سراسر لذت، سراسر شهوت (۵ و پایانی)
…قسمت قبل
سلام دوستای خوبم امروز آخرین قسمت از این داستان با نام سراسر لذت سراسر شهوت رو براتون مینویسم ، اگر ادامه ای داشته باشه با نام دیگری منتشر میکنم.
فردا که بیدار شدم و گوشی مامان و چک کردم دیدم که حسن ازش خواسته دوباره بیاد که مامان گفته بود نمیشه من خونه ام. اون روز خودم حسابی حشری بودم از دیدن سکس دیروز مامان و اوبم خیلی بالا بود ، رفتم حموم و حسابی شیو کردم ، به حسن پیام دادم که اومدم شمال و دارم میام پیشت، اونم خودش و به بیخبری زد و گفت که بیا که دلم برات تنگ شده، حسابی حشری ولی عصبانی بودم ازش ،دلم نمیخواست دیگه ببینمش، غرورم نمیزاشت کسی که مامانمو گاییده و به خودم دروغ گفته رو دوباره در آغوش بگیرم ولی خب چه کنم که شهوت که سراغ آدم میاد و وقتی یاد اون کیر جادویی میفتادم نمیتونستم بیخیالش بشم، ناراحتیم از این بود که اولش با زور و بعدشم بدون اطلاع من با مامان سکس کرده بود وگرنه اون که میدونست من از این سکس و بیغیرتی لذتم میبرم ،نمیتونستم دوریش و تحمل کنم در عین حال عصبیم بودم،اومدم تو رختکن خودم و خشک کنم که چشمم به لباسهای مامان افتاد ،شرتش و برداشتم و دیدم وسطش هنوز خیس و پر از آب کیره، عجیب حشری شدم ،شروع کردم لیسیدنش ،فقط بو میکشیدم و میلیسیدم ،ضربان قلبم رو هزار بود و تنم گر گرفته بود، تو شقیقه هام نبض زدن رو حس میکردم،مغزم کار نمیکرد،بخاطر همین برداشتم پوشیدمش و اومدم بیرون سریع لباسام و پوشیدم و به مامان گفتم باید برم بیرون ،زود میام اونم چیزی نگفت ،مستقیم رفتم در خونه حسن سوراخم داشت دل دل میزد ، زنگ زدم و رفتم تو حیاط حسن اومد استقبالم و منو بغل کرد و خوش آمد گفت و دعوتم کرد داخل، رفتیم داخل،اولین بار بود خونه حسن و میدیدم، همین که رفتیم داخل گلوش و گرفتم و لباش و بوسیدم ،شوکه شده بود از کارم داشت نگام میکرد ،دست انداختم زیپ و باز کردم و نشستم جلوش و با تمام وجودم ساک میزدم ،کیری که دیروز تو کس مامانم بود و از ته دل میخوردم. حسابی لیز و تفی شده بود ،هوم هوم میکردم،سوراخ های ببینیم گشادتر شده بود تا بتونن اکسیژن بیشتری بهم برسونن،واقعا نفسم بند اومده بود ،میمالیدمش به صورتم ،می کوبیدم روی زبونم،همه جای صورتم تفی و کیر ی بود،بومیکشیدمش ومیخوردمش ،حسنم آه میکشید و میگفت بخور کونی من، دستش و گرفتم و گذاشتم پشت سرم ،اونم فهمید چیمیخوام شروع کرد فشار دادن و تلمبه های حلقی زدن نفسنداشتم داشتم کبود میشدم و میمردم، ولی لحظه ای نمیخواستم ولش کنم ،تا اینکه حسن خودش و جدا کرد و گفت پاشو لخت شو، بلند شدم در حالی که با چشمای خمار از شهوتم بهش زل زده بودم لباسام رو دراوردم و پوزیشن داگی گرفتم حسن که شورت مامانم و تنم دید یکم هول شد و گفت جون بازم شورت مامانت و پوشیدی ،چیزی نگفتم فقط نگاش کردم اومد از تنم درش آورد و خواست بو بکشه که دید توش خیسه گفت جوووون لاش که بازم خیسه ،همون لحظه برگشتم و یکی گذاشتم زیر گوشش ،حسن شوکه شده بود ولی چون میدونست چه خبره چیزی نگفت ،بلند شدم و گفتم خیلی پستی،نامرد عوضی ،تا اومد تکذیب کنه گفتم خفه شو همه چیز و میدونم ،کلی معذرت خواهی کرد . بهش گفتم من که خودم راضی بودم چرا منو پیچوندی ،خلاصه کلی معذرت خواهی کرد و اومد بغلم کرد و دوباره لبام و خورد و تنم و مالیدن تا بدنم گر گرفت ،کیرش و انداخته بود زیر تخمام و داشت لاپایی ولی آروم میمالید منو، تو گوشم گفت ،دوست داشتی ؟ گفتم چیو؟ گفت اینکه مامانت و گاییدم ؟ من که حسابی اوبم بالا بود و حشری بودم گفتم عالی کردیش ،مرسی حسن جووون، امروز اومدم منم بکنی ، حسنم گرفتم و برم گردودند و سرپام کرد و مثل مامان تکیه داد به دیوار و از پشت چسبید بهم میخواست فرو کنه تو که گفتم مثل مامانم داری منو میکنی ؟ یه جوووون کشدار گفت و سر هیولا رو واردم کرد ،منم با اینکه درد داشتم ولی خودم تا جایی که میشد دادم عقب و گفتم حسن رحم نکن پارم کن ، کاری کن خونی و پاره بشم، حسن بدجور منو میگایید و این پوزیشن ایستاده عجیب منو حشری میکنه، واسه همین پاهام سست شد و روزانو اومدم پایین ،انقد لذت برده بودم که همه جام سر شده بود مثل یه تیکه گوشت افتاده بودم ،حسن اومد داگیم کرد خواست بکنه توم که با صدای آروم و لرزون گفتم برو گوشیم و بیار ، حسن رفت آورد فکر کرد میخوام فیلم بگیرم ولی گفتم یه لحظه صبر کن ،رفتم فیلم گاییدن مامان و پلی کردم و حسن چشاش چهارتا شده بود ،ترسیده بود،گفت این از کجا اومده، تو کجا بودی ،چجوری فیلم گرفتی که داستان و براش گفتم ،گفتم نترس میخوام ببینم مامانم و چجوری گایید ی،میخوام با فیلم مامانم منو جر بدی ،من که کونیه تو شدم ،جندت شدم منو بکن ،همزمان داشتم کس دادن مامانم و میدیدم و خودم زیر کیر کلفت حسن لذت میبردم ،فیلم رسید به جایی که مامان روکیرحسن بالا و پایین میکرد ،حسنوهول دادم درازش کردم و رفتم اون کیر قشنگ و با دستم گرفتم و نشستم روش و عین مامانم بالا پایین کردم ،حسن دیوونه شده بود،گفت پسبگواین استعداد جندگی رو از کجا داری، گفتم آره به مامانم رفتم، بهش گفتم حسن با یه دست موهام و از پشت بکش و با یه دست محکم اسپنکم کن، تو این حالت چون سرم عقب میومد کونم قمبل تر میشد و چون عرق کرده بودم ضربات حسن بدجور میسوزوندم،گفتم جانم از زیر تلمبه بزن و فحشم بده ،منو تحقیر کن، اونم شروع کرد به خودم ومامانم فحش دادن ولی دیگه چیزی نمیشنیدم،گوشام سوت میکشید ،خیس عرق بودم ،واقعا نمیتونم حال اون موثعم رو توضیح بدم،خودم رو حشری و بیغیرت میدیدم ،خودم یه زن خراب مدونستم، یه سوراخ فوری برای لذت دادن به بکن مامانم ،حالم خیلی خراب بود،همزکتن تو اون لحظه میتونستم به ده تا کیر کلفت سرویس بدم،تو یه لحظه حس کردم همه تنم داره بیرون میاد ،در حالی که کیر کلفت و پر رگ حسن داشت سوراخم و تبدیل به غار میکرد ارگاسم شدم و آبم پاشید رو پاهای حسن ،حسنم که اینو دید یه فشار محکم داد که حس کردم روده هام پاره شد و شروع کرد ریختن اب داغش تو روده هام ،همونجا درجا به بغل افتادم و به تقلید از مامانم صورتم و به پای حسن چسبوندم و ازش تشکر کردم بعدشم کیر لیز و آب کیری حسن و گذاشتم دهنم عجیب بود که بدم نیومد، یکم که خوردمش حسن شورت مامان و پرت کرد طرفم و گفت بگیر بپوش بزار این بریزه توش یادگاری ببر واسه مامانت ،منم پوشیدم و یکم صحبت کردیم و قرار گذاشتیم بیاد مامان و بکنه و این دفعه خودم باشم و ببینم ،بعدشم خدافظی کردم برگشتم خونه،مامان و دیدم و گفتم میخوام برم حموم که تعجب کرد گفت تو که صبح رفتی ،گفتم هوا شرجیه عرقکردم ،بعدشم رفتم دوش گرفتم و شورت مامان و که حالا پر از آب کیر غلیظ حسن بود و گذاشتم جاش و دوش گرفتم و اومدم بیرون ،رفتم خوابیدم و شب بیدار شدم و دیدم مامان باز سرش تو گوشیه ،صبر کردم اخر شب شد و مامان خوابید و باز رفتم سراغ گوشی و خوندن چت هاشون ،دیدم مامان از حسن خواسته که بازم بیاد خونمون. بقیش باشه برای داستان بعدی ،ببخشید طولانی شد ،احتمالا مجبورم اسم داستان بعدی رو تغییر بدم .
سکسی باشید
نوشته: Hasharian20