داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

زندگینامه یک جقی

سلام به همه شاید واستون جالب باشه داستان زندگی من واسه خودم و اطرافیانم که خیلی جالبه و بعضیا بهم میگن کسخل بعضیا میگن دیوانه بعضیا میگن پیش فعال بعضیا میگن درونگر.خلاصه هر خری از راه میرسه یه برچسبی رو ما میزاره

چرا؟

(چون من عجیب و غریبم)

خدمتون عرض کنم من یه پسر ۱۷ساله ام که همش تو رویا و فکر غرق ام چهره معمولی دارم و پوست سفید و زردی دارم تقریبا قد متوسط و وزن متوسط. بسیار خجالتی و درونگرا
بیشتر اطرافیان میگن چهرت بانمکه و وقتیم صحبت جدی هم میکنم همه بهم میخندن انگار یه دلقک جلوشونه با اینکه من همیشه جدی ام رو موضوعات

سالهاست که با پدرم زندگی میکنم،عمرمون تو یه شیشه است.برخلاف من که دیوانه ام پدر مردی محکم و کص باز و قوی است.

(مادر عزیز هم عمرشو داده به مادراتون❤)

چرا گفتم پدرم کص بازه؟
چون من برخلاف اون اصلا نمیدونم علایق جنسیم چیه به هیچ دختر یا پسر علاقه ندارم
پدر روزی با یک خانومه و گاهی اوقاتم میارشون خونه اما من اهمیت نمیدم و حتی خودمو هم به اون راه میزنم که چیزی ندیدم و نفهمیدم.

از ۱۲یا۱۳سالگی شروع به جقیدن کردم تا الان. هیچ حس انجمن کیر تو کس نسبت به هیچ کسی ندارم اما با حرف و خیالات خودم حشری میشم و فقط هم جق میزنم یادمه یه روز انقدر جق زدم که کیر درد گرفته بودم.

خدمتون عرض کنم شاید ۶۰درصد داستان های این سایت انجمن کیر تو کس رو خوندم و با هر کدومش چندبار جق زدم. از کص دادن سپیده گرفته تا کون دادن غلام.

سر کلاس همه بچه ها یا کونکونک میکردن یا دختر بازی میکردن من عین یه گلابی خودم همیشه سر یه میز بودم یا وقتی هم یه بقل دستی داشتم اونم یه ادم مضخرف بود که هیچکسی حاضر نمیشد پیشش بشینه میومد مینشست پیش من.
خلاصه معلم درس میداد من تو رویاهام بودم و داشتم یه ادم فضایی رو میکردم یا داشتم جق میزدم ۱۰تا زن ابمو میخوردن تو همین فکرا بودم که معلم پوفیوز ماژیک رو پرک کرد زد تو سرم گفت حواست کجاست دیوانه بچه ها حق دارن بهت میگن دیوانه داری کجا رو نگاه میکنی .
وقتی به خودم اومدم دیدم به یه پاکن رو زمین افتاده بود خیره شده بودم.
رفته رفته این دیوانگی من بیشتر شد از سایت های مختلف لباس عجیب سفارش میدادم و جق میزدم یادمه یبار با لباس مرد عنکبوتی داشتم جق میزدم و تو خیالاتم داشتم رو در دیوار محلمون میپریدم.🤣🤣

اوایل فیلم پورن نگاه میکردیم با دوستام بهشون گفتم من حسی ندارم بعد اونا گفتن حتما تو همجنسازی و فلان و… با خودم خلوت کردم و رفتم سراغ کامپیوتر و چنتا فیلم گی از سایتا دیدم . عه بازم که حشری نشدم اصلا حسی نداشتم بعد رفتم سراغ فیلمای لزبین بازم حسی نداشتم. با خودم گفتم مگه میشه چرا اینا منو تحریک نمیکنن حتی یک بارم با بدن خودم ور رفتم اما باز هم تحریک نشدم و خوشم نیومد.

تو درس خیلی افت کرده بودم و تو زندگی اصلا نمیفهمیدم اطرافیانم در مورد چی صحبت میکنن چون تا با خودم خلوت میکردم سریع میرفتم تو فکر و خونه میساختم یا سکس میکردم یا خودمو جای شخصیتای فیلما میزاشتم.

این دیوانگی ها یه جاهام خوب بوده مثلا پدرم فکر میکنه من پسری معدب و سر به زیرم و کاری به کار کسی ندارم و یا همسایه یا فامیل فکر میکنن من خیلی با ادب و باحیا ام.
سرکلاس معلم درس میداد من یهو میگفتم این دنیا چرا به پایان نمیرسه تهش کجاست چرا نمیمیریم خدای اصلا وجود نداره معلمم نگاه عجیبی بهم کرد و پشت سرم به بچه ها گفته بود با این نگردین این ادم روانپریش و کافریه.
دوستان ببخشید اما من تو رویاهام سکس میکنم هرشب هم تو خواب ارضا میشم از امام ها گرفته تا شخصیت های مهم رو کردم.
تو رویا و فکرم سکس رو دوس دارم حتی با حیوانات حتی با پشه ها اما در دنیای واقعی هیچ حسی ندارم و دلم نمیخواد هیچ رابطه ای با کسی داشته باشم زیاد هم دوست و رفیق ندارم یه چند نفرن که اوناهم ادمایین که دنیا به کیرشونه.

از جق زدن با بادبادک تا جق زدن با لوله یا انگشتر یا پلاستیک یا هرچیزی که فکرشو بکنید انجام دادم و بازم دنبال چیزای جدیدم اگر چیزی مد نظرتونه بگین یا اگر میدونین گرایش من چیه کمکم کنید خجالت میکشم برم پیش روان شناس یا دکتر چون اگرم برم پیششون نمیتونم راحت تمام قضایارو بگم.
تو همین سایت شاید ۱۰۰یا۱۵۰تا داستان خیالی هم اپلود کردم که همش تجاوز به زنان و موضوعشون اجتماعی بوده.
بعضی وقتا رویاهامو نقاشی میکشم و بعضی وقتا هم مینویسم انقدر کسشعر نوشتم خودمم نمیدونم هدف چیه. تو مدرسه هم همیشه بهترین نمره انشا رو میگرفتم.
اینم بگم من از بچی تنها بودم همش و تو فکر خیال غرق شدم شاید واسه اونه.
حتی بعصی وقتا داستان هام در حد یه فیلم نامه یا رمان هم پیش میرن.
هر دختری نزدیکم میشه پسش میزنم و هر همجنسی هم میخواد گول بزنه یا پیشنهاد میده رد میکنم و تخریبشون میکنم واقعا خودمم نمیدونم واسه چی؟؟!
خود به خودت تو رویاهم تو مکانای عمومی میخندم یا عکس العمل نشون میدم و مردمم با تعجب نگاه میکنن و کلی خجالت میکشم.
😐کسی هست اینجوری باشه؟
اسم این بیماری چیه؟
بعضی چیزارو هم فراموش میکنم و قیافه ادمارو هم یک ماه نبینم دیگه فراموش میکنم کلا.
اصلا نمیتونم طبیعی رفتار کنم

نوشته: جقی بدبخت

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها