داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

شک شوهرم

سلام
تعطیلات عید من (میترا) و علی (شوهرم) با ماشین شخصی مون مسافرت به بندرعباس رفتیم و صبح روز بعدش با قایق تندرو به قشم رسیدیم و بعداز کلی خرید داخل یکی از مراکز خرید از فروشنده و مسافرهای دیگه شنیدم که دریا طوفانی شده و دیگه قایق های تندرو حرکت نمی کنند و فقط لنج حرکت می‌کنه ما با دوتا چمدون که اکثرا خرید های من بود رفتیم به تنها اسکله مسافربری قشم که فقط لنج به سمت بندرعباس حرکت میکرد و حجم ازدحام جمعیت منتقل شد به تنها ترمینال دریای که در قشم بود و خیلی شلوغ شده بود و بعداز کلی مشکل بلیط تهیه کردیم و رفتیم بیرون ترمینال قسمت سوار شدن دیدم یک صف طولانی به طول حدودا صد متر به عرض ۵ نفر جلوی ماست که دو طرف صف با لوله های فلزی محصور شده بود و لنج ها با تاخیر پهلو می‌گرفتند و مسافر می زدند و به نظر می رسید که حداقل سه ساعت توی صف خواهیم بود هوا قشم شرجی و نسبتا گرم بود و صف هرچی در زمان مسافر گیری لنج حرکت و جلو تر میرفت عجله پشت سری ها صف رو متراکم و متراکم تر می کرد و چمدونهای ما و مسافرهای دیگه زیر دست و پا واقعا اذیت کننده بود و باعث کلافگی و تشدید گرمای هوا میشد و هیچ کس فاصله رو از یک دیگر رعایت نمی کرد و دو نفر پسر جوان که به قصد جلو رفتن و زودتر سوار لنج شدن در حال دستمالی زن و بچه مردم بودند که با یک خانواده به درگیری و زد و خورد شدیدی کشیده می‌شود و نظم صف بطور کامل بهم می خورد که با حضور نیروهای انتظامی مستقر در اسکله امنیت و آرامش به صف بر می‌گردد . که متوجه میشم یکی از پشت بهم چسبیده ! بله خانواده پنج نفری پشت سر ما ایستاده بودند که یک جوان حدودا ۲۳ سالش پشت سر من بود که اعضای خانواده آقای دکتر صداش می کردند به نظرم احتمالا دانشجوی پزشکی بوده و صف در حال حرکت و شکل گیری بعداز درگیری بود و هنوز به فشردگی نرسیده بود ولی در زمان توقف صف خیلی فشرده میشد به طوری که خانواده ها برای اینکه بچه‌ها زیر دست و پا له نشند روی شانه پدر و یا مادرشان نشسته بودن و کونم در اثر فشار مسافران عقبی بهش چسبید و هرازگاهی بابت موج جمعیت تکون میخوردیم که حس کردم کیرش بلند شده و میخوره به رونم بخاطر کفش لژداری که پوشیده بودم کیرش به قاچ کونم نمی رسید من به بهانه دیدن انتهای صف سریع برگشتم و رو در روی پسره قرار گرفتم کیرش افتاد بین پام که بنده خدا خیلی ترسیده بود و صورتش قرمز شد و خودش رو جمع و جور کرد من با حوصله شال سرم رو باز کردم و خیلی آروم کمرم رو جلو بردم و کیرش رو بین پام و کسم فشار دادم و با مکث طولانی یواش با صدای حشری گفتم خیییلللپی گرمه و برگشتم واقعا گرم بود. نوع لباسی که پوشیده بودم بخصوص زیر بند و خود سوتین ام خیس عرق شده بود و از گرما حالم داشت بد میشد به علی جوری گفتم که پسره متوجه بشه که کفشم مناسب نیست می رم عوض کنم و در ادامه یواش تر گفتم که لباسم هم مناسب نیست و خیلی گرمم شده می رم دستشویی تا عوضش کنم .
