تر صدا مو می شنون . باز اگه شوهر داشتم یه چیزی . ممکنه فکر کنن دارم کار خلاف می کنم . دستشو گذاشت جلو دهنم و اونو محکم به خودش فشرد و با چند حرکت رو به جلو طوری آبمو آورد و زبونمو بست که دیگه از اونجایی که می دونست کارمو تموم کرده خودش تو کسم خالی کرد .. شب بعدش قبل از این که بریم توی رختخواب ازش خواستم که اگه می تونه به میلاد هم بگه بیاد . یه جوری ذهنشو آماده کنه . راستش اولش یکه خورد با این که من و اون در این مورد با هم حرف زده بودیم ولی شاید به این زودی انتظارشو نداشت که من بخوام از پسر سوم خودم هم دعوت کنم که به محفل ما بیاد -مبین جان این کار دیر یا زود باید انجام شه . چه بهتر که زود تر این مسئله رو بین خودمون حل کنیم . الان داداشت که از مسابقه بر گرده یه مشکل خاص هم با اون داریم . بهتره که  از این طرف مسائلو حل کنیم تا راحت تر با سایر مشکلات کنار بیاییم . از مبارزه با سختیها نباید ترسید . باید از زندگی لذت برد و هر لذت بردنی هم به همین سادگیها نیست و سختی خودشو داره .. از این حرفا این قدر واسه مبین زدم که تر جیح داد پاشه و بره داداششو آماده کنه . -فقط مبین  جان یه جوری ذهنشو آماده کن  که من دیگه اینجا دارم باهاش ور میرم زیاد فک نزنم . دیگه خسته شدم از بس مثل یک معلم زیست شناسی به تشریح کس و کون پرداختم . میری داخل اینترنت یکی از اون عکسهای درشت سکسی خانوما رو که کس و کونش به وضوح نشون داده شده رو میذاری جلو چشای میلاد و از تحریک پذیری کس و تنگی سوراخ کون و این چیزا براش میگی و خلاصه اون چیزایی رو که حس می کنی دونستنش برای یک مرد لازمه . همون جوری که خودت خیلی چیزا رو نمی دونستی . آفرین پسرم . ببینم چند مرده حلاجی . من به وجود تو افتخار می کنم . فقط طوری اونو به هیجان بیار که نتونه ازم دل بکنه و ..-مامان اگه اولش یه خورده سختش باشه و خجالت بکشه چی -اونش با من . هر چی باشه از تو که خجالتی تر نیست . هست ;/; -نمی دونم در عمل مشخص میشه . نمیشه به همین سادگی قضاوت کرد . -حالا برو برو ببینم چیکار می کنی . منم رفتم یه دوشی گرفته و خودمو خیلی شیک و پیک و سکسی کردم سکسی از این نظر که با همون حالتی  که لحظات بعدش مبین برای اولین بار منو گاییده بود ظاهر شدم با یه شورت و سوتین و یه لباس خواب بیرنگ تور مانند که کل زوایای نقاط حساس بدنمو نشون می داد . به مبین سپرده بودم که طوری مخ داداششو کار نگیره که به محض دیدن من بپره روم و انگار که باید بهم حمله کنه .. البته اونم بهم گفته بود که مطمئنه که میلاد هم مثل اون برای بار اولش استرس داره . من که با هر هیجانی حشری می شدم . هیجان از این که بازم یه فانتزی دیگه ای رو در تصورم داشتم و اون این که یه کیر دیگه می خواد بره توی کسم ولی اون جورایی که مبین تعریف می کرد کیر میلاد به زحمت به دوازده سیزده سانت می رسید .. -تو اینو از کجا می دونی .. -یه بار داشت با خودش ور می رفت اونو دیدم . -پس مرد شده . تکلیف شده ;/; -نمی دونم مامان چیزی هم بهم نگفت و منم چیزی نپرسیدم و ندیدم . -ندیدی که آبشو خالی کرده باشه ;/; -نه .. من شنیده بودم که بعضی پسرا در یازده سالگی هم تکلیف میشن ولی اون هنوز دوسه ماهی رو وقت داره ولی نمی دونم .. شایدم از بس تو و اون میرین سایتهای سکسی و زنای لختو می بینین تحریک شده باشه و زود تر این هورمونهاش به کار افتاده و اسپرم سازیهاشو انجام داده . -نمی دونم مامان همه چی امکان داره .. در هر حال این روزا صحبتای ما فقط شده بود همین .. من دیگه عادت کرده بودم و دیگه استرس و اضطراب واسه من معنا نداشت . سرانجام میلاد و مبین وارد شدند . هردو تا فقط یه شورت پاشون بود . .با این که می دونستم میلاد هم مث هر پسر دیگه ای شیطونه ولی اولش سرشو انداخته بود پایین . -عزیزم چته امشب دیگه می خوای دیر تر بخوابی . دیگه واسه خودت یه مردی شدی . مامان فدات . ..رفتم طرفش .. دستمو گذاشتم رو شورتش . از همون طرف با کیرش ور رفتم . چشاشو باز و بسته می کرد . هر چند همون اول هم تا حدودی شق به نظر می رسید ولی با دست زدنهای من احساس گرمی بیشتری می کرد و می کردم . ….. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها