زنم با پوتین

سلام به همه اسم من بهرام ۲۸ سالمه خواستم داستان های فوت فتیشم رو هم برای شما تعریف کنم البته داستان موقعه ای اتفاق افتاد که من ۲۵ سالم بود البته برای مقدمه باید بریم عقب تر من تو ۲۲ سالگی تونستم آرایشگری یاد بگیرم و بعد ۲ سال تونستم یه مغازه بگیرم تا ۲۴ سالگی مشغول کار بودم تا اینکه بخاطر کنار نیومدن با صاحب مغازه برای اجاره مجبور شدم از اون جا پاشم و بگردم دنبال مغازه وسایلم رو بردم گذاشتم تو انبار خونم یه ۲ ماه از این املاکی به اون املاکی تا بتونم یه مورد خوب با پولم پیدا کنم تا بالاخره تونستم یه مورد پیدا کنم مرد خوبی بود باهاش کنار امدم و رفتیم تا مغازه رو ببینیم دو طبقه بود طبقه بالا رو هم گذاشته بود برای اجاره ولی من طبقه همکف رو قرار بود اجاره کنم دیدم همه چی اوکی بود هم آب داشت هم گاز من کلی پسندیدم رفتم برای بستن قرار داد و سر اجاره به یه قیمت مناسب به توافق رسیدیم بعد اینکه رفتم تمیز کردم مغازه رو شروع کردم با ماشین تیکه تیکه وسایلم رو آوردن تو مغازه راستش مغازه خیلی برام اومد داشت مشتری هام ۱۰ برابر شده بود قبلا ۱۰ میومدم ۶ میبستم چون مشتری هام کم ولی به قدری مشتری هام زیاد شده بود که ۷ صبح میومدم با تا ساعت ۱۱ و ۱۲ مشتری داشتم مجبور شده بودم همونجا تو مغازه بخوابم دیگه وقت نمیکردم برم خونم بعد ۳ ماه کار کردن رفتم تا طبقه بالا رو هم صاحب مغازه اجاره کنم اونم قبول کرد منم رفتم قرار داد خونم رو فسخ کردم و وسایلم رو از اون خونه انتقال دادم به طبقه بالای مغازه دیگه جفت طبقه مال خودم بود کارم هم تموم می‌شد مغازه رو قفل میکردم میرفتم طبقه بالا تو خونم همونجا استراحت میکردم یه روز جمعه رفتم به مادرم سر بزنم رفتم زنگ زدم در باز شد دیدم جلوی پادری خونمون دو تا کفش هست یه کفش زنونه با یه کتونی در ورودی رو زدم مادرم درو باز کرد بغلش کردم سلام احوال پرسی گفتم مامان کسی هست گفت نه اعظم خانمه اعظم خانوم همسایه ما بود و دوست خیلی قدیمی مادرم بود و با هم آشنا بودیم مسئله ای نبود مادرم گفت بزار بهشون بگم داری میای بعد چند ثانیه مامانم گفت بهرام بیا منم گفتم با اجازه رفتم داخل و اونجا بود که چشمم خورد به هنگامه میدونستم اعظم خانوم‌ دختر داره ولی هیچوقت ندیده بودمش مشخصاتش (چشمای کشیده مشکی ابرو های بلند صورت کشیده دماغ کوچیک سر بالا لبای معمولی بدن لاغر با قد ۱.۶۸ سینه ها و کون کوچیک اون موقع ۲۱ سالش بود) تا وارد خونه شدم دیدم رو مبل نشستن رفتم جلو سلام علیک کردیم با هم گفتم بفرمایید اعظم خانم بشینید راحت باشید اعظم خانوم شروع کرد از سوال پرسیدن آقا بهرام تونستین مغازه پیدا کنید گفتم آره اتفاقا یه جای خوب از اونورم مادرم گفت خدا شکر از این حرفا که هنگامه پرسید آقا بهرام شغلتون چیه گفتم آرایشگرم هنگامه هم گفت اتفاقا منم آرایشگرم گفتم چه جالب کجا کار میکنی گفت دنبال سالن خوب هستم گفتم میتونی بیای پیش من گفت نمیشه که گفتم از وسط یه پرده میکشم از اونورم واست یه در میزنیم مشتری هات بیان برن اونجا یه موافقت شکل گرفت بهش گفتم فردا خواستی بیا ما من بریم مغازه رو ببین خونشون سر کوچه ما بود فردا با ماشین رفتم دنبالش یه شال مشکی با مانتو مشکی شلوار مشکی کتونی سیاه تا سوار شد سعی کردم چجوری بی ادبی نباشه و فکر نکنه هول باهاش سر صحبت را. تا اونجا باز کنم و شروع کردم نمه نمه جلو رفتن باهاش صحبت کردن از آرایشگری شروع کردم تا چیز های مختلف حتی چند بارم خندوندمش تا رسیدیم دم مغازه پیدا شد منم ماشین رو قفل کردم رفتم کلید انداختم درو باز کردم اول هنگامه رفت تو گفتم بفرمایید خانوما مقدم ترن رفت داخل رو گفتم خوبه گفت فقط یه شیر دیگه باید بزنیم اونور قرار شد با صاحب مغازه صحبت کنیم درمورد یه روشویی جدید یه در جدید که گفت باشه مشکلی نداره اینم بگم تمام هزینه روشویی و در جدید رو خود هنگامه از جیب خودش داد و قرار شد با هم شریکی نصف من اجاره بدم نصف هم هنگامه آب و گاز و برق هم نصف نصف بود این هایی که میگم تمام تو تابستون اتفاق داره میوفته یه تغییراتی هم تو مغازه دادیم یه چند ماه با هنگامه رفتم آمدم خودم میرسوندمش تو همین چند ماه تونسته بودم باهاش دوست شدم شمارش رو گرفتم صبح ها که تو‌مغازه بودیم شبا هم با هم چت میکردیم و کلی حرفای عاشقانه بینمون رد و بدل می‌شد اما حرفای سکسی نه بالاخره بعد چند ماه قرار شد به مادرم بگم که با مادر هنگامه درمیون بزاره هیچی مادرم صحبت رو کرد قرار خواستگاری رو هم گذاشتیم و چند ماه هم نامزد بودیم بعد ازدواج کردیم شب عروسی منو هنگامه رفتیم تو خونه من که طبقه بالا آرایشگاه بود با هنگامه نشسته بودیم رو تخت داشتیم با هم در مورد اتفاقای خنده دار داخل عروسی صحبت میکردیم و میخندیدیم تا یخمون آب بشه برای اینکه با هم سکس کنیم شروع کردم از بالا تا پایین هنگامه قربون صدقه رفتنش تعریف از بدن سکسیش بعد بهش در مورد یکی از گرایشم که فوت فتیش بود گفتم از قرار هم یه فیلم کوتاه هم داخل گوشیم که توش هم فوت فتیش بود هم فوتجاب ۵ دیقه بیشتر نبود گفتم عزیزم فوت فتیش اینه بهش فیلم رو نشون دادم از تو گوشیم فیلم رو تا آخر دید در کمال تعجب دیدم باهام مخالفتی نکرد و گفت بهرام اگه دوست داری انجام بده گفتم تو مخالفتی نداری گفت نه من اوکی هستم منم فیلم رو قطع کردم گوشی پرت کردم اونور هنگامه رو خوابوندم رو تخت شروع کردم حرفای سکسی زدن از گونه هاش گردنش بوس کردم دست میکشیدم رو موهاش اونم دستش رو می‌کشید پشت سرم شروع کردم آروم از ازش لب گرفتم لباش یواش یواش میبوسیدم شروع کردیم چند دیقه از هم لب گرفتن من شروع کردم در آوردن لباسام رکابی شلوارک رو درآوردم هنگامه هم شروع کرد درآوردن تاپ و شرتکش جفتمون لخت لخت بودیم دوباره رفتیم تو بغل هم شروع کردیم از هم لب گرفتن چند دیقه لب گرفتیم من از گردنش بوسیدم آمدم تا سینه هاش شروع کردم سینه های ‌کوچیکش رو با دستام سفت مالیدن به طوری ناله هنگامه درآمده بود بعد چند دیقه مالیدن شروع کردم حسابی خوردن سینه هاش به طوری که آه و ناله های هنگامه سکوت اتاق رو شکست آه و ناله ها شهوانی که منو حشری تر می‌کرد تا تونستیم چند دیقه سینه های کوچیک هنگامه رو همینجوری از رو سینه هاش بوس کردم امدم پایین از شکمش بوس کردم تا رسیدم به کصش اول شروع کردم روی کصش رو با دست مالیدن بعد شروع کردم زبون کشیدن همه جای کصش میک زدم بعدش زبون انداختم توش آه ناله هنگامه دوباره راه افتاد بعد چند دیقه کصلیسی حسابی براش خم شده بودم بلند شدم نشستم پاهای هنگامه رو پاهای سایز ۳۸ پای کوچیک با انگشتای کوچیک کشیده جفت پاهاش رو گذاشتم روی رونم جفت پاهاش شروع کردم هر کدوم با یه دستم میمالیدم بعد پای چپش رو بلند کردم شروع کردم اول از شصتش شروع کردم لیس زدن شصتش همینجوری شصتش کرده بودم تو دهنم داشتم لیس میزدم بعد شروع کردم لای انگشت بین شصت انگشت کنارش رو لیس زدن بعد شصتش رفتم سراغ انگشت کناری همینجوری خود انگشتارو لای انگشتارو لیس زدم تا کوچیکه همزمان که من پای چپش رو لیس میزدم از اونورم هنگامه با پای راستش داشت کیرم که از شدت شق بودن میخواست بترکه میمالید بعد انگشتاش رفتم رو کف پاش زبون کشیدم روی قوص کف پاش تا رسیدم به پاشنه پاش کل پاشنه اش رو شروع کردم لیسیدن بعد نوبت پای راستش شد رفتم سراغ پای راستش مثل پای چپش لیس میزدم از انگشت شصتش شروع کردم تا کوچیکه بعد کف پاش پشت بندش هم پاشنه ای پاش بعد اینکه جفت پاش کامل لیس زدم پاهاش گرفتم دور کیرم حلقه کردم برای فوتجاب هنگامه به کیرم تف زد تا خیس شه بعد شروع کرد بالا پایین کردن پاهاش خیلی خوب کشیده شدن کف پاهاش رو کیرم بعد چند دیقه فوتجاب به کیرم دوباره خیس کردم اول سر کیرم مالیدم به کص هنگامه همینجوری بالا پایین میکردم رو کصش سعی می‌کردم سر کیرم هل بدم داخل با هر فشار من هنگامه آه و ناله میکرد بعد چند دیقه ور رفتن بالاخره سر کیرم رفت تو هنگامه از شدت درد کصش منقبض شد من چند دیقه واستادم تا درد هنگامه کمتر بشه شروع کردم همزمان نوازشش هم کردن بعد چند دیقه که هنگامه بهتر شد هی یواش یواش هم کیرم هل می‌دادم داخل هم سعی می‌کردم آروم آروم تلمبه بزنم بعد چند دیقه ناله های هنگامه از درد به ناله های شهوتی تبدیل شد بعد چند دیقه تلمبه زدن آبم داشت میومد کیرم رو کشیدم بیرون و آب کیرم و با خون ریختم رو دستمال کاغذی چند تا دیگه هم ورداشتم تا کیرم پاک کنم بعدش بلند شدم رفتم دستشویی که خودم تمیز کنم قبل اینکه پاشم برم دستشویی به هنگامه هم کمک کردم که پاشه بره حموم تا خودش بشوره اون شب فوق‌العاده گذشت و ما از ۱ روز درمیون با هم سکس داشتیم و عشقمون نه تنها به هم کم نشده بود بلکه بیشتر هم شده بود اما این داستان من نبود این فقط مقدمه طولانی بود که باید واسه ادامه داستان میگفتم اما حالا داستان از چه قراره حس فوت فتیشم رو که فهمیدین قضیه چی بود من این حس رو به هنگامه هم گفتم اونم مشگلی نداشت اما فوت فتیش معمولی برام دیگه جذابیتی نداشت و دنبال فانتزی های مختلف برای فوت فتیش بودم یه ۱ ماهی گذشت و من نتونستم فانتزی خاصی برای فوت فتیش پیدا کنم گذشت وسطای مهر ماه بود رفته بودم بازار برای خرید یه سری وسایل هوا هم ابری بود و باد نسبتا شدیدی می‌وزید مثل اینکه قرار بود بارون بباره من تو بازار چشمم خورد به یه زن که پوتین زنونه پوشیده بود همونجا بود یه جرقه تو مغزم زده شد من فانتزیم رو پیدا کرده بودم قرار شد شب با هنگامه این قضیه رو در جریان بزارم خوشبختانه هنگامه مخالفتی نکرد قرار بود هر ۲ هفته یبار ۱ یبار این فانتزی من رو انجام بدیم که جلوتر توضیح میدم دوستان از اینجا به بعد داستان کلا داستان ربط پیدا میکنه فقط به فوت فتیش پس اون هایی که علاقه مند نیستن از اینجا به بعد میتونن ادامه ندن مرسی که تا همینجا هم خوندید
