داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

زنونگی حسام

سلام من حسامم ۲۳ از خودم بگم که قدم تقریبا کوتاهه بدن لاغر و دخترونه ای دارم پوستم صاف و سفید جوری که پسری به حال کردن با من نه نمیگه و این خاطره مربوط به همین چند وقته اخیره که بالاخره برای تجربه حسی که دوس داشتم دست به کار شدم

من خیلی وقته با یه حس دخترونه زندگی میکنم جوری که وقتی سنم کم بود همون دوران راهنمایی وقتی میرفتم حموم و یه لباس از اجیام میدیدم تو سبد لباس چرکا کلی بوشون میکردم و کم کم اونا رو میپوشیدم و با تصور اینکه یه دخترم یچیزی پیدا میکردم میکردم تو کونم و شروع میکردم به عقب جلو کردن اولاش وقتی چیزی تو کونم میکردم جق میزدم تا آبم بیاد ولی کم کم نیاز به جلق زدن نبود و ابم بدون اینکه دست بزنم میومد وقتی کسی خونه نبود میرفتم قشنگ ترین شورت و سوتین اجیم رو میپوشیدم و پیرهن و دامن میپوشیدم و کلی از این حس دختر بودن لذت میبردم یبار یه شورت لا کونی اجیم با یه ساپورتش رو کش رفتم صبحش زیر شلوارم اونا رو پوشیدم رفتم مدرسه و یه حس فوق العاده بود برام کلی از رفتارام بیرون دخترونه شده بود
اما دیگه دنبال تجربه های جدید بودم و نمیشد و نمیتونستم رو این رفتارا کنترل داشته باشم و یبار که کسی خونمون نبود و این فرصتا شاید ماهی یکبار پیش میومد و به قیمت از دست دادن مهمونی یا پارک و …. که خانواده با هم میرفتن بدنم رو مث همیشه صاف کرده بودم یه سوتین شورت و یه لباس خوشکل از اجیام رو برداشتم پوشیدم به انگشتام لاک زده بودم یه ارایش خیلی مبتدی کرده بودم رفته بودم تو حیاط و با کلی استرس در حیاط رو باز میکردم حشر و حس چرخیدن با لباس دخترونه و یه دختر واقعی شدن بیرون از خونه تمام وجودمو گرفته بود رفتم یه چادر برداشتم سرم کردم جوری گرفتم که کل صورتم پیدا نشه ولی از بس تو خونه پوشیده بودم میدونستم دقیق چادرو باید چجور گرفت کلید برداشتم زدم از خونه بیرون خداروشکر اولش کسی تو کوچه نبود جرعتم بیشتر و بیشتر میشد قدم برداشتم رفتم وسط کوچه از عمد جوری قدم میداشتم که پام پیدا شه از زیر چادر و ناخنای پام که لاک زده بودم پیدا شه یکی دو نفر اومدن تو کوچه نمیدونم چرا خوشحال شدم و جای برگشتن مسیرمو بیشتر ادامه دادم و تونستم به یکیشون قبل اینکه وارد منزلش. بشه برسم و از کنارش رد شم و کامل توجه نکردم ولی میشد فهمید که چقدر نگاه میکرد به اندامم‌ و رد شدنم من بعد از تمام اون هیجان به خونه برگشتم و چه شوقی وجودمو فرا میگرفت
و این حس ادامه داشت و فقط به تجربه کردن حس دادن فکر میکردم و بودن تو بغل یه مرد تا صبح و تجربه یه زنونگی کامل
و ماجرای من ادامه داره که براتون میگم بزودی

البته اگر بدونم دوس دارید

نوشته: حسام

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها