داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

رستوران سکسی

رستوران
چند سال پیش، با یه پسر تقریبا ۲۰ ساله تو پارک ملت تهران آشنا شدم. اصلیتش بچه مشهد بود.
فکر کردم ساکن تهرانه. شماره رد و بدل کردیم. مدتی سکس چت می کردیم و عکس رد و بدل می کردیم و تلفن سکسی میزدیم.
تقریبا پنج ماه بعدش ، دیدم زنگ زد . گفت بیا فلان جای کرج. باورم نمیشد. گفتم مگه ساکن تهران نیستی ؟. گفت نه . گفتم پس چی؟. گفت کرجم. تعجب کردم شدید.
زود لباس پوشیدم و رفتم پیشش. سوار ماشینش شدم رفتیم .
جلوی یه رستوران وا ایستاد . تعجب کردم . گفتم مال خودته؟؟. گفت نه کارگرم.
رفتیم داخل رستوران، یه خرده صحبت، و یه ناهار خوردیم.
بعدش بهم گفت : برو بچرخ ، شب بیا . گفتم چند نفرین؟. گفت تنهام.
خدا حافظی کردم و رفتم و چند ساعتی تو خیابون چرخیدم .
نزدیک غروب رفتم پیشش. رستورانها معمولا تا ساعت ۱۲ خدمات میدن. ‌اما دیدم این پسر ، رستوران را زود خالی از مشتری کرده .
چند کارگر هم بودن و یه آش پز. آش پز رفت. اما سه پسر کارگر هم موندن.
یواشکی بهش گفتم: ۴ نفر؟. گفت آره . بهش گفتم اشکال نداره.
خلاصه این کارگرا، یه دو ساعتی ، ظرفها رو شستن و کف رو طی کشیدن. ‌
بعدش نوبتی رفتن حموم و لباس عوض کردن . بعدش این پسره رفت ، یه دوش گرفت و اومد.
منم سریع رفتم حموم و یه دوش گرفتم و اومدم. ‌
در رستوران بستن و رفتیم تو اتاق استراحت، و به قول خودشون آسایشگاه. ‌
من خیلی حشری بودم. ‌اونا از من بدتر.
زود و بی مقدمه لخت شدم.
انتظار داشتم این پسره که دوستم بود بیاد سمتم. اما اونا اومدن ، سه کارگر . ‌
سریع لخت شدیم و شروع کردم به ساک نوبتی براشون زدم. ‌
یه چند دقیقه بعدش، یک یک منو کردن. آبشون خیلی زود اومد و ریختن تو کونم. به قول یکیشون ، اینا خروسی آبشون میاد.
بعدش بدون اینکه برن حموم، رفتن دستشویی ، به شکل نوبتی. بعدشم اومدن و تپیدن زیر یه پتو، همدیگر رو بغل کردن.
دیدم این پسره که دوسم بود، اومد و یه پتو انداخت و بهم گفت بیا زیر پتو.
رفتم بغلش. ‌همش بوسید و لب گرفت ازم و سینمو مکید و ساک واسم زد، تقریبا یه نیم ساعت فقط کارش این بود.
بعدش واسش ساک زدم .‌ بعدش به پهلو خوابیدم و از پشت کیرش کرد داخل کونم. شروع کرد به تلمبه زدن. تقریبا چهار دقیقه بعد آبش اومد و ریخت داخل کونم.
اما کیرش در نیاورد، و ۴ راند بعدش منو کرد. طوری که هم اون از حال رفت، هم من.
ساعت نگاه کردم دیدم سه نصف شبه. ‌
دیدم یکی از اون پسرا گفت حالا بیا پیش ما . رفتم زیر پتوی اونا. اولش خودش منو کرد. بعدش نوبتی اون دو رفیقش منو کردن. چه حالی داد که نگو.
تا صبح ساعت ۶ همش کردنم. باور کنید کونم پر از آب بود.
رفتم دستشویی کلی آب ازم ریخت.
بعدش یه صبحونه بهم دادن و خدا حافظی کردم.

از اون به بعد، بدون اینکه خودشون بگن هی میرفتم و منو می کردن این چهار پسر .
تا اینکه صاحب رستوران فهمیده بود. یه شب پیششون بودم و داشتن منو می کردن، صاحب رستوران در باز کرد و اومد و دید.
انتظار داشتم اونم بیاد بکنه منو. اما چه فحشایی که نداد. خوب بود کتک نزد.
فردا هر چهار هاشون اخراج کرده بود.
بعدش منم شماره پسرم گذاشتم تو لیست رد تماس.
یه چند سال بعد، یکی از اون پسرا رو تهران دیدم. گفت که کارگر فلان رستوران در تهرانه. باهاش رفتم رستورانشون . صاحب رستوران یه پیرمرد خوش اخلاق مجرد بود. ناهار و شام پیششون موندم. هم این پسره، هم اون پیرمرد صاحب رستوران ، اون قدر کردنم که چند روز درد داشتم. شبم پیششون موندم تا صبح کردنم. چه حالی داشت. یاد اون ایام بخیر.
بعدشم گاها میرفتم اونجا، و غذای مفت و سکس.
اما چند سال بعد، یه روز رفتم و دیدم اعلامیه فوت مرد در شیشه رستوران چسبوندن. از اون پسره هم خبری نبود. رستوران هم افتاد دست ورثه.
ناراحت، البته دنبال فاعل بعدی برگشتم.
عزیزان ، اکثر داستانها( اعم از خاطره و داستان خیالی ) روی خود سکس تمرکز دارند و جزییات رو تشریح می کنن. تکراری و خسته کننده شده.
اما من روی حواشی و جوانب تمرکز می کنم و زیاد روی جزییات خود سکس تمرکز ندارم . چون اولا اون قدر گفته شده که تکراری چندش آور شده، دوما نیازی به گفتن جزییات نیست، و همه می دونن که سکس از کجا شروع و به کجا پایان میشه.
کیرهاتون داخل سوراخ ( کس و کون)، و سوراخ هاتون زیر کیر، و کمراتون پر آب، و روز و شبتون سکسی و در حال لذت بردن، و لبتون خندون، و دلتون شاد و بی غصه و ترس، و جیبتون پر پول، و بدنتون بدون بیماری باد.
سالار

نوشته: سالار

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها