داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامان تقسیم بر سه 56

اوه نه اوه نه مبین نه .. عزیزم نکن .. کف دستشو گذاشته بود رو کسم و  با انگشتای دست دیگه اش با کسم بازی می کرد . خیلی تند اونو می کرد توی کوس و درش می آورد .. -مامان هنوز خیسه . تو این همه آبو از کجا داری . انگشتاشو لیس می زد -مبین جون داری شیرینی خامه ای می خوری ;/; آخه اون این مدل شیرینی رو خیلی دوست داشت . انگشتاشو هم می لیسید . حالا خیسی کس منو هم این جوری میک می زد . -پسرم تو که این جوری می خوری من چی بخورم . دلمو می بری . به هوس میفتم . آخه منم دل دارم .منم می خوام .  تو داری شیرینی می خوری و عسل . منم بستنی قیفی دوست دارم . میدیش به من ;/; نمی دیش ;/; -مامان بذار من شیرینی خودمو بخورم بعدا .. با هوس و کرشمه طوری نگاش کردم که دیگه نتونست کیرشو از دهنم دور نگه داشته باشه .. -چیکار کنم . مامانو باید دوست داشت . نمیشه بی احترامی کرد . کیرشو که اون شب برام کلفت ترین و دراز ترین کیر های دنیا نشون می داد به دهنم نزدیک کرد .. تا  دهنمو  باز کردم تا اونو اون داخل جاش بدم خودشو عقب می کشید . بی انصاف داشت اذیت و تشنه ام می کرد .. با این کارش هیجان دور سینه ها و زیر  کسم بیشتر می شد . دیگه واسه یه لحظه نتونستم جلو خودمو بگیرم . یکی از این دفعات درجا زدم ته کیرشو گرفتم دردش گرفته بی حس هم شده بود تا بیاد در بره سر کیرشو گذاشتم تو دهنم . -آها حالا گرفتمش .. کجا می خواستی در بری -اوخ مامان خوشم میاد .. نکن .  -دوست داری نکنم ;/; تو کسمو می خوری حال می کنی باید بذاری منم کیرتو ساک بزنم و حالشو ببرم . مبین نتونست سر جاش وایسه . در جا دراز شد و بی اراده . بهم اجازه داد که هر کاری که دلم می خواد باهاش انجام بدم و منم دیگه دریغ نکردم . خودم بیشتر حال می کردم . چشامو به کیر تپلش دوخته و داشتم به این فکر می کردم که تا لحظاتی دیگه همین کیر رو داخل کس خودم حس می کنم . چقدر هیجان داشت سکس با پسر گل و نازم . حالا واقعا جاش نبود که به این فکر کنم که وقتی معین  بر گرده چی میشه راستی راستی هم فکر می کردم .. مبین از جاش پاشد . خودشو رو من خم کرد و به زحمت تونست پس گردن منو ببوسه -آخخخخخخ مااااماااان دوباره  دوباره بازم همون شور و همون حال .. الان چند ساعته .. -بیشتر از سه ساعته که داریم با هم سکس می کنیم . نه اون خسته می شد نه من . دوتایی مون دوست نداشتیم که این لحظات تموم شه . درحال بوسیدن و لیس زدن به پشت گردنم با یه دستش موهامو نوازش می کرد و با دست دیگه اش هم با سینه هام ور می رفت .. اون نمی تونست بیکار بشینه . دوست داشت با تمام وجود  و بدن و احساسش حال کنه و حال بده .. واقعا پسرایی تربیت کرده بودم که در سکس لنگه نداشتند . پر شور و پر حرارت و دیگه چه راحت می تونستند تامینم کنن .  کیرشو از دهنم بیرون کشید . منم سخت نگرفتم . با حرکات مالشی و نر مشی اون حس کردم که بازم دوست دارم که یک بار دیگه هم کیر اون و کس من همدیگه رو ببوسن و برن تو بغل هم . یه خورده هم هوس و معاشقه رو با هم تر کیبش کردیم -عزیزم بگو دوست داری مامانت خودشو پیش تو چه جوری درست کنه تا بیشتر تحریک شی . -مامان  تو هر کاری کنی برای من تحریک آمیزی .. حالا بگو من چیکار کنم مهسا جونم . -منم یه جوابی مث جواب تو رو دارم ولی اگه یه شورت تنگ و فانتزی پات باشه که ورم  کیرتو خوب نشون بده بندازه توی دید این از همه چی واسم هوس انگیز تر نشون میده .. هر لحظه تشنه تر و پر جوش و خروش تر از لحظه قبل می شدیم -مامان بگو بگو بازم بگو کیر منو می خوای .. سکوت کرده بودم . می خواستم ببینم اون  چیکار می کنه شایدم می خواستم یه کاری مشابه کاری کرده  باشم در زمانی که من می خواستم کیرشو بذارم توی دهنم و اون خودشو عقب می کشید . دستشو دوباره گذاشت روی کسم و با مالش و باز کردن چاکش بازم  داشت منو بی حسم می کرد .. برنده واقعی میدون امشب اون بود . هر چند که دوتایی با هم در نهایت عشق و حال و تفاهم بودیم و این حرفا رو با هم نداشتیم . -مبین معلومه هدفت چیه ;/; ایستاده شل شدم .. با چشایی خمار نگاش می کردم -مامان دو دقیقه پیش یه چیزی ازت پرسیدم جواب منو ندادی ببینم خجالت می کشی ;/; -از چی مبین . از این که بگم کیر می خوام . کیر می خوام که بره تا ته کوسم و از دهنم در آد ;/; زود باش .. آره بازم اونو می خوام .. دستشو گذاشتم رو کیرش و کف دستمو هم گذاشتم زیر بیضه هاش و اونو کمی بالا آورده بهش گفتم ببین اینم که داره داد می زنه کس می خواد .. حیفه که بخواهیم دو تا عاشق و معشوق رو یا همون دو عاشق رو از هم جدا  نگه داشته باشیم . دلت میاد مبین ;/; -تو چی مامان اون …. با یه حرکت رو به هم دوباره خودمونو به هم چسبوندیم . کیرش روی کسم قرار داشت …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها