داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

فراموشی 14

ساعت شده بود دیگه کم کم باید به سمیرا زنگ میزدم و گند کاری  آقا رو درستش کنم گوشیو برداشتم یه زنگ بش زدمو با کلی قسم و آیه که دفعه آخرشه و گوه خوردو دیگه ازین غلطا نمیکنه قبول کرد ساعت بیاد کافی شاپ.
یه اس به پدرام دادم گفتم تا اونجا باشه
-سارا
-جانم علی!
-بیا اتاق کارت دارم.
چند لحظه نکشید اومد اتاقم من رو تخت دراز کشیده بودم اومد لبه ی تخت نشست.
-علی چیکار داشتی!
-سارا ساعت باید اونجا باشیم گفتم بت بگم
-خوبه پس من برم حموم فعلا
-باشه برو اون تو گیر نکن تا بیا
-میام بابا
سارا رفت که بره حموم.خب این دختره یه سالی رو اینجاست چی بینمون میشه!
چند باری زن عموم بهم میگفت دامادم اما من اصلا حسم به سارا عشق نبود هیچوقت امیدوارم بم وابسته نشه این مدت که اینجاست.
دیگه کم کم ساعت شد پاشدم که آماده شم دیدم دره اتاق وا شد.
وای چی میدیدم چه تیپی زده بود مانتوی تنگ مشکی با شال حریری که بیشتر موهاش بیرون ریخته بود با شلوار سفید چسبون که تا مچ پاش بود با لاک قرمزی که زده بود اونو مثه یه فرشته کرده بود.
سارا-خب من آمادم
-چه خبرته بابا مگه داریم میریم عروسی که اینجور تیپ زدی!
-بی ذوق همه آرزوشونو دخترعمو مث  من داشته باشن تو حالا به تیپم گیر میدی!
-همه منظورت رفتگر سر کوچه با این گداهه که دور میدون وایمیستس دیگه!
-گمشو
-خب حالا برو بیرون لباسمو عوض کنم
رفت بیرون منم لباسامو پوشیدم طبق معمول رنگای تیره.
سوییچه بابا رو گرفتمو با سارا سوار ماشین شدیمو حرکت کردیم.
وقتی رسیدیم اونجا سمیرا رسیده بود معلوم بود دلش برا پدرام تنگیده که مین زودتر اومده
سارا و سمیرا رو بهم معرفی کردم و رفتیم سر یه میز نشستیم.
سمیرا-علی نگفته بودی دخترعمو به این نازنینی داری!
-بابا اینجوری نگاش نکن نصفش زیر زمینه
سارا-مگه من مثه جنابعالیم?
سمیرا-علی دفعه دیگه سارا رو اذیت کنی من میدونمو تو
-یکی کم بود تا شدین
یه لحظه داشتم دم در رو میدیدم که پدرام اومد اونم با چه وضعی گرد و خاک سر تا پاشو گرفته بود.
پدرام-سلاممم دوستان عزیز و سلام عزیز دل بنده
-پدرام این چه سرو وضعیه !
پدرام-بابا با عجله داشتم میومد پام گیر کرد افتادم تو تپه شن .ملتم داشتن بهم میخندیدن منم یه بیلاخ به همشون نشون دادم.
من که خندم گرفته بود سارا و سمیرا هم همین اما سمیرا خودشو کنترل کرد که بگه هنوز قهره!
پدرام-علی ایشون رو به ما معرفی نمیکنی!حالا دیگه یواشکی جی اف میگیری نامرد!
-جی اف چیه بابا دختر عمومه سارا همون که دانشگاه با ما یه جا قبول شده
سارا-سلام پدرام جان تعریفتونو زیاد شنیدم خوشوقتم
پدرام-نوکرتم ابجی علی رضا هم تعریفتونو پیش ما میکرد
عجب کسخلیه ها الان گند میزنه به همه چی سریع پریدم تو حرفشون بحثو عوض کردم سمیرا و پدرامو آشتی دادیم منو سارا از سر میز بلند شدیم تا راحت تر باهم صحبت کنن دوباره شده بودن لیلی ومجنون انگار نه انگار تا الان قهر بودن با سارا رفتیم پارک اون ور کافه روی یکی از صندلیا نشستیم.
-علی چقد گلن هر دوشون
-مثه من دیگه
-اون که %
داشتیم حرف میزدیم که سارا دستمو گرفت تو دستش که تعجب کردم نگاش کردم دیدم تو خودشه منم بش ضدحال نزدم گذاشتم تو حال خودش باشه.
یه ربعی اونجا بودیم.
-سارا میگم پاشو بریم پیش بچه ها
-ها!آره آره بریم
با سارا رفتیم پیش اونا با هم گفتیم و خندیدیم ساعت شده بود دیگه کم کم پدرام و سمیرا رفتن منو سارا هم رفتیم سوار ماشین بشیم.
-خوش گذشت سارا?!
-آره علی هرجا تو باشی خوش میگذره.
از این حرفش تعجب کردم انگار یکم زیادی احساسی شده بود.
دیگه حرف خاصی بین ما رد و بدل نشد تا رسیدیم جلوی خونه.
-علی?!
-جان!
-من…من تو رو…علی من دوست دارم.
اینو گفت و از ماشین پیاده شد رفت سمت خونه.
منم همینجور تو هنگ بودم یعنی چی آخه!الان من چیکار باید کنم !واقعا گیج شده بودم که دیدم گوشیم زنگ میخوره بابام بود.
-علیرضا بابا چرا نمیای بالا?!چیزی شده!
-نه نه دوستم زنگ زده بود الان دارم میام.
نمیدونستم باید با سارا چه جوری رفتار کنم هر طور بود رفتم بالا یه سلام کلی کردم سریع رفتم تو اتاقم.
-علرضا عزیزم بیا شام
مامانم بود رفتم سر میز اما سارا نبود.
;-مامان سارا کو پس?!
-نمیدونم والا از وقتی که اومدین رفته تو اتاقش برا شام صداش کردم گفت سیرم چیزی شده علیرضا?!
-نه بابا آخه بیرون یه چیز خوردیم حتما سیره
اما من میدونستم برای چی نیومده.
بعده شام رفتم تو اتاقم هندزفری گذاشتم و رفتم تو فکر…

نویسنده : (aliagh (azever…. نقل از : سایت انجمن سکسی کیر تو کس

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها