هرجایی10

امیر وننه اش بتول یه ساعت بعد از رفتن اون دو تا متجاوز برگشتند . نوشته منو خوندند . اینو ار صحبتاشون فهمیدم . مادر امیر در خونه رو قفل کرد . -درو واسه چی قفل کردی ;/;-واسه تو عزیزم . می دونی چند وقته یه دستی به سر و گوش من نکشیدی ;/; این دختره پاک هوش و حواستو برده . -فکر می کنی کریم و دوستش کارشونو کردن ;/;-آره امیر جون اونا کوسو رو هوا می زنن مخصوصا کوس تازه آبدیده و نوبری رو . کجای کاری . چیه ناراحتی ;/; پیش وجدانت شرمنده ای ;/; بابا جونم تو حرفه ما کوس و کون یعنی وسیله کاسبی مرد خودشو پابند زن نمی کنه و زن هم تابع مرد نمی شه . کوس ریخته . زن ریخته مردهم همین طور . دنیا الان رو پول می چرخه . شوهرم از کوس دادن من کیف می کرد . خودش اون جلو دفتر می نشست و واسم ژتون صادر می کرد . هر کی منو می کرد و می رفت ازم می پرسید کیرش چطور بود . یه روز سرش داد زدم و گفتم آخه مرد حسابی مگه من خط کش دارم . اصلا ولش خسته شدیم از بس این روزا فیلم بازی کردیم -فکرمی کنی شقایق همه چی رو فهمیده -آره این دونفری که من می شناسمشون مگه حرف تو دلشون می مونه . بیا زودباش خیلی نامردی امیر . حقت بود میذاشتم گشنه کنار خیابون می موندی . الان باید می رفتی کون می دادی تا نو ن می خوردی . رسمش نیست . می دونی از کی تا حالا منو نگاییدی . -تو که عادت داری می رفتی روکیر یکی می نشستی . خودمو از مخفیگاه خارج کرده و راحت تر اونا رو می دیدم . دیگه مطمئن بودم که به آشپز خونه نمیان . بتول که می رفت تا چین و چروک پیری روش بشینه یکی یکی لباساشو در آورده بود و از امیر طلب کیر می کرد .. تن و بدن بدی نداشت . یه خورده گوشتای شکمش چروک خورده بود . امیر هم با اکراه خودشو لخت کرد . حوصله نداشت . کیرش شل بود و تمایلی به گاییدن ننه قلابیش نداشت . زنی که فکر می کردم مادرشه . در حالی که یک جنده سابقه دار بود . -بیار بیار امیر کیییییرررررررتو می خوام . خیلی بی مرام شدی  . بی معرفت . این رسم جوونمردی و لوطی گری نیست . -ماهمیشه غلومتیم بتول -معلومه  اون کیر آویزونت مثل پستون تازه دوشیده گاومیمونه . سگ مصب مگه نگفتم من یه عمره کیر خوردم و مث یه حبه تریاک بهش عادت کردم بده به من اون لعنتی رو -چرا حالا این قدر جیغ می کشی . با این دادت اگه کیر شق کرده هم اینجا بود می خوابید . کیر امیرو گذاشت تو دهنش . چند دقیقه واسش ساک زد تا شق شد . -ببینم امیر اگه بچلونمش شیره اشو بگیرم دوباره شق می شه ;/;-نمی دونم ریسک نمیشه کرد ..  دمر کرده کونشو به طرف امیر قمبل کرد وروزانو خم شد و نشست . بذارش داخل کوسم تا نخوابیده . آبتم که ریختی کوسسسسسمو ول نمی کنی .-بتول خیلی طول میکشه تا تو یکی رو ارضاکنم . -وظیفته . مفت می خوری می خوابی اجاره کیرتم نمی تونی بدی ;/; شانس آوردی که شب و روز کیرتو قلاب نمی کنم … خدای من شاهد چه صحنه های کثیف و رقت باری که نبودم ! کوس بتول خیلی گشاد نشون می داد و حداقل یک کیر دیگه رو هم می تونست تو خودش جابده -آهههههههه امیر بزززززن آتیششششش کن بتررررررکون . جاااااااااان .. من از زندگی بدم اومده بود و این مدل سکسو هم که می دیدم از هرچی سکس و زناشویی حالم بهم می خورد . یه آدم چقدر باید پست باشه که این قدر راحت خودشو بفروشه . امیر کون گنده بتولو گرفته بود وداده بود به طرف هوا.  به هر ضربه کیرامیر کون بتول می لرزید با همه برجستگی و پت و پهن بودنش گوشت شل و آب رفته ای داشت . وایییییییی چندشم می شد امیر نامرد چه طور می تونست اونو بکنه … بعد که باخودم فکر کردم گفتم همون طوری که منو کرد و تحویل این باند داد تا واسشون کاسبی کنم . تا یه لقمه نونی در بیارم و شریکشون شم . کار از من و محلش از اونا . نه من این زندگی رو دوست نداشتم . از مردن و خودکشی هم می ترسیدم . -جاااااااااان کیییییییررررررتو بزن به ته کوسسسسسم جررررررش بده . بکن . خدا کنه این دختره پیداش نشه . کیفمو خراب نکنه . امیر با کف دو تا دستش محکم به دو طرف کون بتول چنگ انداخته بود وکیرشو براحتی فرو می کرد تو کوس ننه قلابی خودشو درش می آورد . چند دقیقه بعد دیدم واسه چند لحظه چشاش باز و بسته شد و رفت توی خماری و قطره های منی از سوراخ کوس بتول ریخت بیرون ولی امیر همچنان به گاییدنش ادامه می داد .-وایییییییی امیر کوسسسسسمو سوزوندی هنوز آبمو نیاوردی . -رضایت بده الان دختره میاد . بتول خودشو ول کرد و از امیر جدا شد . اونو انداخت زمین و رفت روش نشست . هربلایی که دوست داشت سر کیر امیر می آورد . کوسشو آنچنان به کیر فشار می داد که انگار داره سنباده می کشه . -امیر ولم کن کارم نداشته باش . چند دور خودشو دور کیر و وسط بدن امیر گردوند . -آییییییی اومد آب جنده تو خالی شد . گل کاشتی . از هوس زیاد و خوشحالی نمی دونست چیکار کنه . دستشو گذاشته بود دور گردن پسره نزدیک بود خفه اش کنه . عرق از سر و رویش می بارید . باد پنکه بوی گند تنشو می آورد طرف من . امیرجون بیابریم حموم . -من چرابیام -بریم با هم غسل کنیم . خوب نیست نجس باشیم . برکت از بین می ره … پاک قاطی کرده بودم . یا اونا شوخی می کردن یا من عقلمو از دست داده بودم . اونا رفتن حموم و من هم که یه کلید درو از پدر مرحومم به یاد گار داشتم قفلو باز کرده ورفتم بیرون دوباره قفل کردم . فکر کنم متوجه نشدن . چون داخل حمومشون طوری بود که اگه بمب هم می تر کید کسی نمی شنید تازه صدای آب و درجه حشریت بتول هم حواسی باقی نمی ذاشت . دودل بودم فرار کنم یا بمونم . تصمیم گرفتم عاقلانه راهموانتخاب کنم . می تونستم برگردم پیش امیر وبتول  با سه راهکار . با اونا در بیفتم که شکست با من بود . با اونا در نیفتم و یه فاحشه بشم و واسشون شراکتی کار کنم که با کینه عجیبی که نسبت به اونا داشتم امان پذیر نبود . راه حل سومی هم بود که موقتا تمکین کنم و هر چی گفتند بگم چشم و سر فرصت پس از جلب اعتمادشون یه گورستونی خودمو دفن کنم . فعلا همین جا رو باید نگه می داشتم که واسم حکم چاله رو داشت و بالاخره یه جوری می شد از توش در اومد .. ادامه دارد . . نویسنده .. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا