سکس عاشقانه ی من ونامزدم

سلام اسم من صنم هست و 19سالمه قدم 170.وزنم 67 بدنه گوشتیی دارم و تو پرهستم.سینه هام سایزش 70هست.بدنم سفیده مایل به گندمیه لبای گوشتیی دارم وموهامم بلنده مشکی تاباسنم.قیافمم زیادخشگل نیست ولی همه میگن بانمکی. من عیدامسال باپسری که باهاش یه چندماهی دوست بودم وهمچنین فامیلمونم بودنامزدکردم.همه با ازدواج ماموافق بودن و انقد حسین منو دوست داشت و رفتارش عاشقانه بودکه همه میگفتن شما لیلی ومجنون هستین. من خیلی ازازدواجم راضی بودم و حسینو دوس داشتم. ما تو اون چند ماهی که باهم دوست بودیم چندباری بیرون رفتیم و شده بود که تلفنی حرفای تحریک کننده بزنیم ولی عملی کاری نکرده بودیم.چون فامیل بود من میخواستم سنگین ترجلوه بدم.

تا اینکه نامزدکردیم و عقد هم شدیم.اما بنا به دلایلی نشد پیش هم بخوابیم. یعنی ازطرف خانواده ی اونا اوکی بود ولی من روم نمیشد.و تو اون چند روزی که باغ و گردش میرفتیم یکم لب میگرفتیم و یکم منو میمالوند.ما خونمون تهران بود ولی اوناشهرستان. مابرگشتیم تهران واردیبهشت قرارشدبیاد دنبالم و منو ببره خونشون. خلاصه رفتیم خونشونو اولین باری بود که پیش خانوادشون تنها بودم.خانواده شلوغی دارن و همچنین شاد.گفتیم خندیدم و بعدشام من رفتم طبقه بالا تابرم حموم میدونستم امشب یه کارایی میکنیم.رفتم حمومو قشنگ خودمو شستم اومدم بیرون ورفتم تو اتاق موهامو سشوارکشیدمو خودمو ارایش کردم و سوتین شورت لامبادامو پوشیدم و بعدش شلواروتاب پوشیدم ازروشم مانتوپوشیدم ک برم بیرونوبه بقیه شب بخیربگم ومسواک بزنم تا برم تواتاق منکه رفتم پشت بندش حسین هم اومدتواتاق ولی تا اون اومد من مانتومو با شلوارمو دراوردم و یه دامن کوتاه لی پوشیدم.

تا اومد تواتاق چشم توچشم به هم خیره شدیم یواش دروبست و ازپشت قفل کرد.همینجورداشت بدنمو نگاه میکرد و نزدیکترمیشد منم نگاش میکردمویه لبخند کوچولو داشتم سعی میکردم با نگاهم حشریش کنم.نزدیکم شد ودستش روگذاشت روبازوم ودوباره تاپایین نگام کرد ومنم دستاموانداختم دورگردنش و لباموبردم جلو ولی نزاشتم رولباس تاخودش ازم لب بگیره لباشوگذاشت رولبام منم همراهیش میکردم ودستموکرده بودم لای موهاش.دستش روکمرم بودوکمرمومیمالید اروم رفت روباسنم.و من یهوخودموکشیدم اینور.ازقبل جامونواماده کرده بودم بهش گفتم چراغاروخاموش کن بیاتوجامون.اونم گفت ولی خودمونیما چه تیپی زدی.منم خندیدم.چراغاروخاموش کردو اومد.درازکشیدیم هوای تبریزخیلی سردبود رفتیم زیرلحاف وخودمو چسبوندم بهش وشروع کردم به نازکردن.همش قوربون صدقم میرفت بعدیهو مثه قحطی زده ها اومدرولبم تاپنج دقیقه اصلا لباشو جدانکرد ولبامومیخورد تامن یواش یواش خسته شدم وگفتم بسه.بهم گفت خیلی دوستت دارم.وبعدش همونجور که پیش هم خواب بودیم یکم سرشو خم کرد و لباشو میمالوند به گردنم نقطه ی حساس بدنمومیدونست که گردنمه همزمان موهامونازمیکرد.یواش یواش شروع کردبه لیس زدن من خیل حشری شدم وبدنم داغ کرده بودمیلرزید.بهویی سرشو گرفتم تودستاموشروع کردم به خوردنه لباش همونجورکه میخوردم اونم دستشوبردروسینم اومددره گوشم گفت میزاری تاپ خوشگلتودربیارم؟گفتم اره عزیزم دربیار.تاپمودراوردیه دست کشید روی سینم بالای سینموبوس کرد.رفت دکمه دامنموبازکردوزیپشویواش کشیدپایین ومنم پاهاموچسبوندم بهم واون دامنمودراورد.دوباره اومدبالا منوگرفت توبغلش همونجورکه باهم حرف میزدیم دستشوهمه جامیکشید.منم تیشرت اونودراوردم وبعدش شلوارشوکشیدم پایین حالافقط شورت داشت.همونجورکه توبعلش بودم پشتموکردم بهش تابندسوتینموبازکنه بازکرد یکم لباموخورد ورفت سراغ سینم اول نوکشو بوس کرد وبعدکردتودهنش یکم میک زد وبعددوباره لیس زد حالا دیگه بیشترسینموکردتودهنش و دوروبره نوکشو میخورد.خیلی حال میکردم.فکرکنم اکثردخترا ازسینه ی سمت چپشون بیشترحال کنن.وسط سینمولیس زداومدتاگلوم گلومم میلیسید دوباره اومدسراغ لبام وای اینباردیگه لبامو گازهای کوچولومیگرفت بااین کارش خیلی حشری شده بودم.دوباره رفت این یکی سینموخوردوهمزمان اون یکی رومیمالید کاملاروم بود کیرش ازروشورت حس میکردم چون کاملاافتاده بود روشیکمم.منم دستام دورگردنش بودو قوبون صدقش میرفتم ولی چشام بسته بود.انقدداغ کرده بودم که سرشو بادستم هول میدادم سمت پایین.رفت پایین نگام میکرد وهمزمان ازروشورت کوسمو میمالوند.منم هی خودموتکون میدادم ولبخندهای کوچولومیزدم همونجورکه باچشمای مستم نگاهش میکردم.همونجورکه نگام میکرد یه لیس ازروشروت برام زد.بهش گفتم نمیخوای زیرشوببینی چی برات قایم کردم؟گفت مطمعنم که یه چیزسفیدوخوشگلوگوشتیه.بندشورتموکشیدوبازش کرد منم ازبالانگاش میکردم بعدسرموگذاشتم روبالشت اون بوسش کرد شروع کردبه لیسیدن وااااااااای خیلی حسه خوبی بود قبلا که تصورمیکردم فکرمیکردم که انقدحال بده امابیشترازحدتصورم حال میدادهفته ی پیشش رفته بودم اپلاسیون کل بدنموحتی کوسمم اپلاسیون کردم صافه صاف بودمیگفت خیلی داغ شده.روی چوچولمو خیلی قشنگ لیس میزد داشت ناله هام درمیومد ولی اروم ناله میکردم تاصدام نره بیرون.پاهامو بیشتربازمیکردم تاراحتتربخوره.چوچولموگرفته بود لای دوتالباش ومیک میزد روی سرواخمولیس میزدوزبونشو میکردتو سوراخم آخ بازم دلم خواست… حدودپنج دقیقه ای گذشت اومدبالا به لبخندبهم زدو درازکشید ومن رفتم روش لباشوخوردمو گردنشولیس زدم رفتم سمته گوشش لبامومیمالیدم ب پایینه گوشش توی گوشم ناله میکرد موهامومرتب میکرد.صدای آه گفتناش دیوونم میکرد.گلوشولیس زدم.قبلابهم گفته بودکه دوس دارم زنم حتی نوک سینه منم گازبزنه.نوک سینشوگاززدم. لبامو ازروگلوش تاشیکمش روهمه ی نقطه هاش میزاشتم وسعی میکردم بیشترحال کنه.دستموازروشورتش کشیدم روکیرش حس میکردم داغیشو.شورتشودراوردم. قلبش تندتندمیزدمعلوم بودداره حال میکنه.کیرشوگرفتم دستمویکم مالوندم تاقشنگ راسته راست شد اولش مالیدم روی لبام وبعدش بانگاه خمار نگاش میکردم.کیرشومیمالیدم به صورتم وگلوم و سینم.بعدکلشوبوس کردمو کردم تودهنم.کلشو یکم تودهنم میک زدم وبعدش ازپایین تابالا لیسش زدم.دوباره کلشومیخوردم زبونمو ادوره سوراخ کیرش میچرخوندم.بهم گفت تخمامم بخور.رفتم پایین وتخماشواول لیس زدم وبعدش کردم تودهنم باز شروع کردم به لیس زدن یه چنددقیقه ای ک گذشتاومدم روش رفتم سراغ لباش وهمزمان ازپایین خودمومیمالوندم بهش.من قبلناتودوران دوستیم قبل اینکه باحسین باشم فقط تاحدلب پیش رفته بودم نه بیشتر.حسین بهم قول داده پردموشب عروسیمون بزنه.اولش گفت بزارم لای پاهاتو من قبول کردم گذاشت لای پاهام ومن پاهاموقفل کرده بودم خیلی حال میدادکلش خیس شده بود.بعدش ازپشت اومددم گوشم و اروم گفت میزاری بکنم توکونت؟منم گفتم اخه تنگم حتی انگشتتم نمیره اگه یهوجیغ بز نم چی؟؟گفت اروم میکنم توهم دخترخوبی باش وجیغ نزن اروم صداکن.ازتوکیفم یه کرم اوردم دادم بهش مالید به سوراخه کونم یواش یواش انگشتتومیکردتو حتی باانگشت کردنش هم سوراخم دردمیگرفت ولی دوتاانگشتتوهرجورشده کردتویکم سوراخم بازشدومن به دردش عادت کردم قوربون صدقم میرفتو کمرمومیمالید تایکم اروم شم کله ی کیرشونزدیک کردبه سوراخم خیلی میترسیدم وقلبم تندتندمیزد.اروم کلشوگذاشت تو ولی همچین دردم گرفت وزدم تودستش که کشیدبیرون یکم اشکم دراومد.گفت یکم تحمل کنی دردش کمترمیشه سعی میکردم خودموباشرایط وفق بدم.خودموشل کردموگذشاتم بکنه تو دهنموگذاشتم روبالشت تاوقتی ناله میکنم صداش کمترشه.بازم کرم زدواینبار تانصفش رفته بود توش.خودمومیدادم عقب تاکامل بره تو.حس خوبی بودولی دردم داشتم.اروم خودشونزدیک کرد به گردنمو گفت خوبه؟گفتم بدم نیست.همونجوراروم اروم عقب جلومیکردتااینکه یکم جابازکرد.داشتم حال میکردم.وااای خدا.کمرموگرفته بود و میزد.وقتی ابش داشت میومد ریخت روباسنم وبعدخودش افتادزمین.بهش گفتم بایدخودت پاک کنی خخخ:-) بادستمال باسنموپاک کرد.رفتم توبغلش وبراش نازکردم که خیلی دردم اومد.اونم منوگرفت بغلش وگفت هرشب همینی که هست:-) وبعدش دوتامون خندیدم ولی بازدستشوبردروسوراخم و برام مالید تادردش بهترشه.بعدشم کوسمم مالید.منم خودمومیچسبوندم بهش وازش هرزگاهی لب میگرفتم بعدشم که چشم بازکردم دیدم صبح شده ولخت توبغله عشقمم.اون شب بهترین شب زندگیم بود.نمیدونی چ لذتی داره وقتی باعشقت سکس کنیوبراش لوس شی. هیچوقت اغوش همسرمو باهیچ ارامشی عوض نمیکنم…

نوشته: هانیه

دکمه بازگشت به بالا