داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

خاطرات مهتابی (۱)

، سعیدم 40 سالمه و ده ساله که با مهتاب ازدواج کردیم، خب من میدونستم مهتاب قبل از من سکس داشته چون دختر نبود منم هیچ وقت پیگیر ریز داستان نشدم
مهتاب قدش 170 و سینه 85 با وزن 67 کیلو اندامی مناسب و توپر و فوق العاده سکسی داره
با دخترهای زیادی سکس کردم که به جرات میتونم بگم بهتر از مهتاب ندیدم
بیشتر از اینکه خوش هیکل باشه سکسیه و سکس رو بلده
سرتون رو درد نیارم، دو سه سالی از زندگیمون گذشته بود که من یه سفر کاریه سه ماهه برام پیش اومد و رفتم سفر خارج از کشور، قصه از جایی شروع میشه که برگشتم، اولین شبی که رسیدم یه سکس فوق العاده کردیم و مهتاب خوابید
من خوابم نبرد ث اومدم تو اشپزخونه یه چایی بخورم سیگار بکشم
گوشیم نت نداشت، این بود که گوشی مهتاب رو برداشتم که یه فیلم ببینم، ما هیچ کدوم عادت به چک کردن گوشی نداریم و راحت گوشی هامون در اختیار همدیگه اس
گوشی رو برداشتم که فضولیم گل کرد و رفتم تلگرام مهتاب
همینجوری داشتم فضولی میکردم که یه اسم که نوشته بود shahn نظرم رو جلب کرد
وارد چت شدم که دیدم تکست های معمولی و حال و احواله، برام جالب شد که کیه که رسیدم به یه پیام که مهتاب داده بود، خلاصه چت رو مینویسم که ببینید شاهد چی بودم
میخوام
بازم؟
اوووووهوم
بچه تو چه رویی داره، خسته نشدی،
نه، شاهین اخه سکستو خیلی دوسن دارم
منم همینطور، از قدیما حرفه ای تر شدی
جدی میگی؟
اره به جون خودت
یعنی الان بیشتر دوست داری
اره بابا، تازه جا افتاده شدی
جون، میخوام همین الان
فردا شب میام پیشت

دیگه الباقیش قرار مدار فردا بود
حیروووون موندم، این کیه یعنی؟
مهتاب سکس کرده؟
نمیدونم چه حالی داشتم، هم ناراحت بودم هم حس سکسی ام زده بود بالا، همیشه دوست داشتم مهتاب هنگام سکس از سکسهای گذشته اش برام تعریف کنه
اینقدر خوب سکس میکرد و آدم رو روانی میکرد که دوست داشتم بدونم کس یا کسایی که باهاش سکس کردن چه حالی بردن
خواستم بیدارش کنم و بگم این چیه که فکر بهتری به سرم زد
یه تایمی گذشت و این مسئله از فکرم بیرون نمیومد که یه شب هنگام سکس از فانتزی شروع کردم به حرف زدن، همیشه کم و بیش وسط سکس صحبت از فانتزی میکردیم
مهتاب رو پهلو خوابیده بود و منم پشتش
بغلش کرده بودم و داشتم میکردم که بهش گفتم دوست داشتی دو نفری میگاییدیمت؟
گفت اره
مهتاب واقعا دوست داری؟
تو چی؟
خب اگر دوست داشته باشی من از لذت تو لذت میبرم
اره عشقم خیلی دوست دارم
خب کی دوست داشتی الان اینجا بود و میگاییدت
شاهین
شاهین کیه؟
اولین دوست پسرم
کردتت قبلا؟
اره، اون پرده ام رو زد

اینو که گفت بیشتر حشری شدم، مهتاب اولین دوست پسرش رو پیدا کرده بود و بازم بهش داده بود
برگردیم سر مکالمه منو مهتاب

گفت
همیشه میگفت عاشق سکستم، یک روز زن یکی دیگه هم بشی باید به منم بدی
دوست داشتی سکسشو؟
اره خیلی، دوست دارم با تو با همدیگه بکنید

اینو که گفت ارضا شدم و تا ته ریختم تو کصش
مهتاب هم لرزید و ارضا شد
همینطوری که بغلش کرده بودم بوسیدمش و باهاش حرف میزدم

مهتاب واقعا دوست داری با کس دیگه سکس کنی
اگه تو هم بخوای دوست دارم این فانتزی رو ولی به شرطی که تو رابطمون تاثیر نزاره، میدونی که چقدر عاشقتم
گفتم خره معلومه که نمیزاره، بغلش کردم بوسش کردم و بلند شدیم با هم رفتیم حموم
بعد از این ماجرا تصمیم گرفتم اعتمادش رو جلب کنم که مطمئن شه من هم این فانتزیارو دوست دارم و برام تعریف کنه، و خوب واقعا هم دوست داشتم که بدونم
روزها گذشت و صحبت در مورد فانتزیا بیشتر شد، منم تو این تایم چند تا از سکسهامو براش تعریف کردم که اونم راحت باشه برام تعریف کنه
که یه شب برام تعریف کرد کاملا که با یکی دوست بوده به مدت دو سال و همیشه باهاش سکس میکرده،
دیگه واقعا به جایی رسیدم که دوست داشتم تصویر سکس مهتاب با کس دیگه رو ببینم و برام از سکسهای قدیمیش بگه، و منم کم کم این فانتزیهارو سعی کردم به واقعیت نزدیک کنم
که این شد آغاز فانتزی های ما، مهتاب و من همیشه از سکسهامون هنگام سکس برای هم تعریف میکردیم و تصمیم گرفتیم همدیگه رو محدود نکنیم ولی بدون اطلاع هم هیچ کاری نکنیم، تجربه های فانتزی زیادی با هم تجربه کردیم و من هم فهمیدم مهتاب قبل ازدواج نه فقط با شاهین بلکه با خیلیا سکس داشته، دیگه فهمیدم چرا اینقدر تو سکس با تجربه عمل میکنه، روز بروز بیشتر عاشق هم شدیم و هنوز هم باهم بهترین سکسهارو بدون محدودیت انحام میدیم
در واقع این قسمت داستان من مقدمه ای بود که تو قسمتهایی بعدی خاطرات سکسی مهتاب رو براتون تعریف کنم
میخواین باور کنید میخواین نکنید، هر چی نوستم ث تو قسمتهای بعد مینویسم مو به مو واقعیته
پس اگر دوست داشتید باور کنید با من همراه شید تو قیمتهای بعدی
خدانگهدار

نوشته: سعید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها