داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خار تو , گل دیگران 4

رامین حس کرد کیرش خیلی داغ شده .. خیلی آروم کیرشو رو قسمت بالای کس برق انداخته حرکت می داد .. ویدا : منو ببوس . چرا این قدر زود لباتو از لبای من جدا می کنی ؟ رامین : من خیلی خوشم میاد . نمی تونم جلوشو بگیرم . ابم می خواد بیاد . -اییییییی اییییششششش .. به همین زودی ؟ کیر رامین به قسمت بالای کس ویدا چسبیده سرش نزدیک نافش شده بود دیگه نتونست جلوی ریزش آبو بگیره -آخخخخخ خیلی خوشم اومد ویدا .. -ریختی رو شکمم . ایرادی نداره . فقط یادت باشه رامین .. من دارم از قرص استفاده می کنم که تو راحت باشی .. تا دو سال هم بچه دار نمیشیم . حال و حوصله بچه داری رو هم ندارم . می خوام یه خورده با هم حال کنیم . زندگی کنیم و بگردیم . البته اگه تو بخوای . – راستش منم دل و دماغ این کارا رو ندارم . -می خواستی اونو ببری سر کار ؟ رامین خنده اش گرفته بود . ویدا هم خندید . -پسر بگیر با اون دستمال رو شکممو پاک کن . اصلا تحمل نداری . یه خورده به خودت فشار بیار. -چیکار کنم ویدا ما مردا که مث شما زنا نیستیم . -باشه قبول می کنم .. چیکار کنم که دوستت دارم . حوصله منو سر می بری . ولی با همه اینا دوستت دارم و می دونم که میشه رو تو حساب کرد . من که فکر کنم این سی سال خد مت تو رو همش باید به انتظار روزی باشم که بشی مدیر کل بانک و مرد شماره یک اون تا دیگه دنبال جاه طلبی نباشی . -فعلا که یک کار مند ساده ام . -و یک بی بخار که هنوز اون راهی رو که باید باز کنه باز نکرده و همش لفتش میده . فقط صبح که از خواب پا شدی نری سر کار . سه روز مرخصی داری ها . حواست باشه . -یعنی من این قدر خنگم ؟ -نه فدات شم من کی همچین حرفی زدم ؟ این بار رامین سفت و سخت ویدا رو در آغوش کشید و لباشو رو لباش گذاشت .. -آهههههههه رامین زود باش . خسته ام کردی .. رامین که کیرش با یه بار انزال شل شده بود و کس آکبند زنش هم با سوراخ تنگ و کوچیکش نیاز به فشاری قوی داشت کیرشو در دست گرفته و سرشو به کس ویدا فشار داد . ویدا با این که از این سبک کار خوشش نمیومد ولی دیگه خسته شده بود . می خواست هر چه زود تر از این قسمت کار رد شه و وارد دنیایی شه که بتونه به اوج لذت برسه ولی هنوز شوهرشو خیلی شل و در ابتدای راه می دید . تنها دلخوشی اون می تونست این باشه که همه اینا در اثر بی تجربگی رامینه و اون اولین و تنها زن زندگیشه . -آخخخخخخ آروم تر .. داره میره .. بازم سر کیر رامین وارد کس ویدا شذه بود . -حس می کنی رامین ؟ -آره اینو قبلا هم گفته بودی . تنگی کس تو رو حس می کنم . -خیلی بی احساسی . بگو . هوستو نشون بده .. الان مردای زیادی آرزوشونه که ازدواج کنن و به این جای کار برسن .. -اینو فراموش نکن که زنای زیادی هم دلشون می خواد که به این قسمت کار برسن . -دیوونه . هر چی که من میگم در جا جوابشو تحویلم می دی . بجنب .. بیشتر فشارش بده .. حس می کنم بازم کیرت سفت تر شده . داره مثل اولش میشه . -ویدا ! چه طوره . درد داری ؟ -نه نهههههه خوشم میاد . رامین سرعت حرکت کیرشو در کس زنش زیاد تر کرده بود . -بکشش بیرون ببینم چه جوره ؟ -می سوزه ؟ -یه کمی .. نمی دونم چرا این جوری شدم . -هول نکن . استرس نداشته باش . -نه .. خوشم میاد .. دارم می سوزم .. ولی یه سنگینی و خیسی خاصی رو در کسم حس می کنم . -باشه الان می کشمش بیرون تا اونو حسش کنی و ببینی که چه جوریه .. کار به کجا کشیده .. -بوش در اومده .. بکش بیرون .. رامین کیرشو کشید بیرون .. دور و بر کس همسرشو سرخ و خونین می دید . -چیه پسر احساس غرور می کنی ؟ مثلا که چی ؟ ! خودت رو کشتی تا تونستی رد شی . میگم اگه می خواستی آدم بکشی خیلی راحت تر کارت رو تموم می کردی .. رامین کس ویدا رو پاکش کرد . برای دقایقی استراحت کردند .. مرد حس می کرد اون شور و حال اولیه رو نداره . فکرش بود پیش پرونده های وامی که به خونه آورده بود و قولهایی که به صاحبان این پرونده ها و متقاضیان تسهیلات داده بود . می دونست که این فکر و حرکاتش اشتباهه . اون یه کار مند تازه کار نبود ولی حس می کرد که این روزا ممکنه به علت نقل و انتقالات چند پست خالی پیدا شده و اون با نشون دادن درایت خودش بتونه یکی از این پستها رو به دست بیاره .. -آهای رامین حواست کجاست . بهت میگم دیگه به اون صورت سوزش ندارم . کیرت رو می خوام … ادامه دارد …

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها