داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

مامان تقسیم بر سه 12

چه لذتی داشت تماس کیر معین با کون من .هرجور خودمو تو آب حرکت می دادم بازم این کیرش به سوراخ کوسم نمی رسید . بیشتر متوجه شدم که چقدر این بازی گلف سخته . سرکیر معین شده بود مثل توپ گلف که باید سوراخ کوسو پیدا می کرد . یه خورده شورتمو دادم پایین تر . حالا اگه پسرم اراده می کرد می تونست کیرشو به طرف کوسم بفرسته تا من تصمیم قاطعمو در مورد چگونگی جوابم به شاهپور بگیرم . -مامان نمی خوای جوابمو بدی ;/; -دارم فکر می کنم . بعضی چیزا نیاز به فکر شدید داره . به این راحتی نمیشه جواب داد . آقا شاهپور مرد خوبیه درسته که پدر آدم چیز دیگه ایه ولی اونم می تونه باهاتون خوب تا کنه . همونقدر که راضی شده با وجود سه تا پسر منو بگیره و با من باشه این خودش کلی ارزش داره . معین جان تو اگه خودت باشی حاضری بری با یه زنی که سه تا پسر داره ازدواج کنی و واسه خودت دردسر بتراشی ;/; -نه مامان من همچین کاری نمی کنم . من نمیگم آقا شاهپور بد . اصلا اون یه آدمی که از بهشت اومده .. ما پسرا نمی خواهیم که یکی جای بابامونو بگیره و کنار مامانمون باشه .. -فراموش نکن که منم تصمیم گیرنده ام .. -مامان اگه راهی داره .. جوووووون یه خورده کیرش حرکت کرد اومد رو سوراخ کونم قرار گرفت . کوسم نیاز داشت اون داشت از بی کیری می مرد . توآب سد استخر داغ کرده بود و کیر می خواست . می خواست که یه کیری بهش بچسبه و بعد اون کیر راه  تونل مانند کوسو بگیره و تا آخرش بره . یه حرکتی به خودم دادم تا یه خورده کیر معین جا بجا شه ولی رفته بود رو اون دایره کوچیکه سوراخ کونم قرار گرفته بود و با این تکونای آروم کیر معین به طرف پایین نمی رفت یا باید با دستم کیرشو به طرف پایین و قسمت کوس هدایت می کرده یا این که خودش این کارو انجام می داد . فعلا هیشکدوم روشو نداشتیم . بالاخره باید یکی مون پا پیش میذاشتیم . من می خواستم کیر بره تو کوسم و حالا هر وقت سیر شدم و یه حوصله ای داشتم کون هم می دادم ولی اون یه جوری به اون جا چسبیده بود .-معین یه جوری باهام تماس گرفتی -اوه ببخش مامان جون گرم صحبت بودیم اصلا حواسم نبود -اشکال نداره عزیزم تو که غریبه نیستی . یه خورده تحرک نداریم و گرم صحبت شدیم سردمونم شده . کمی هم گرم شیم بد نیست . این قسمت یه خورده سرده دستمو گذاشتم رو کیرش و یه خورده اونو پایین دادم . -اینجا یه خورده گرمتره .. حتما فکر می کنه مادرش یا کوس خله یا اونو کوس خل گیر آورده .. البته از این دو حالت هم خارج نبود . تا اینجاشو که رسونده بودم . کاش یه هل دیگه می دادم قال قضیه رو می کندم .. ولی دوست داشتم پسرم یه چیزی رو با اراده و پشتکار و تلاش خودش به دست بیاره و اگه منم کمکی بهش کرده باشم حداقل آخر کار این خودش باشه که کلنگ پیروزی رو می زنه . این جوری اعتماد به نفسش زیاد می شه و می تونه احساس مردانگی هم بکنه . حالا نوک کیرش رو سر کوسم قرار داشت . دیگه دوست داشتم بقیه راهو خودش بره خودش حس کنه که چی میخواد و منم چی میخوام . نیاز من چیه . چه چیزی خوشی های یک زنو تکمیل می کنه . درسته که یک زن عشق و احساساتی قوی داره ولی در همه حال که نمی تونه خودشو فدا کنه . اگرم خودشو فدا کنه اون جوری که باید و شاید نمی تونه به دورو بری هاش برسه . منم می خواستم یک مادر خوب باشم . باید حال و روزم درست و رگلاژمی بود تا بتونم بقیه رو تنظیم کنم . -مامان الان چند درصد امکان داره طرف من باشی یعنی طرف بچه هات -من همیشه طرف شما هستم . به عشق شما و به خاطر شماست که زندگی می کنم .-نه منظورم این بود که چه جوابی به خواستگارت میدی . فعلا هشتاد درصد میگم آره -به خاطر همون مسئله ای که گفتی -آره پسرم علت دیگه ای نداره . یه فشاری به سر کیرش داد -حالا چقدر .. حالا سی در صد احتمال داره که بهش جواب منفی بدم ..جووووون داشت یاد می گرفت که باید چیکار کنه . این مثلا پسر زرنگه من بود . اون یکی داداشش و بعدیش که اون دو تا خیلی خجالتی تر از این بودند اونا رو باید چیکار می کردم . فعلا بذار با این یکی کارامو پیش ببرم تا به موقعش ببینم تکلیف اونا چی میشه . دلم می خواست یه تکونی به خودم بدم و بهش بگم عزیزم پسرم جیگر گوشه ام حالا شده پنجاه درصد ولی بعضی وقتاست که تر بیت بچه و بهش اعتماد به نفس دادن از همه چی مهم تره . شاید اگه داداش دومیش بود یه بر خورد دیگه ای باهاش انجام می دادم . جااااااان داشت یاد می گرفت . حرکات خفیف داخل آب در اثر جریان خفیف آب بود یا چیز دیگه ای که فکر می کردم کیر معین داره تو کوسم یه حرکتایی رو انجام میده .. نه اشتباه فکر نمی کردم یه خورده دیگه پیشرفت کرده بود بازم رفت جلوتر -مامان حالا به نظرت چند درصد احتمال داره که بهش جواب منفی بدی -عزیزم تو که خودت می دونی یه تصمیمو نمیشه به این سادگیها گرفت . فعلا پنجاه پنجاه هستم . یدستشو گذاشت دور کمرم و یه دستشو دور پام قسمت بالای دوتا رونم یه فشار رو به عقبی بهم داد و نصفه دیگه کیرشو هم فرستاد تو کوسم -آخخخخخخ نههههههه معین اوووووفففففف کوسسسسسم عزیزم آتیششششش آتیششششش گرفتم .جووووون دلم دلم داره در میاد از جاش . چیکار کردی .اووووخخخخخخ نههههههه عزیزم .. -مامان حالا چی حالا چی بگو حالا چی -نه نه من شوهر نمی کنم شوهر نمی خوام من تو رو میخوام . شما پسرای گلمو می خوام . حالا دیگه صد در صد بهش میگم نه .. دیگه کافی بود که یک کار برای اولین بار انجام شه . وقتی کیر معین رفت تو کوس من که مادرش بودم یعنی دیگه کیر گشایی شده .. یعنی از این لحظه ها و دقیقه و ثانیه هایی که کیرش بره تو کوس من فراوون داریم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها