داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فراموشی 2

از در پارک رد شدیم واقعا شلوغ بود پسرا دنباله دخترا .. بعضیا هم با هم رو نیمکت نشسته بودن که معلوم بود دوستن..بعضیا هم تنها بودنو تو یه فکر پدرام داشت با موبایل حرف میزد بعد چند دقیقه قطع کرد -این شاهزاده خانوم کو پس -الان گفت نزدیکن دارن میان -مگه چند نفرن؟ -کس خل اونم داره با دوستش میاد دیگه ببینم میتونی مخ دوستشو بزنی -غلط کردی بابا..میدونی اهلش نیستم باز گوشیه پدرام زنگ خورد جواب داد زود قطع کرد -کی بود؟ -بزن بریم که رسیدن همینجور ب سمت جنوبیه پارک میرفتیم که خلوت ترو دنج تر بود -علیرضا -ها -استرس دارم -به کیرم -مرسی از دلداریت واقعا استرسم کم شد کسخل انگار اولین بار بود میخواس ببیندش 100 متر جلو تر دیدم 2تا دختر رو نیمکت نشستن -همینان؟ -اره علی سمت چپیه سمیراس عشق من -گوه بخور دیگه رسیده بودیم بشون بعد از سلامو احوال پرسیو آشنایی رو یه قسمت از چمن نشستیم اسم دوسته سمیرا مریم بود انگار هر دوتا خوشگل بودن سمیرا با مانتو مشکی با شال قرمز مریم با مانتوی سفیدو شال ابی سمیرا-اقا علیرضا چه عجب دیدیمتون من- این پدرام ایندفعه نگفت که میخوایم بیایم پیشتون وگرنه دست خالی نمیومدیم پدرام متعجب داشت از دروغی که گفته بودم نگام میکرد سمیرا-این پدرام کشت ما رو اینقد از شما تعریف کرد پدرام-حالا به خودت نگیریا علی.تعریف میکردم که حداقل تا قبل دیدنت ازت تصور خوبی داشته باشن وگرنه الان دیدنت فهمیدن چه گهی هستی من-خب دیگه اینجوریه؛من فک کنم پول کرایه برا 2نفر دیگه برا برگشت نداشته باشم داداش پدرام-علی قربونت برم حرفامو جدی نگیریا یه مرد اگه تو دنیا باشه اونم تویی دخترا هم که همینجور میخندن یکم دیگه همینجور تو سر کله هم زدیم بعدشم پدرام با سمیرا رفتن یه گوشه دیگه تا ازین کسشرای عشقولانه بگن و من و مریم تنها شدیم مریم-شما امسال دانشگاه میرین؟ -اره چطور -هیچی همینجوری.منم سال دیگه کنکور دارم -موفق باشین -مرسی میدونستم چی تو ذهنشه اما نمیخواستم بش نزدیک شم اصلا حوصله این بازیا رو نداشتم..یه چند دیقه ای ساکت بودیم که فضا خیلی سنگین شده بود من-خیلی وقته که با سمیرا دوستین؟ -از اول دبیرستان -خوبه..منو پدرام از ابتدایی رفیقیم -پس باید خیلی صمیمی باشین -اره بابا مثه خواهره نداشتمه مریم خندش گرفته بود یکم دیگه ازین مزخرفا گفتیم تا صحبت اقا پدرام با خانومش تموم شد تا یه جایی با هم راه افتادیم بعد هم از هم خدافظی کردیم پدرام-تونستی مخ مریمو بزنی؟ -گمشو 100 بار گفتم اهلش نیستم -خاک تو سرت واقعا سوار ماشین شدیم پدرام-چطور بود علی؟ -پارک قشنگی بود -شاسکول سمیرا رو میگم -آها دختر خوبی بود البته اگه تو مثه قبلیا بگاش ندی -نه دیگه علی اینو واقعا میخوام -سر قبلیم همینو گفتی -کونی -عمته دیگه تا آخر راه ساکت بودیم تا رسیدیم سر کوچه پدرام خدافظی کردیم منم رفتم سمت خونه…. درو اروم باز کردم ساعت از 7 گذشته بود رفتم تو خونه دیدم مامان داره فیلم میبینه اصن متوجه اومدنم نشده -سلاااااام بر مامان خوشگلم -اوف علیرضا تویی!مامان این چه وضعه سلام دادنه!زهرم ترکید -قربونت برم من همینجور رفتم به سمت یخچال یه خیار برداشتم خوردم طبق معمولا یه شربته آبلیمو یخ درست کردم و خوردم که واقعا جون گرفتم -مامان محمد کجاست؟ -رفته کلاس نیم ساعت دیگه میاد -اها…بابا چی اون کو؟ -رفته شهر یکم خرید کنه بلند شدم رفتم سمت اتاقم کامپیوترو روشن کردم نشستم پی اس(بازی فوتبال) بازی کردم تیمای حریفو بگا دادم بعضی وقتا هم اونا ما رو بگا میدادن یهو دیدم صدای زنگ میاد پاشدم درو وا کردم دیدم محمده من-سلام داداشی کلاس خوب بود؟ محمد-اره داداشی املا داشتیم 20 شدم -آ باریکلا به خودم رفتی دیگه محمد هم تا اومد نشست پا کامپیوتر منم بیکار بودم گفتم به پدرام یه زنگ بزنم -سلام داداش چطوری؟ -سلام کس کش چطوری؟ -پدرام کیرم بیاد تو احوال پرسیت .2تا کلمه نمیتونی مث آدم بحرفی -فدات بشم -کس خل شدیا -آره نفسم تو چی منو دوس داری؟ -کله کیری این کسشرا چیه؟ -باشه عشقم بعدا خودم بت زنگ میزنم بابای -اه اه اه مردیکه جلف چته تق زد گوشیو قطع کرد 5مین بعد دیدم یه اس ام اس اومده پدرامه:بابا وسط حرفمون یکی از دوستام اومد میخواستم پز بدم بگم دوس دخترمه واقعا که کس خلی جوابشو ندادم گوشیو انداختم یه گوشه رفتم تو حال که بابامم اومده بود -سلام بابا -سلام -چه خبر -هیچی فقط گرونی.. مرغی که تا 2ماه پیش 3500 بود شده 6 تومن نمیگن ملت از کجا باید بیارن -بیخیال بابا.حرص خوردن نداره شامو خوردیمو بعد شامم نشستیم فیلم دیدیم یکم دور هم حرف زدیمو خندیدم بعدم هرکی سر جاش خوابید بازم یه شب تخمیه دیگه..همیشه موقع خواب دلم میگیره اصن با شب حال نمیکنم هر جور بود اون شبم خوابیدم ادامه دارد ..

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها