اتاق شوفر اتوبوس و کیر افغان

هلو گایز امیدوارم کیراتون همیشه سیخ و پرآب باشه
من اسمم محمد امینه از تهران و هنگام رخ دادن این داستان ۲۰ سالم بود. من اگه صدبارم قسم بخورم این داستان واقعیه بازم بعضیاتون باور نمیکنین، ولی امیدوارم لذت ببرین!
اول از همه باید بگم که من کاملااااا معمولی هستم! نه چشمام روشنه، نه موهام بوره، نه شلوار جذب و جوراب سفید میپوشم و نه مثل کونیا دور میگردم. موهام فر و مشکیه و پوستم سفید گندمیه. صورت و بدنم خیلی کم موئه و برای همین شیو نمیکنم زیاد. قدم ۱۸۰ و وزنم ۷۵ و نیم!!!
ولی یه چیزی درمورد من هست که اصلا معمولی و نرمال نیست و کسی از اطرافیان من کوچکترین اطلاعی ازش ندارن:
من تمایل جنسی فوق العاده ای به جنده شدن برای افغانی ها دارم و حتی فکر اینکه قراره یه افغان بیوفته رو کونم یا بکنه تو دهنم، شورتمو خیس میکنه! و این تمایل خیلی شدیدهههههه! راستشو بخواین نه قیافه زیاد برام مهمه، نه سایز کیر و نه نژاد و … فقط میخوام یکی از سوراخام و بدنم استفاده کنه و ازم لذت ببره و چه بهتر که همیشه یه تنوع کوچیک به کارت بدی.
تنها خط قرمزم هم همیشه استفاده از کاندوم بوده و این داستان، اولین و آخرین باریه که بدون کاندوم گاییده شدم

بریم سر اصل مطلب.

ساعت حدودا ۱۰ شب بود و من ترمینال جنوب تهران بودم.
شهریور بود و هوا نسبتا گرم.
تیشرت سفید ساده و شلوار مشکی تنم بود و پاچه هامو لا زده بودم تا مچ پام پیدا باشه. واسه کرونا هم یه ماسک طبی زده بودم. کوله پشتی هم رو دوشم.
برای یه کاری باید میرفتم کاشان و اونایی که تجربه کردن میدونن اون ساعت یا بلیط گیر نمیاد یا اگه گیر بیاد باید رو صندلی شوفر بشینی. باجه بلیط فروشی گفت ظرفیتا پره و باید برم از هر اتوبوسی سمت قم و کاشون میره خواهش کنم منو تا یه جایی برسونه. خلاصه بعد از یه ربع خواهش و التماس یه شوفره پیدا شد گفت میتونی رو صندلیم بشینی اما فقط تا قم میریم. منم چاره ای نداشتم و قبول کردم. اتوبوس راس ۱۰ و نیم حرکت کرد.
یکم که گذشت از شوفر شنیدم که به راننده میگفت: اون افغانی تن لش تو اتاق من لش کرده، اونوقت هموطنمون باید اینجا بشینه.
من اول واکنشی نشون ندادم…ولی بعدش یه سری افکار تند و تیز جنسی و به سری فانتزی های کوچیک تو ذهنم اومد و رفت. اهمیتی نمیدادم.
اتوبوس از محدوده تهران خارج شده بود و من سعی میکردم جلوی غلیان جنسیمو بگیرم و جلوی راننده و شوفر شق نکنم هنذفریمو گذاشتم تو گوشم و پلی کردم، ولی انگار هیچی نمیشنیدم. فقط صدای شیطون تو گوشم میپیچید. دهنم خشک شده بود و تنم داغ بود. وقتی میگم نرمال نیستم واسه همسنه دیگه! آخه من نه میدونستم طرف پیره/جوونه/بچه س/! نه میدونستم کثیفه/تمیزه/میکنه/نمیکنه؟ فقط خیالبافی میکردم.
آهنگو خاموش کردم و یکم از بطریم آب خوردم. اما انگار تمام قطره هایی که تو دهنم میرفت بخار میشد.
لبام متورم و داغ بودم و مدام با زبونم خیسشون میکردم. دودولم می خواست شلوارمو پاره کنه. زیر بغلم خیس بود و صورتم سرخ سرخ.

_ آقا ببخشید. من کمرم درد میکنه نمیتونم روی این صندلی بشینم. میشه منم برم تو اتاق پایین؟
_ کسی توشه برادر!
_اشکالی نداره. فکر نکنم اعتراضی بکنه.
_اعتراض که غلط میکنه!! حواست به موبایل و کیفت باشه پس. دنبالم بیا.

بلند که شدم حس کردم وزن ندارم و دارم خو راهرو اتوبوس پرواز میکنم. هنوز نه به دار بود نه به بار، ولی قلبم تلپ تلپ میزد. یه احساس ترس و شهوت ترکیبی که داشت منو می گایید و لذت بخش بود…
شوفر درو باز کرد و من مرد رویایی اون شبمو دیدم:
یه پسر حدودا ۲۴ ۲۵ ساله با ته ریش، پیراهن چارخونه، قیافه تیپیکال هزاره طور ولی سبزه. وزنش زیادتر من بود و یکم تپل بود. داشت با گوشیش ور میرفت.
بی سلام و هیچی رفتم تو اتاق و شوفر درو بست.
یه چراغ آبی روشن بود و دوتا آب معدنی پلمپ کنار افتاده بود. قشنگ واسه ۴ نفر جا بود. خیلی بهتر از صندلی معمولی بود. کولرشم خیلیی بهتر بود… ولی نه اونقدر که حرارت تن منو خنک کنه!
اهل چت و small talk و حرفای الکی نبودم. میخواستم تکلیف خودم بدونم. و اینکه میدونستم تا قم خیلی راهی نیست و باید کارو یکسره کنم.

_ شما میری قم؟
_آره.

اگه اتاق شوفر رو یه مستطیل فرض کنید، من ضلع شمالی بودم و اون ضلع غربی روبروی در.
جورابامو در آوردم و پاچه هامو بیشتر زدم بالا. با آرنج به متکای کوچیکی تکیه دادم و پاهامو تو شکمم جمع کردم تا کونم نمایان تر بشه، تو گوشیم بودم و نگاه بهش نمیکردم. پاهام یه برخورد کوچیکی با زانوش داشت ولی سریع کشیدم عقب. همینکه نگاه کنجکاوش به پاهامو دیدم برام کافی بود
گفتم:
_ این دختره اعصاب منو خورد کرده. ول کن ما نیست!
خندید و گفت:
_ کی؟
_ دوس دخترمه مثلا. ولی من خوشم نمیاد ازش خیلی کنه ست. من دوست دارم با پسرا وقت بگذرونم.
_ اون چیزی که دختر بهت میده هیچوقت پسر بهت نمیده
_ ولی اون چیزی که پسر به دختر میده، به منم میتونه بده!

بنده خدا یه لحظه کپ کرد

_یعنی چی؟؟
_ لذت فقط به کردن که نیست. دخترا ۸۰ درصد لذتو از سکس میبرن. چرا ما نتونیم!
_چون ما پسریم.
_ خی؟؟
_ مگه کونی هستی؟

هم بهم برخورد، هم خوشحال شدم لبخند زدم و پاهامو از هم باز کردم و کامل تکیه دادم به عقب. نگاهمو تو چشمامش قفل کرده بودم. شنیده بودم افغانها تا سوراخ باشه براشون فرقی بین پسر و دختر نمیبینن… ولی نگاه شهوتیش اینو بهم ثابت کرد.

_ اگه کونی جایی باشه، میکنیش؟
خندید و سرشو پایین انداخت.

_ میکنی؟
_کیو بکنم؟
_ منو بکن. همین الان.

از این حجم از وقاحت و جندگی خودم لذت میبردم!

_ اینجا که نمیشه!
_چرا نمیشه؟
_میفهمن.

نه گذاشتم نه برداشتم. بلند شدم تمام لباسامو درآوردم و با یه شورت قرمز و مشکی نشستم پیشش. پاهامو گذاشتم رو کمربندش و نوازشش میکردم. پاهاشو دراز کرد و یکم از هم باز کرد. خوشش اومده بود ولی وا نداده بود هنوز و تو گوشیش بود. میدونستم باید تا قم صبر کنم پس معطلش نکردم:
کمربندشو باز کردم و شلوارشو تا وسط کشیدم پایین.
همچنان تو گوشیش بود!
یه شورت پاچه دار آبی رنگ پوشیده بود، و کیرش… کیر ناز و قلمی حدودا ۱۴ سانتیش، نیمه راست شده بود.
خودمو کشیدم عقب و بازم پاهامو گذاشتم رو کیرش.
گوشیشو گذاشت کنار و سرشو تکیه داد عقب و چشماشو بست.

وا داده بود

منم قبل از اینکه پشیمون بشه، سریع رفتم شورتشو کشیدم پایین و کیرشو فورا کردم تو دهنم. یه کیر سبزه با سر قرمز پهن.
پیشاب شورشو مزه مزه کردم، یه لبخند شیطانی زدم و مثل یه جنده خوب ته حلقی زدم
صدایی ازش درنمیومد ولی مطمئن بودم خرکیف شده.
روی تخماش زبون میکشیدم و بوسشون میکردم.
کیرشو با عشق ساک میزدم.
با خودم میگفتم: آره جنده خانوم! تو الان داری به یه افغانی خدمت میکنی. باید بذاری هرجور میخواد ازت استفاده کنه. کیرشو بزار لا کونت.

کیرشو از دهنم درآوردم.
حالا چشماش باز شد و بهم نگاه میکرد.
پیراهنشو باز کردم و درآوردم. جوراب و شلوارشو هم همینطور.
سینه هاشو میمکیدم و واسش جق میزدم. دیگه داشت آهش در میومد که گفتم:
_دیگه باید بکنیم!
_ میذاری بکنمت؟
_آره عشقم. مثل سگ منو بگا. محکم بکن منو ضعف کنم زیر کیر خوشگلت.

هذیون میگفتم!

داگی شدم و براش شیک میرفتم و میرقصیدم.
سریع اومد پشتم. بهش گفتم بلیس سوراخمو ولی با نهایت پررویی گفت:
_ دهنتو ببند جنده خانوم.
و این آتیش کونمو بیشتر کرد!

خواست خشک خشک بکنه که گفتم تف بزن اینجوری که میمیرم. تف زد سرش خودمم سوراخمو تفی کردم و قشنگ براش قمبل کردم. آرنجامو گذاشتم زمین و چشمامو بستم.
کیرش، مثل خان رفت تو، بدون درد و بگایی!
یه دقیقه نگهداشت و تموم این مدت روم خیمه زدم بود و کمرمو بوس میکرد. منم خدا رو واسه این لحظه و تحقق فانتزیم شکر میکردم!
بعدش بلند شد و شروع کرد به تلمبه زدن.
تلمبه هاش ریتم تند و محکمی داشت ولی من قانع نبودم.

_ محکمترش کن عشقم.
_دردت نگیره؟
_ نه محکم بزن توش حال کنیم.

اینو که گفتم کیرشو درآورد و خوابید روم و منم کامل خوابیدم رو زمین.
با پاهاش پاهامو نوازش میکرد و پشت گردنمو میخورد.
قشنگ رو ابرا بودم.

بعدش کیرشو گذاشت تو کونم و مثل سگ توش تلمبه زد!
دردش بیشتر شد و اونم بیرحمانه کونمو میگایید.
نالم بلند شد ولی جلو دهنمو گرفت:
_ کوسکش ناله نکن آبرومانو میبری. جنده. یک دل سیر میکنمت بچه سگ! ایرانی باید زیر کیر افغان گاییده بشه.

یه ذره تحقیر هیچوقت ضرر نداره
محکم تر و سریع تر تلمبه میزد و دهنمو سفت گرفته بود.
بعدش یکم خسته شد رفت اونور.

من به کمر خوابیدم و لنگ پاهامو باز کردم جلوش.
دودولم داشت منفجر میشد.
اینجا بود که جمله ی طلایی رو بهش گفتم

_بیا روم حامله م کن.

هیچوقت فکرشو نمیکردم شنیدن این جمله اینقدر طرفو حشری کنه!
افتاد روم و شروع کرد خوردن لبام.
پاهامو دورش حلقه زدم و باسن و هل دادم سمت پایین.
چنان تلمبه ای میزد که چشمام از شدت حشر سفید شدن.
تقریبا ۴ ۳ دقیقه تو اون حالت گاییده شدم تا اینکه یه آه عمیق کشید و تو کونم ارضا شد.

همين؟؟؟
آره ولی من به خواسته ی خودم رسیده بودم… یه دستمال از تو کیفم برداشتم و کونم پاک کردم.
لباساشو پوشید ولی من ازش خواستم شلوارشو نپوشه تا کیرشو تو دهنم بذارم و جق بزنم.
همینجور که کیر خوابیدش تو دهنم بود، جق زدم و آبم با شدت پاشید بیرون و تو سوراخ نافم جمع شد.
تا ۵ دقیقه چشام بسته بود و حال نداشتم.
بعد بلند شدم لباسام پوشیدم و خوابیدم.

نزدیک فلکه هفتاد و تن که رسیدیم، بیدار شدم و با تعجب دیدم دست یارو تو شلوارمو و داره سوراخمو میماله. داشت از از این کون خوشگل و برجسته جدا میشد ولی نمیخواست از دستش بده! ازم شماره خواست ولی بهش ندادم.
جفتمون از اتوبوس پیاده شدیم و من خواب آلوده و خسته، یه ماشین دربست گرفتم تا بیام کاشان!

پایان❣

نوشته: امین

دکمه بازگشت به بالا