از صف بیرون اومدم و با یکی از چمدون های خرید امروز وارد دستشویی شدم، کف دستشویی رو با دوتا از پلاستیک های خرید لباس پشوندم و کفش و شلوار جین رو با شورت بیرون آوردم و بدون شورت یک ساپورت نازک پوشیدم و کامل کشیدم بالا که کس و کونم برجسته تر بشه بخاطر ورزش های مستمر رون و کون تپل و برجسته و سفتی دارم و پیراهن رو با یک تاپ حلقه ای بدون سوتین عوض کردم تازه احساس خنکی کردم و یک مانتوی مشکی جلو باز به تن کردم و در آخر کتانی پوشیدم و شال مو روی سرم کردم و یک ادکلن به خودم زدم و آماده بیرون رفتن شدم . شلوار جین و کفش لژدار توی این چمدون جا نشد که داخل پلاستیک گذاشتم .خودم از تیپی که زده بودم حشری شدم اومدم بیرون دستشویی جلوی مانتو رو گرفتم که بدنم مشخص نشه غروب بود و هوا در حال تاریک شدن بود از زیر لوله ی فلزی بر عکس همه رو به دکتر جون رفتم توی صف و آروم با مالیدن سینه هام بهش چسبیدم هم قد شده بودیم و از کیر سیخش فهمیدم خیلی منتظرم بوده و توی صورتش گفتم لطفا این چمدون سنگینه از روی سرم به شوهرم میدید گفت چشم . پلاستیک کفش و شلوار رو به علی دادم گفتم توی اون یکی چمدون جا بده ، تا پسره بدلیل فشردگی نفرات چمدون رو از روی سرم به دست علی برسونه و علی جلوی پاش بزاره و پلاستیک داخل چمدون بکنه . من به بهانه اینکه کیف دستی ام رو از جلو به پهلوی کمرم جابجا بکنم بلند شدم روی پنجه پام و همزمان کله کیرش رو آروم با اشاره دستم هدایت کردم سمت کسم و خیلی یواش دقیقا روی کله کیرش با فشار کسم پایین اومدم و دیدم حالی به حالی شده و با کلی عشوه چشمامو نازک کردم بهش یواشکی گفتم آخ آخ چه سفته !! سرش رو تکون داد و لبخند زد . با یه چشمک گفتم منظورم سفتی کیفم بود بردمش کنار آخه داشت اذیتم میکرد. ولی اون رو هم خوب دارم حسش میکنم آفرین خیلی خوب بلندش کردی !! چمدون رو میگم دادی به شوهرم . مال من که خیییلی خیسه ؟! سرش خیس نشه ولی فکر کنم شده !! بیا این دستمال کاغذی !! صورت خیس عرق رو تمیز کن بعدآ لازمت میشه ! از دو پهلو حرف زدن من نمی دونست چی باید بگه ولی گرمای شهوت و لذتش رو خوب حس میکردم . آروم صورتم رو جلوتر بردم جوری که لب هام گوش و صورتش رو لمس میکرد و یواش تر با صدای حشری گفتم فشار ندی !! آخه خیلی جلو براش تنگه !!! میخوام برگردم ! دوباره جلوتر بهت میدم !! چمدون رو جابجا کنی . و همزمان دستم رو بردم کمرش رو به کسم فشار دادم دیدم یکی از اعضای خانواده پسره داره نگاه میکنه و به کمک همون دست برگشتم و پسره با اطمینان بیشتر کیرش رو فشار میداد. خواستم هیجان رو برای پسره بالا ببرم و کسی هم متوجه ما نشه و در عین حال پسره رو از جمع خانواده اش جدا کنم زمان حرکت صف دست علی رو گرفتم و سه ردیف رفتیم جلو و بین چند تا زن چادری چاق با علی ایستادیم من وسط صف پنج نفری و علی سمت چپ من بود و پیرامون من زنهای چادری بودند که همه منتظر جابجایی لنج بعدی بودیم و من چمدون ها را بین خودم و علی روی هم گذاشتم که بیشتره بدنم پنهان شده بود و مانتو خودم رو از پشت جمع کردم بالای کونم که پسره به عنوان همراه ما آروم بهم چسبید و کیرش دقیقا وسط کونم بود و داشت فشار و عقب و جلو میکرد و کمرم رو محکم بغل کرد و یواش دستش رو زیر مانتو و لباسم برد و نوازش کنان تنم رو لمس می کرد که عالی تحریک شدم و با سینه ام بازی میکرد که من ترسیدم که نکنه علی و کسی متوجه بشه که دیدم علی هندزفری زده و داره موزیک گوش می‌کنه و هوا تاریک شده و اینقدر مردم توی فشار و شرجی هوا کلافه و منتظر لنج بعدی بودند که اصلا کسی توجهی به ما نداره و توی تاریکی از گردن به پایین کسی واضح معلوم نیست و داشت عقب و جلو میکرد من با قوس کمرم کس و کونم رو قمبل کردم به سمت کیرش و همزمان که با نوک سینه ام بازی میکرد گاهی کیرش به کسم و گاهی به سوراخ کونم می خورد و کاملا کسم خیس شده بود و دیگه گرمای هوا برام مطبوع شده بود و در عوض وقتی فشار میداد گرمای کیرش به خوبی حس میکردم و لذت میبردم و گرم شهوت بودم که دستش رو از جلو و عقب همزمان برد توی ساپورت به سمت کس و کونم که جلوی دستش رو گرفتم و دست عقبی رسید به سوراخ کونم و تحریک کنان بعدش رفت سمت کسم که خیس آب بود تا انگشت دستش به کسم خورد شنیدم صدای نفس کشیدن پسره عوض شده و کیرش رو بیشتر فشار میده و داشت ارضا میشد که من سریع برگشتم و کیرش بین رون پاهام و کسم افتاد و محکم بغلم کرد و به سمت خودش سینه و کمرم رو نگهداشت و ارضا شد که خیلی لذت بردم و لای پام خیس و گرم شد!! که ای وای ای وایییی !!! که دیر متوجه شدم که کیرش رو از توی شلوارش بیرون آورده بود و من سریع با تیشرت پسره کله کیرش رو توی دستم گرفتم که اکثر آب منیش بین پام و روی ساپورت من ریخته شده بود و کمی هم کف دستم بود و سرش رو بین سینه هام گذاشت و یواشکی در گوش گفتم لعنتی نباید این کارو میکردی بهت دستمال کاغذی دادم که خودتو کثیف نکنی ! روی من ریختی ! حالا چیکار کنم؟ و گفت ببخشید خیلی معذرت می خوام آنقدر لذت زیاد بود نتونستم کنترل کنم و ازش فاصله گرفتم و پسره از صف خارج شد که بره دستشویی و صف برای سوار شدن لنج حرکت کرد . من از کیفم دستمال کاغذی برداشتم و داشتم خودمو تمیز میکردم که علی پرسید چی شده ؟ چرا برگشته بودی ؟ چی می گفتی به اون پسره ؟ چی رو داری تمیز میکنی؟ گفتم بعداز سوار شدن میگم ، ما سوار لنج شدیم و خانواده دکتره منتظر برگشت پسره از دستشویی بودند که لنج حرکت کرد و ما از اون خانواده جدا شدیم .علی دوباره پرسید و گفتم برگشتم ببینم پسره داره چیکار میکنه که دیدم آبش اومده و به شلوار من می ماله . که علی با کلی شک و تردید منو نگاه کرد و با چهره درهم ریخته و برافروخته تا خود بندرعباس چیزی نگفت و روز بعد توی مسیر تا خونه هم خیلی کم حرف میزد . و اون اشتباه من باعث تغییر رفتار علی شد و اتفاقات خیلی عجیبی برای من بعداز اون مسافرت رخ داد که می نویسم امیدوارم خوشتون اومد باشه.

نوشته: میترا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها