عاشق پاهای دختر همسایه شدم

سلام دوستان حالتون چطوره؟
داستانی که میخوام بگم مربوط به یک سال پیش هست و اسامی که استفاده میکنم مستعارن.
من حسینم ۲۶ سالمه و داستان از اونجایی شروع شد که ما اثاث کشی کردیم به یه ساختمان جدید.دقیقا همسایه روبروییمون یه دختر ۳۴ ساله چادری قیافه معمولی ولی پاهاش به شدت جذاب با مادرش تنهایی زندگی میکنن.اسم دختره گُلیه.یکی از روزهای طبق روال وقتی که از سرکار برگشتم نگاه به کفش های دم در خونه گلی اینا افتا.به سرم زد بو کنم و کیرمو بذارم داخلش.کفششو برداشتم و برعکس تصوری که داشتم به شدت بوی خوبی بود انکار که به پاهاش عطر میزنه و مشخص بود که از اونایی که به پاهاشون میرسن.یه ربعی که کیرم کردم داخل کفشش آبم پاشید تو کفشش و گذاشتم همونجور بمونه تا خشک بشه.تصور اینکه پاهاش قراره به ابم بخوره کیرم شدیدا شق میکرد.
کارم که تموم شد رفتم طبقه بالا که پشت بوم میخورد منتظر نشستم ببینم گلی کی میاد و به فکرمم نمیرسید چند ثانیه بیشتر طول نمیکشه تا این صحنه جذاب و ببینم که یهو دیدم صدای باز شدن در خونه گلی اینا میاد و دیدم بله خودشه اومده بیرون…یه جوراب سفید ساق کوتاه پاش بود.لامصب به ادم چشمک میزد می‌گفت بیا منو بخور لیس بزن.گلی اومد کفشاشو بپوشه که متوجه چیزی داخل کفشش شد.دستشو کرد داخل کفشش و ابمو دستش برداشت ببینه چیه.کیرم راست شده بود شدیدا و داشتم از دیدن این لحظه لذت میبردم گفتم الان پاشو میکنه داخل کفش که ضد حال بدی خورد دیدم رفت کفی کفش رو عوض کرد…چند وقتی همین کارو هی میکردم و گلی متوجه شده بود که کفشش هی جابجا میشن تا اینکه یه روز دیدم کفشای منم جابجا شدن.حس کردم فهمیده که منم ولی مطمئن نیست بخاطر همین یه تله گذاشته ببینه با اینکار بازم کفشاش جابجا میشن یا نه.به یه بهونه زنگ در خونشون زدم گلی درو باز کرد و زیرچشمی دیدم جوراب پاش نیست و سرمو الکی انداختم پایین تا پاهاشو دید بزنم.یه پای سفید خوشگل صورتی که لاک سفید بهش بزنه…اوووف اصلا داشتم روانی میشدم و به خودم گفتم هرطوری شده باید پاهاش بلیسم.خلاصه کارم تموم شد گلی رفت درو بست منم الکی اومدم داخل.درو که بست پریدم بیرون افتادم به جون کفشش.صدای گلی از داخل خونشون میومد من رفتم کفششو برداشتم یکمی کیرمو کردم داخلش پیش خودم گفتم به ریسکش نمیارزه بذار کفشاشو بذار دم در ولی یکمی با تغییر مکان که گلی متوجه بشه دقیقا.همینکه خم شدم کفشاشو گذاشتم در خونه باز شد و ریدم به خودم سریع پاشدم الکی نگاه در پشت بوم کردم.گلی کاملا واضح منو دیده بود که کفشاشو گذاشتم زمین و جفتمون حرفمون نمیومد و اون فقط یه پوزخند زد و رفت بیرون…فردای اونروز طبق روال رفتم ابمو بریزم تو کفشش برداشتم گذاشتم توش که دیدم گلی خانم از طبقه بالا داره نگاه میکنه.فهمیده بود که کار منه نشسته بود کمین.اومد پایین گفت تو با کفشای من چیکار داری؟فوت فتیش داری؟پا دوس داری؟!
من مممم کنان گفتم اره پاهات خیلی خوشگلن دست خودم نیست هر روز شده کارم که به یاد پاهات بزنم داخل کفشات.گلی گفت من میخوام لوت بدو از این حرفا که منم کلی خواهش تمنا که نگو دیگه نمیکنم فلان…میخواست واکنشمو ببینه.
دیدم نشست رو پله گفت یبار دوست دارم ببینم اگر پاهام دستت باشه چکارشون میکنه که فهمیدم خانم از خداشه یکی پاهاشو بلیسه.
گفت کفشامو در بیار.منم آروم شروع کردم درآوردن کفشش یکیو کیرمو کردم توش یکیم بو میکردم.بعد پای راستشو گرفتم تو دستم از رو جوراب بوس بو میکردم و میبوسیدم.با دندون اروم جوابشو تا حدی ک فقط پاشنه پاش مشخص شد کشیدم بیرون و شروع کردم لیس زدن پاشنه پاهاش و خانم عشق میکرد.اروم اروم کل جورابو در آوردم و دیدم خودش انگشتاشو میکنه داخل دهنم و من به شدت داشتم لذت میبردم از لیس زدن کف پاهاش و مکیدن انگشتاش.گلی با خودش که وَر می‌رفت بعد چند دقیقه ارضا شد که بهش گفتم من دوست دارم ابمو بریز رو پاهات…داخل پله گرد راهرو به شکم دراز کشید و کیرمو گذاشتم لای جفت پاهاش اینقدر بالا پایین کردم که آبم با نهایت سرعت پاشید کف پاهاش…بعد از اون تقریبا هفته ای یکبار اینکارو میکنم…گلی خانم از اینکه دید ایم ریخته رو پاهاش بهم گفت دیگه داخل کفشم نریز از این به بعد رو خود پاهام بریزشون.من پاهاشو پاک کردم یه بوس از پاهاش کردم و گفتم ای کاش زودتر این اتفاق میافتاد.من از فوتجاب باهاش لذت میبرم و اصلا سکس باهاش دوست ندارم ولی پاهاش یه چیز دیگس لامصب.
امیدوارم لذت برده باشید

نوشته: حسین

دکمه بازگشت به بالا