ادامه داستان مهر ماه تموم شد و آذر ماه رسید و اوایل آذر ماه بود برای هنگامه پوتین خریده بودم و باهاش این فانتزی رو درمیون گذاشتم و قرار بود نزدیک ۱ هفته یا بیشتر بپوشه چون پوتینش نو بود برای اینکه هم داخل کفش بو بگیره هم پای هنگامه بعد نزدیک ۱۰ روز گذشت یه روز پنجشنبه منو هنگامه قرار شد بریم بیرون بگردیم رفته تا ۱۰ شب بیرون بودیم رفتیم تو یه فست فوتی که همونجا شام مون رو هم بخوریم چرخیدیم یه فست فوتی رفتیم داخل بعد تقریبا گذشت ۳۰ و ۴۰ دیقه غذامون رو آوردن خوردیم یه چند دیقه هم خوردن غذا طول کشید تا بریم سوار ماشین بشیم راه بیوفتیم ساعت تقریبا ۱۱:۴۴ بود و داشت بارون نم نم میومد رسیدیم دم دره خونه بارون شدید تر شد و ما همچنان تو ماشین بودیم ماشین رو جلو در خاموش کردم قرار به هنگامه گفتم تا بارون یکم آروم تر بشه بیا همون کارو انجام بدیم وقتشه هنگامه هم گفت الان اینجا تو این موقعیت تو این هوا منم درارو قفل کردم صندلیم کامل خوابوندم گفتم تو مشگلی داری گفت نه ولی تا خواست ادامه حرفش بگه گفت ولی نداره دیگه وقتی تو مشگلی نداری من برای چی باید مشگلی داشته باشم هنگامه همش میگفت اما اما گفتم دیگه اما اینارو بزار کنار هنگامه که دید من ول کن نیستم راضی شد گفت خیلی چیکار کنم گفتم بچرخ سمت من پاهات بزار رو صندلی هنگامه هم همین کارو کرد منم به کمر خوابیدم رو صندلی هنگامه پاهاش دراز کرد به سمت من منم دست انداختم اول بند های پوتین پای چپش رو شل کردن بعد کشیدم پوتینش رو از پاش درآوردم پوتینش رو گرفتم جلو دماغم بله همون چیزی که میخواستم حسابی پوتینش بوی عرق گرفته بود دماغم رو کردم تو پوتینش شروع کردم تا میتونستم نفس کشیدن با هر بار نفس بوی عرقش توی دماغم می‌پیچید همینو هی ادامه دادم اول نفس های آروم یواش بعدش نفس های عمیق تند تند به طوری که بعد‌ چند دیقه کل‌ بوی عرقش رو از کفش کشیدم و دیگه بوی داخلش نمونده بود پوتینش رو گذاشتم زمین رفتم سراغ پوتین پای راستش اون هم مثل قبلی بند هاش رو شل کردم بعد کشیدم از پاش پوتینش رو درآوردم اونم شروع کردم بو کردن بعد اینکه حسابی بو کردم جفت پاهاش رو با دستام گرفتم نزدیک صورتم کردم جورابای مچی مشکی پاش شروع کردم جوراباش رو بو کردن بوی عرق کمی تندی میداد و هر چی بیشتر بو میکردم حشری تر میشدم کیرم به قدری شق شده بود که از زیر شلوار میخواست شلوارم رو جر بده شروع کردم از پاشنه پاهاش جوراباش رو بو کردن به انگشتاش که می رسیدم بوش بیشتر می‌شد شروع کردم همینجوری بو کردن بعد دست انداختم پشت جورابش از پاشنه اش کشیدم درآوردم اول پای چپش رو پشت بندش هم پای راستش رو جوراب های هنگامه رو تو دستم گرفتم چسبوندم جوراباش رو به دماغم سرم رو تیکه دادم به در ماشین شروع کردم جوراب‌های هنگامه بو کردن هر نفسی که میکشیدم بوی تند عرقش تو کل دماغم می‌پیچید تو همون حین هم هنگامه داشت با پاهاش کیرم رو از شلوار میمالید خیلی خوب بود همین کار تا چند دیقه ادامه داشت به قدری جوراب‌های هنگامه رو بو کشیده بودم که دیگه تمام بوش رفته بود جوراب های هنگامه رو انداختم کنار رفتم سراغ پاهاش پای چپش رو گرفتم چسبوندم به دماغم از اون ورم هنگامه داشت پای راستش رو می‌کشید و می مالید به کیرم از رو شلوار پای چپش رو گرفته بودم نزدیک صورتم و دماغم رو همه جای پاش بالا پایین میکردم بو میکشیدم بوی عرق پاش فوق‌العاده بود و همچنان کف نرم قوص دار پاش آخرین سری که از بالا تا پایین پاش بو کردم تا پاشنه پاش از همون پاشنه اش شروع کردم لیس زدن اول شروع کردم زبون کشیدن زبونم رو کشیدم رو پاشنه پاش از پشتش تا جلو زبونم رو میکشیدم از بالا تا پایین از گوشه ها چپ تا راست همینجوری زبونم رو میکشیدم بعدش شروع کردم دندون کشیدن گاز گرفتن پاشنه اش همینو ادامه دادم بعد از همون پاشنه اش زبون کشیدم تا کف پاش تا زیر انگشتاش چند بار کف پاش رو زبون کشیدم از بالا تا پایین همینجوری ادامه دادم تا رسیدم به انگشتاش قبل اینکه انگشتاش رو شروع کنم لیس زدن دکمه های شلوارم رو شروع کردم باز کردن و یه مقدار شلوارم رو کشیدم پایین تا بالای رونم هنگامه اول به دستش تف زد شروع کرد مالیدن کیرم با دستش من تو همون لحظه رفتم سراغ انگشتاش از انگشت کوچیکش شروع کردم کل انگشتش رو کردم تو دهنم شروع کردم میک زدن لیس زدن همزمان مابینش هم لای انگشتش رو لیس میزدم همینجوری انگشت به انگشت و لای انگشتاش رو لیس زدن و میک زدن ادامه دادم تا رسیدم به شصتش شصتش رو کردم تو دهنم شروع کردم میک زدن همینطوری یه چند دیقه میک میزدم لیس میزدم بعد دوباره از شصتش شروع کردم تا رفتم سراغ انگشتش کوچیکش چند بار تمام انگشتای پای چپش رو لیس زدم نوبت پای راستش شد پای راستش رو کشیدم جلوم از اونورم هنگامه بجای دستش شروع کرد با پای چپش کیرم رو مالیدن ایندفعه بجای پاشنه اش از انگشتاش شروع کردم از شصتشم اول شروع کردم شروع کردم لیس زدن و میک زدن و همینطوری لای انگشتاش بعد شصتش رفتم سراغ بقیه انگشتاش همینجوری خود انگشتا و لای انگشتا تا انگشت کوچیکه بعد کف پاش زبونم رو از بالا میکشیدم تا پاشنه پاش همینجوری زبون میکشیدم و گاز میگرفتم بعد اینکه همه جای کف پاش رو زبون کشیدم پاشنه پاش رو هم همینطوری زبون کشیدم و گاز میزدم بعد اینکه پای راستش رو هم مثل پای چپش کامل چند بار لیس زدم هنگامه پای راستش رو هم گذاشت کنار پای چپش واسه فوتجاب خیسی پای راستش هم یه کمکی میکرد پای راستش رو میمالید همه جای کیرم تا خیس بشه بعد جفت پاهاش رو قفل کرد دور کیرم برای فوتجاب اول خیلی آروم آروم داشت انجام میداد بعد چند دیقه هم پاهاش محکم تر رو کیرم بالا پایین میکرد هم سریع تر تا بعد چند دیقه آبم امد ریختش رو پاهاش بهترین لحظه بود سریع با چند دستمال هم کیرم رو هم پاهای هنگامه رو پاک کردم سریع شلوارم رو پوشیدم هنگامه هم جوراباش رو گرفت تو دستش پوتیناش رو پوشید از‌ ماشین آمدیم بیرون دیگه بارون قطع شده بود و داشت خیلی خیلی نم نم می‌بارید ماشین رو قفل کردم درگیرش رو هم زدم رفتیم دم در هنگامه درو باز کرد از پله ها رفتیم بالا رفتیم تو خونه تا رسیدم تو خونه رفتیم تو اتاق موقع لباس عوض کردن یبار هم همونجا با هم سکس کردیم و این بود از این داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه خداحافظ

نوشته: بهرام

دکمه بازگشت به بالا