زنپوشی نیلوفر

سلام من 30 سالمه واین داستان برای چند ماه پیشمه
ازخودم بگم که بدن معمولی ولی باسنم یکم بزرکه وپاهای سفیدوزنونه ای دارم
اسم مستعارم نیلوهستش چند وقت پیش که خیلی حشری شدم یه اگهی فروش جوراب زنونه زدم که چند نفری اومدن پیام دادن وعکس خاستن دادم بعد عکس پاخور خاستن منم جورابمو پوشیدم عکس دادم جورابمم شیشه ای ساق بلند بود تابالای زانو بود باچند نفری چت کردمو بایکی اوکی شدم وقتی فهمید پسرم باور ش نمیشد همش میگفت چقد پاهات سفید وزنونس
تصویری همو دیدیم تقریبا چهل سالی داشت فرار شد فردا صبح برم خونش از خوشحالی وشهوت خابم نمیبرد صبح رفتم خونشون بعداز سلام یکم حرف زدن رفتم تواتاق که حاضرشم لباسمو دراوردم اول اون جوراب سکسی تابالای زانومو پوشیدم یه شورت دامنی توری که تاروی باسنم بود بایه پیرهن تور مشکی جذب
صداش کردم اومدتواتاق منم روتخت براش حالت داگی بودم تا اومد گفت ووای چه باسن زنونه ای داری
یکم کیرشو به پاها وجورابم مالید ووای داشتم میمردم از شهوت پاها وباسنو دست میکشید ومیلیسید منم اه اهم داشت درمیومد
رفتم سراغ شورتش شورتشو که دراوردم کیر نیم شقش زد بیرون براش کلی خوردم اوووم چه حالی میداد ووای
بهم گفت بخاب رو تخت منم خابیدم اومدم پشتم یکم به لای پاهام روغن زد وشروع به تلمبه زدن کرد وووای چه لذتی داشت
منم کلی زیرش اه ای ووای میکردم اونم داشت لذت میبرد که یهو گغت ابم داره میاد منو چرخوند وکل ابشو پاشید روی جوراب وپاهای سفیدونرمم
ووای منم ابم اومد ریخت رو شکمم بعد بالبام کیرشو تمیزکردمو اب داخلشومیک زدم که تااخر خالی شه وقتی اون همه ابکیرو رو پاها وجوراب سکسیم میدیدم لذت چند برار میشد بعد چند دقیقا هم رفتیم دوش گرفتیم واز هم خداحافظی کردیم

نوشته: تنها