از خیال تا واقعیت من و الهام (۱)

دوستان گرامی این خاطره ای که میخواهم براتون بگم عین واقعیته و موضوعش بی غیرتی و تنوع طلبیه،لطفا اگر نسبت به اینجور موارد حساس هستید بلافاصله از ادامه صرف نظر کنید و اگر موافق هستید با تایید و اظهارنظر همراهی نمایید.
من محمد هستم و۴۵سال سن دارم،تقریبا از سی سالگی با تخیلات بیغیرتی آشنا شدم،از لحاظ قد هیکل و سایز آلت حتی استقامت در سکس چیزی کم ندارم ولی از همون موقع که با این نوع از رابطه آشنا شدم لذتهای بی‌نظیری رو تجربه کردم که فکرمی‌کنم برای دوستانی که دستشون با آلتشون هماهنگه جالب و مهیج باشه.
همسرم الهام با قد ۱۷۲سفید و ۸۰وزن،زنی فوق العاده نچرال و زیبا و دلفریب،دو بار زایمان داشته ولی سزارین و بدون شکم .
بیشتر هم بخاطر توجه دیگران روی الهام فکرو ذهنم درگیر این موضوع شد تا تقریبا ده سال قبل تونستیم در واقعیت تجربیات جدید رو شروع کنیم.
من والهام چیزی از همدیگه پنهان نداشتیم ولی موضوعات خاصی پیش اومد که بعداً متوجه شدم اون هم نسبت به اینکه توجه دیگر مردان رو جلب کنه بسیار علاقمنده و از اینجور اتفاقات لذت میبره.
اولین بار که متوجه این موضوع شدم در سفری که به تبریز داشتیم در هتل شهریار وقتی منتظر انجام مقدمات پذیرش بودیم ومن در جلوی میز پذیرش با رزروشن هتل مشغول صحبت بودم دیدم الهام در حالت خم شده مشغول گشتن داخل کیف دستی اش هست و باسنش خیلی صحنه جذابی درست کرده بود و دونفر آقا که به فاصله ۴-۵متری الهام ایستاده بودن محو تماشای باسن و اندام الهام هستن.همینجور که بصورت یواشکی الهام رو زیر نظر گرفتم دیدم بدون توجه به اون دو نفر با باز کردن قسمت جلوی مانتو در مقابل باد کولر بیشتر دلفریبی می‌کنه و در آخر زمانی که می‌خواستیم به همراه کارمند هتل به سمت آسانسور و اتاق حرکت کنیم متوجه شدم با یک لبخند خاص و نگاهی دزدکی به اون دو نفر با من و بچه ها همراه شد.
بار دوم زمانی بود که به یک سفر خانوادگی به ترکیه رفته بودیم،تو هتل خوبی اقامت داشتیم و اونجا واقعا شلوغ بود.
راستی یادم رفت بگم ما یه دختر داریم که الان با همسرش کانادا زندگی می‌کنه ویک پسر که تو نمایشگاه ماشین خرید و فروش ماشین انجام میده .
تو سفر ترکیه دخترم ۶سالش بود و پسرم ۹سال سن داشت.
در پارک آبی هتل بودیم و ۴تایی مون تو فکر تفریح و بازی.با درخواست پسرم برای استفاده از یک سرسره آبی به سمت پله های سرسره رفتیم،دخترم میترسید و خانمم بخاطر مواظبت از اون روی یک تخت دراز کشید.
وقتی از پله ها بالا می‌رفتیم دیدم یک نفر که ظاهراً روس هم بود اومدن روی تخت کناری همسرم دراز کشید و چند لحظه بعد یک نفر دیگر هم اومد و سه تا لیوان نوشیدنی هم با خودش آورده بود.
همینجور که توصف مشغول بالا رفتن بودیم ،کنجکاو شده بودم و الهام اون دو نفر رو یواشکی زیر نظر داشتم.
وقتی یکی از اون دونفر یکی از لیوان‌های نوشیدنی رو به سمت الهام گرفت و الهام با دریافت لیوان نوشیدنی و حتی زدن لیوانش به لیوان اون دو نفر مشغول نوشیدن شد حس عجیبی بهم دست داد و دیگه رسیدیم به قسمت ورود به تونل و چند لحظه بعد از پسرم وارد تونل شدم و دقایقی بعد از استخر بیرون اومدم و وقتی به الهام رسیدم اون آقایون هم ایستادن و جالب بود که خیلی صریح از زیبایی الهام تعریف میکردن.من که حس جدید و عجیبی داشتم با توجه به اینکه خودم هم مشتاق تجربیات جدید بودم واز طرفی کمی ناراحت از صمیمیت الهام با اون دو نفر.ساعاتی بعدهم الهام به همراه دخترم به سمت سالن دوشها رفتن ولی من بخاطر پسرم که تو آب بود کنار استخر روی تخت دراز کشیدم و ساعتی بعد با پسرم به سمت اتاق برگشتیم.بعد از شام بچه ها تو اتاق خودشون خوابیدن و منو الهام به سمت سالن دیسکو رفتیم.کنار سکوی بار نشستیم و مشغول نوشیدن بودیم که یکی از اون دو نفر هم تو دیسکو دیدم و متوجه شدم به الهام اشاره می‌کنه که بره باهاش برقصه ولی الهام درخواستتو رد کرد.
بعد از یکی دو ساعت و با حالت مستی با الهام به اتاق برگشتیم.اتفاقی که خیلی هیجان انگیز بود اینکه الهام از ثانیه اول ورود به اتاق چسبید بهم و شروع به لخت شدن کردیم،وقتی دستمو روی کسش گذاشتم خیس خیس بود،خیلی برام عجیب بود.تا بحال الهامو اینجوری ندیده بودم.وقتی سرمو روی کسش گذاشتم وبا شروع لیسیدن و انگشت کردنش سریع لرزید و ارضا شد،این بیشتر برام عجیب بود چون اکثر مواقع زمان ارضا شدنش خیلی طول می‌کشید.بعد سکس و کمی عشقبازی هردو مشغول صحبت شدیم،کاملا واضح بود که هنوز مسته،وقتی ازش سوال کردم اون دو نفر چه صحبتی باهاش داشتن ،شروع کرد به گفتن ،اینکه ابتدا سوال کرده بودن اهل کجا هستی و چند سالته و…چه اندام سکسی ای داری و تقاضای رابطه در آخر شماره اتاق رو بهش داده بودن .وقتی هم الهام با دخترم به سمت دوش رفته بودن اون دو نفر هم تو دوشهای مجاور بودن و منتظر الهام وقتی الهام با دخترم وارد دوش میشن الهام میبینه شامپو نیاورده و میاد بیرون ببینه شامپو پیدا می‌کنه یانه که یکی از اون دو نفر از دوش کناری اشاره می‌کنه که شامپو داره و وقتی درب دوش روبازمیکنه و شامپو به الهام میده ،در حالتی که کیرش کاملا راست بوده جلوی الهام ظاهر میشه،الهام هم ضمن تعجب و ناراحتی از بزرگی کیرش خوشش اومده بوده ،اینجور که تعریف میکرد گفت پس از استفاده از شامپو می‌خواسته برگردونه که به سرش می نه اونهم برهنه جلوی طرف ظاهربشه وقتی درب دوش طرف رومیزنه واونهم درب رو بازمیکنه وبا صحنه لخت الهام روبرو میشه بی اختیار الهام رو میکشونه داخل و تو چند ثانیه با بوسیدن لبهای الهام و گرفتن اون درآغوشش حس لمس کیرش روهم از طریق اندام الهام بهش منتقل می‌کنه.الهام بی درنگ ازش فاصله میگیره و به کابین دوش خودش ودخترم برمیگرده درحالی که انقلابی در وجودش ایجاد شده.وقتی اینارو برام تعریف میکرد بی اختیار راست کرده و شهوتم بالازد دوباره دستمو روی کسش گذاشتم و برای اولین بار در زندگی مشترک مون الهام ازم درخواست کرد کسشو بخورم،بلافاصله شروع به لیسیدن و بازی با کسش شدم.طعم تقریبا ترش آبشو حس میکردم،بسیار لذت بخش بود تا اینکه بادستش با موهام بازی میکرد پسرم رو روی کسش فشارمیداد.یکدفعه یک شوک بزرگ بهم وارد کرد،گفت قربون شوهر بیغیرتم برم،با شنیدن این جمله دلم میخواست همه کسشو یکجا قورت بدم…جوووووون دوست داری جنده بشم؟دوست داری کیر دیگران بره تو کسم؟بخووووور کس لیس من زبونتو بکن تو کسم،کونمو بلیس و…کاملا مشخص بود از حس واقعی من خبرداره وبا جملات رکیک بیشتر منو تحریک میکرد.
تا بحال الهام و اینقدر شهوتی ندیده بودم،با ورود کیرم به کسش در عرض چند ثانیه ارضا شد خودم هم زمان زیادی طول نکشید که با شدت زیاد ارضا شدم حتی چند قطره از آبم به دیواره بالای تخت پاشید.
این شروعی جدید در زندگی مشترک من و همسرم بود،منتظر ادامه خاطرات شگفت انگیز من و الهام باشید
براتون زندگی پر از لذت وعشق وحال آرزو دارم

نوشته: وحید

دکمه بازگشت به بالا