روزهای خوش با نیما
سلام دوستای عزیزم
امیدوارم بتونم خوشحالتون بکنم
این داستان برمیگرده به ۴ سال پیش تقریبا ۲۱ سالم بود
بایه شخصی به اسم نیما آشنا شدم تو انقلاب تو اینستا
که مفعول بود خلاصه با هزار داستان تونستم باهاش قرار بزارم
که رفتم خونش
همه داستانو بهش گفتم که چه حسی دارم
آدم خوبی به نظر میومد خیلی زود بهش اعتماد کردم
یکم ک نشستیم گفتم ک چند وقته لباس زنونه میپوشم و یه جورایی دوست دارم زن پوشی رو
معلوم بود خیلی از من خوشش اومده بود
یه پسر سفید قد ۱۷۸ وزن ۷۰ کون خوش فرم
همون اول زود لباسامو در اورد و با یه ولع با حالی داشت نگام میکرد
یهو اومد رو سینه هام یه جوری میخورد همونجا دودولم آب شد
نمیدونم چرا اینجوری شد
وقتی شلوارو شرتمو در آورد خودم موندم قشنگ واقعا تا حالا انقد کوچیک ندیده بودم بشه واقعا کوچیک بود
دستشو انداخت روی کونم و آروم رفت سمت سوراخم در حالی که خودش زانو زده بود رو زمین و منم ایستاده بودم هاج و واج مونده بودم
دستش ک به سوراخم رسید نهایت کوچیک شدن دودولمو دیدم
گذاشت روی لباش اصلا بزرگ نشد
حتی معلوم بود خود نیما هم تعجب کرد ک کوچیک تر شد
خودش مفعول بود بیزینسی ولی یه جور داشت منو میخورد
همینجوری ک میخورد گفت تو چه بدنی داری عالی بیای تو کار
چند روزه تمومه قشنگ پول در میاری
بدنم سفیده چجوری ک وقتی شیو میکنم باید همه جای بدنمو بپوشونم وقتی بیرونم خودم خجالت میکشم
همینجوری داشت با سوراخم ور میرفت فهمید بهش دروغ نگفتم
گفت خیلی تنگه سوراخت جدی تا حالا ندادی
گفتم نه بخدا راست گفتم بهت
اینو که گفتم یهو پاشد انگار گنج پیدا کرده بود
به من گفت بشین حالا من رو زانو هام بودم ک کیرشو انداخت دهنم
تا حالا ساک نزده بودم خیلی خوشم اومد کیر قشنگو قلمی هم داشت
دیگه خودش عقب جلو میکرد خیلی تند
در آورد بلندم کرد انداخت رو تختش
تختش خیلی باحال بود خیلی فنری بود همینجوری به انگشتاش یه روغنی زد و با سوراخ ور رفت که یهو یه انگشت کرد تو
بایه انگشتش خیلی حال کردم که ناگهان دوتا شد اولش یکم درد داشت ولی نه اونقدر حرکت دستاش خیلی سریع بود خیلی بالا بودم
که یهو در آورد و خیلی سریع کیرشو جاکرد یهو خیلی دردم اومد یهو جوری که رفتم جلو نیما هم میومد جلوتر دست انداختم تو رو خدا آروم
وایسا وایسا یکم دیگه کرد تو گفت آروم باش نصفش توئه دربیارم سختر و این حرفا من درد زیادی داشتم میکشیدم خیلی درد داشتم
خب یکم تحمل کردم اونم حرکتی نمیکرد آروم شد برام
نیما گفت اوکی نمیتونستم حرف بزنم سرمو به اشاره دادم پایین یعنی آره عجیب بود خودم کونمو جلو عقب کردم خیلی خوشم اومده بود
که نیما هم ادامه داد خیلی سریع و محکم تلمبه میزد واقعا داشتم لذت میبردم که یهو احساس کردم آبم داره میاد
خیلی خوب بود آبم اومد و هول کردم یهو گفتم آبم اومد اومد
که نیما هم اومد
من به دودولم نگاه کردم دیدم نهایتا ۴ یا ۵ سانت بود از حالت عادی کوچکتر بود وقتی یه کیر رفت تو کونم اینجوری شد
خیلی لذت بردیم دوتایی
نیما همون موقع گفت تو عالی گفتم چرا چی شده مگه
گفت من خیلی وقت بود ارضا نمیشم
واقعا راست میگفت ارضا نمیشد
معلوم بود خیلی لذت برده
بعدش منم رفتم دستشویی آب نیما ک بعد چند وقت آورده بودمو از تو کونم خالی کنم
داستان واقعی بود اگر غلطی بود ببخشید
اولین داستان اگه حمایت بشه ادامه میدم
ممنون از لایکتون
نوشته: امیر z