داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فراموشی 38


*************
-صبح بخیر خانومه من بهتری;
-سلام علیرضا خیلی بهترم فقط حوصلم سرید از بس تو خونه موندم.
-خودم نوکرتم ظهرتر با هم میریم یه دوری می زنیم.
-تو رو نداشتم چی می شد!
-هیچی,می مردی.
-خاک تو سرت یه دور از جون بگی بد نیستا.
-خب واقعیته دیگه حالا جوش نیار پریود میشی
-بی ادبببببببببب.حیف پام تو گچه…وایسا خوب شه من می دونم و تو.
-ای جونم.
رفتم جلوشو یه ماچ گنده از لپش کردم.
-عر عر;خر شدم دیگه حالا برو برام صبحانه بیار گشنمه.
-نوکر بابات غلام سیاه پاشو پاشو خودت بیا آشپزخونه با هم بخوریم.
-علیییی;
-جون;
-کوفت;من با این پا کجا بیام.
-آخ راس میگیا اصلا حواسم نبود.
از قیافش معلوم بود الاناس که جوش بیاره سریع پریدم بیرون و رفتم آشپزخونه تا صبحانشو براش ببرم,قربونش برم اخم می کنه ناز تر میشه.
-مامان یه سینی بده صبحانه سارا رو براش ببرم.
-عزیزم تو کابینت دومی سینی صورتیه رو خودت وردار.
-چشم مادره من
پنیر و کره و تخم مرغ با یه لیوان چایی گذاشتم تو سینی و براش بردم.
-خانوم خانوما بفرما اینم سفارشتون
-فدات شم,بشین توأم با من بخور
-من میرم همون آشپزخونه می خورم.
-پس من اصن نمیخورم.یا با هم می خوریم یا من نمی خورم.
-لوسی دیگه,کاریش نمی شه کرد پس برم برا خودم چایی بریزم بیام,تا اینو گفتم مثه بچه ها ذوق زده شد.
خدا چقدر دوسش دارم,نمیدونم این وابستگی زیاد ما به هم خوبه یا نه;
اما تا جایی که بتونم نمیذارم خم به ابروی سارا بیاد.
-خب اومدم
-بیا بشین کنارم;برام لقمه درست کن بذار دهنم.
-خانوم دستور دیگه ای ندارن.
-نه دیگه همینقد کافیه.
کنارش نشستمو شروع کردم به غذا دادن به خانوم.
سر سومین لقمه نون رو تا نزدیکای لبش بردم اما کشیدمش عقبو لبمو چسبوندم به لبش.آروم لباشو می خوردم سارا دستشو انداخت دور گردنم.زبونم گرفته بود تو دهنش و میک می زد.
لبامون که از هم جدا شد سارا سرشو چسبوند به سرم.
-علی دوست دارم
-منم دوست دارم
-تنهام نذاریا,یه روز بدونه تو نم تونم می فهمی;
-آره;چون منم بدون تو نمی تونم,نگران نباش تا آخرش باهاتم.
یه بوس کوچیک از لبم کرد و دوباره به خوردن ادامه داد.
-سارا دیگه کم کم آماده شو باهم بریم یه دوری بزنیم.
-باشه عزیزم;پس به مامانت بگم بیاد کمکم کنه لباسمو عوض کنم.
-باشه پس منم میرم آماده شم.
خب حالا چی بپوشم,کمد لباسامو باز کردم یه پیراهن سفید با یه شلوار پارچه ای مشکی پوشیدم.
-خودمونیما عجب تیپی زدم.
یه دستی به موهام کشیدم و عطری که مادرم برام گرفته بود رو زدم و رفتم بیرون.
ماشینو از پارکینگ در أوردم و منتظر سارا شدم که دیدم با کمک مادرم داره میاد.
-خب حالا کجا بریم.
-هرجا خودت دوس داری فرقی نمی کنه.
-هوم!پس سفت بشین که بریم.پامو گذاشتم رو گاز و با سرعت راه افتادم.
-علی آرومتر.خطرناکه
-نترس حواسم هست
رفتیم جلوی یه لوازم آرایشی نگه داشتم تا یکم سارا رو خوشحالش کنم.
-علیی آخ جون;می تونم هرچی لازم دارم بگیرم.
-آره عزیزم هرچی عشقت کشید بگیر,کله مغازشم گرفتی ایراد نداره.
-قربونت برم فقط چند تا وسیله نیاز دارم.
از ماشین پیاده شدم و رفتم در سمت سارا رو باز کردم دستشو گرفتم و کمکش کردم تا پیاده شه.
سارا داشت با خانومه فروشنده حرف میزد و منم که اصن از لوازم آرایشی چیزی نمیشد رفتم روی صندلی نشستم تا سارا خریداشو انجام بده.
-علی تموم شد.
باشه عزیزم پس تو یواش یواش برو منم حساب کنم میام.
پولو که حساب کردم رفتم دیدم سارا بیرون مغازه منتظرم وایساده.
-دستتو بده من آروم بریم اونور خیابون.
-سلام آقای صادقی
سرمو برگردوندم ببینم کیه;باز همون دخترس
– سلام خانوم کیان خوبین;
-مرسی ممنون;خوشحالم از دیدنتون;شما خوبین;
-ممنون راستی ایشونم دختر عموی من هستن سارا خانوم.
-دخترعمو;بله بله مرسی;خوشبختم
سارا و پارمیدا با هم دست دادن.
-سارا ایشون همون خانومی هستن که چند روز پیش گفتم مزاحمی داشتن.
-بله فهمیدم;خوشبختم از آشناییتون
دوست پارمیدا هم اومده بود;داشتن خوش و بش می کردن دخترا که من سوار ماشین شدم و رومو برگردوندم ببینم سارا داره میاد یا نه که دیدم پارمیدا بم زل زده و یدفعه یه قطره اشک از گوشه چشمش اومد پایین اما سریع روشو برگردوند و رفت تو مغازه.
گیج شده بودم این حرکتا یعنی چی,سارا هم اومده بود;حرکت کردیم سمت خونه.
-دخترای خوبین
-آره سارا.
-اما این پارمیدا خیلی ناراحت نشون می داد.عجیب بود.
-هرکی غم و غصه خودشو داره دیگه.
دیگه تا خونه زیاد حرف نزدیم اما من فکرم بهم ریخته بود عصبی بودم,اون نگاه یه نگاه عادی نبود…….ادامه دارد ..نویسنده : (aliagh (azever…. نقل از : سایت انجمن سکسی کیر تو کس

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها