زن ذلیل مرد ذلیل 8


کیر م اسیر کوس عیال نامردم شده بود . کوس ساغر مثل یه  ساغر رفت رو دهن کیرم نشست . فکر می کردم الان آبم می ریزه ولی از این خبر ها نبود . همونی که بهش می گفتن وکیوم کارش همین بود . هنوز خون تو آلت تناسلی ام جمع شده بود و یه کبودی خاصی داشت . هر لحظه فکر می کردم که دارم شاش می زنم . هنوز یه قلقک خاصی تو کیرم احساس می کردم . پدر پروستات و مثانه ام در اومده بود و ساغر داشت حالشو می کرد . هیچ وقت اینو تا به این حد این جوری ندیده بودم که از بودن با من و کیر من هوسی بشه . کیر منو به هر شکلی که می خواست این طرف و اون طرف می گردوند .-جوووووووون . اگه خودتو نگیری باید بهت بگم بد کیری هم نداری . خوبه که برده و نوکر آدم هم از این کیرا داشته باشه . با دو تا انگشتاش یه نیشگون محکم و گشاد از گونه هام بر داشت یعنی با دو تا دوتایی انگشتاش دوتا لپامو کشید . این مثلا محبت و اظهار لطفش بود حس کردم که جای امید واری هست که ساغر جان یه خورده شخصیت منو حفظ کنه . من دیگه چیکار بایستی می کردم . هر وقت که دوست داشت می تونست با هر مردی لاس بزنه و کوس و کونشو بده . مثل یه غلام حلقه به گوش که تابعش بودم . من باید چیکار می کردم . نمی دونم پس از چند دقیقه چی شد که این لاستیکه که ته کیر یعنی ته آلت و مرز بین بیضه وکیر قرار داشت شل میشه یا پاره میشه دقیقا نمی دونم از اون حالت میفته و کیرم از تظر انزال شدن به حالت طبیعی بر می گرده و حرکات گایش ساغر دیگه تحمل کیر منو به حد آخر رسوند و منم که فکر می کردم این همون چیزیه که عیال نازنین میخواد گذاشتم خالی شه -آخیشششششش ساغر عزیزم همسر خوشگلم جوووووون چقدر مزه میده دوستت دارم حال دادی . خوبه که همیشه همین طور با محبت باشی . کیرم شل شد . چون قسمتی از شق بودن و کلفتی و درازیش در یه حالت غیر نرمال صورت گرفته بود . با اون دادی هم که در جا سرم کشید دیگه بلند بشو نبود -مرد تو خجالت نمی کشی بی حیا همش فکر خودتی . میذاشتی ما حالمونو می کردیم دیگه .اینه رسمش ;/;هربلایی که سرت بیارم حقته تا می تونست حالمو گرفت داغونم کرد . همون کوس خیس شده از منی رو گذاشت رو دهنم . مجبورم کرد آبهای کیرمو که از رو کوسش در حال ریختن بود بخورم -حال میده نه . این همونیه که تو و قدرت به خوردم دادین . آشغال ! گریه ام گرفته بود . فکر نمی کردم برده بودن و زن ذلیل شدن کار منو تا به این جا برسونه . من باید خودمو از زیر بار این خفت رها می کردم . اما چه طوری . هیچ راهی برای نجات نداشتم . نمی تونستم دررم . مفت می خوردم و مفت می خوابیدم . یعنی اون گریه های درون یه مرد دل شکسته رو نمی بینه ;/;یه زن تا چه حد می تونه بی احساس باشه ;/;با این که خودمو زدم به غش ولی ول کنم نبود . سینه هامو گاز می گرفت . تمام تنمو گاز می گرفت . پوست بدنم می سوخت . -بیدارشو فیلم بازی نکن . نمیدونم چه طور شد که اون شب دست از سرم برداشت . فکر می کنم وقت نمایش یه سری فیلمهای سکسی هارد سکس بود و اونم میخواست تماشاشون کنه که دست از سرم برداشت . از ترس این که نکنه بخواد عملیات داخل فیلمو رو من پیاده کنه رفتم گرفتم خوابیدم . این اخلاقش خوب بود اگه حس می کرد واقعا خوابم بیدارم نمی کرد . مگر این که واقعا ضروری باشه . فردای صبح که جنده خانوم تشریف داشتند موبایلم زنگ خورد . یه شماره موبایل تو خطم افتاده بود . صدای مامانم بود . بیچاره از وقتی که بابام مرده بود با هزار مصیبت و دستفروشی و رختشویی و کارگری خونه مردم منو بزرگ کرده بود . من هم به جای این که کمک حالش باشم رفتم دنبال کار و زندگی خودم . خیر سرم بچه بزرگش بودم . فقط پونزده سال ازم بزرگتر بود . زود ازدواج کرده بود . خواهرام زودتراز من  از دواج کرده بودند . ودامادهام اگه چاره داشتند مادر زنه رو می چاپیدن -خبر ما رو نمی گیری یاور . اگه مادرت بمیره هیشکی نباید جنازه اشو از رو زمین ور داره ;/;اینه محبت تو ;/;-مامان باور کن شب و روز به فکرتم (مثل سگ دروغ می گفتم راستش اصلا یادم رفته بود مادر دارم )-مامان زندگی این روزا خیلی سخت شده -پسره نمک نشناس من که ازت کمک نخواستم تو و اون زنت هر غلطی که دوست دارین بکنین هر دو تاتون لنگه همین . عشق و عاطفه این روزا مرده . اگه بدونی با چه بد بختی بزرگت کردم . تازه رفتی بزرگ شی و راحت دنیا رو بکنم که پدرت رفت . دلم به تو یکی پسرم خوش بود -مامان پول تلفنت زیاد میشه این خط کیه -تو چیکار داری شاید مال یه صاحبخونه مهربون باشه همه مث تو که بد ذات نیستند . یه آدرس بهت میدم اگه دوست داشتی بهم سر بزن . نشونی رو نوشتم .-مامان اشتباه نمی کنی تو طرفای محمودیه چیکار داری اونجا که بالای شهره . تو که همش طرفای خودمون تو خونه های معمولی کار می کردی . خوب پارتی کلفتی پیدا کردی . شوخی نکن یه وقتی گم نشی اون طرفا .-مادرت اونقدر ها هم که فکر می کنی بیسواد نیست . می تونه گلیم خودشو از آب بیرون بکشه . حالا میای یکی ببینمت ;/;دلم واست تنگ شده . مادر پشت تلفن گریه می کرد . یه خورده که ساکت شد دوباره شروع کرد . چیه می ترسی زن ذلیل بدبخت . ننه ات یه عمر مرد ذلیل بود وبه این مرد ذلیل بودن خودش افتخار می کرد . مرد باید قدرت و شهامت و جربزه داشته باشه تا زن کیف کنه . حس کنه می تونه به یکی تکیه کنه . بدبخت نکبت . برو اصلا نخواستم . گوشی رو قطع کرد . دست و دلم دیگه به کار نمی رفت . بیچاره مادر بد بختم . کارگر خونه های مردم بود . نفسش می گرفت . از بس بوی وایتکس واسید به مشامش خورده بود . ربه هاش داشت داغون می شد  . رفتم پول تو جیبی هامو شمردم . یه گوشه کنار دیگه هم یه مقدار پول داشتم . صد هزار تومن جور کردم . حتما بالا نشینها به مامان مزد خوبی می دادن . صد هزار تومن واسش کنار گذاشتم . این پول یه ماه کارش تو منطقه بیچاره نشینها بود . به دست و پای ساغر افتادم و ازش مرخصی خواستم و بهم نداد -به من چه مربوطه ننه ات واست دل تنگی می کنه . تو مگه بچه ننه ای .;/;ما خودمون هزار جور بد بختی داریم . یه وقتی بهش نگی بیاد اینجا بوی گند همه جا رو می گیره . تو رو هم اگه آدم نمی کردم باید همین بوی گندو می دادی . برو به کارت برس این قدر مامانی نباش . زن گرفتی دیگه با ننه ات که عروسی نکردی . این بار آخرت باشه که پیش من ننه من غریبم بازی در میاری . پیرزن بو گندو . گداهای دم در خونه مون از اون خوشبو ترن . داشت پشت سر مادرم حرف می زد و به شخصیتش توهین می کرد و کاری از دستم ساخته نبود و می ترسیدم کاری بکنم . تصمیم گرفتم بی اجازه ساغر برم بهش سر بزنم . بهترین موقعیت وقتی بود که ساغر رفته بود حموم . ده دقیقه ای وقت داشتم . تا قبل از این که صدام کنه که براش لیف و کیسه بزنم باید در می رفتم . زدم به چاک و رفتم به سوی مامان … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی 
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

دکمه بازگشت به بالا