نادیا و شیمل ها
سلام من نادیا هستم سی سالمه دختری جا افتاده ، کون و سینه بزرگ ، رنگ پوست سبزه و فوق العاده سکسی و حشری ، برای دوست پسرام سنگ تموم میزاشتم اما دو سالی بود رابطه نداشتم عشق آخری من بد بهم خیانت کرده بود و از هر چی پسر بود متنفر شده بودن اما دلم کیر میخواست و بدیش این بود نمیتونستم پسر خوب پیدا کنم .
توی اینستاگرام یه دختری به اسم مهرنوش بهم پیشنهاد کار داد و آخر سر فهمیدم تو شرکت پنبه ریز کار میکنه و هدفش تشکیل زیر مجموعه هست ، از آنجایی که از بدی های بازاریابی شبکه ای شنیده بودم اصلا توجهی به حرفاش نکردم اما برای اینکه دلش رو نشکنم ازش درخواست یک بسته کامل نواربهداشتی کردم ، دو روز بعد اون با یه 206 اومد دم خونمون و کیسه رو داد و گفت اینا محصولات ما هست ، برام جالب بود کاری که مردا انجام میدن رو خودش با خودرو شخصی اینکارو کرد ، اما به قدری از این دختر خوشم اومد که باهاش دوست شدم ، دختری بود چشمان عسلی داشت و هیکل درشت و رو فرم که واقعا معاشرت با همچین شخص با کلاسی برام افتخار بود .
دوستی ما به قدری نزدیک شد که من میرفتم خونشون و با هم کلی حرف میزدیم ، اون گیتار میزد و منم درد و دل میکردم ، کم کم به قدری نزدیک شدیم که مهرنوش گفت نادیا عزیزم چند وقته رابطه نداشتی ، منم گفتم دو سال چطور ؟
گفت رابطه جنسی چی ؟ منم گفتم دو سال که اون خندش گرفت گفت یعنی به همه دادی ؟ منم با خنده گفتم پس چی گفت الان مدت زیادیه ما منی اما به من ندادی ؟منم که از شوخی اون خوشم اومده بود گفتم عزیزم تو کون بخواه ، کوس و کونم تقدیم و فدای یه تار موت ، اونم مسئله دو جدی گرفت و گفت نادیا کون بزرگی داری ما که همجنسیم یکبار لخت شو ببینمت ، منم با کلی ناز و اشوه شروع کردم جلوش لباسامو دراوردم ، اون داشت خودشو میمالید گفتم مهرنوش خوبی ؟ گفت نادیا چه کون تاقچه ای داری تو وایی ، منم که اینو گفت گفتم حالا نوبت تو هست لخت شو ببینم ، اونم شروع کرد لخت شدن مهرنوش برعکس من پوست سفید داشت ، شلوارش رو که داد پایین پشمام ریخت، غیر قابل باور بود مهرنوش کیر داشت اونم چه کیری ، کلفتی حدود 5 سانت طول نزدیک بیست سانت ، اگر سینه نداشت میگفتم این پسره الکی تیپ دخترونه میزنه ، اما سینه های بزرگ کون بزرگ و رونای زنونه داشت ، من تا اینو دیدم اصلا فرصت ندادم رفتم جلو کیرشو کردم دهنم ، حدود پنج دقیقه ساک زدم ، گفتم مهری جون الان اخه باید بفهمم کیر داری ، تو این مدت مهری کوچیکه بیکار مونده که مهرنوش گفت عزیزم میدونستم انقدر دوست داری زودتر میگفتم ، بهش گفتم مهری من مدتها دنبال شیمل بودم چون از پسرا خسته شده بودم ، دنبال یکی مثل تو بودم منو هفته ای دو سه بار بکونه ، گفت ببینم اوپنی ؟ گفتم نه خیلی وقته پرده ندارم، اونم بدون کاندوم گفت برگرد ، منم رفتم حالت داگی ، سر کیرشو گذاشت لب کوسم ، یکم که فشار اورد انقدر کوسم خیس بود تا خایه رفت تو ، شروع کرد عقب جلو کردن منم قربون صدقه مهرنوش میرفتم گفتم فدای کیرت بشم ، بکن این کوس برای تو و کیرت ، بکن
اونم از خدا خواسته حسابی داشت تلمبه میزد ، گفت نادیا گفتم جونم گفت نیم ساعت پیش گفتی کونم فدات ، الان میخوام کونت بزارم منم گفتم چشم عزیزم وایسا الان میام ، رفتم دستشویی خودمو خالی کردم برگشتم ، گفتم مهری روغن مایع دارید ، اونم رفت اورد ، گفتم مهری بخواب زمین منم روغن رو خالی کردم دستم ، یکم به کیر مهری مالیدم یکم به سوراخ کونم زدم ، کیر مهری سیخ سیخ بود و منتظر بود تا در مقعد معطر چرب فرو رود ، مهری خوابیده بود زمین من رفتم روش سر کیرشو گذاشتم در سوراخ کونم و خودم رو کم کم داشتم میدادم پایین دلم میخواست جر بخورم ، کیر مهری رو با فشار داشتم میدادم تو ،هر چی درد داشت بیشتر لذت میبردم ، دیگه حوصلم سر رفت و بدون توجه به درد تا ته نشستم و کیرش تا دسته رفت تو ، وای داشتم جر میخوردم تخمای مهری چسبیده بود به سوراخم منم تا جا باز کنم خوابیدم رو مهری شروع کردم ازش لب گرفتم و دقایق زیادی تو این حالت بودم تا اینکه کم کم شروع کردم بالا پایین ، دیگه گشاد شده بودم اما زانوهام خسته شد ، به مهری گفتم خسته شدم اونم گفت برو حالت داگی ، منم سرمو دادم پایین کون نازنین گندمو دادن بالا ، مهری با یه فشار تا خایه کیرشو میکرد تو ، کیرش انقدر دراز بود به روده هام میخورد یکم عقب جلو کرد دوباره کرد تو کسم ، همش میکرد تو کونم و دوباره کوسم ، شروع کرد تو کونم کردن که گفت داره میاد گفتم خالی کن تو اونم تا دسته کیرشو کرد تو و بعد ته رودم دیدم داره گرم میشه ، اون روز 3 بار مهری منو کرد اما من سیر نشدم هیچی بدتر حشری شده بودم همش میخواستم بدم ، اون روز تموم شد و نتونست مهری منو کامل ارضا کنه و گفت بعدا جبران میکنم ، حدود یکماهی گذشت و همش همین داستان و من ارضا نمیشدم تا اینکه مهری گفت ما یه گروهی داریم همه شیمل های ایرانیم و به سختی همدیگرو پیدا کردیم و اینکه راجب مشکلات
شخصی و خانوادگی تو اون گروه بحث میکنیم
میخوای یکیشون رو بگم بیاد با هم سکس کنیم بلکه تو ارضا شی ؟ گفتم چند نفرن تو گروه ؟ گفت با خودم هشت نفر ، گفتم میدونی چیه همرو بگو بیان
گفت نادیا چی میگی تو با هشت نفر میخوای سکس کنی ؟ گفتم بیشترم هستن بگو بیان
گفت باشه خودت خواستی
یه روز اونارو دعوت کرد شام و منم دعوت بودم ، و به خونه گفته بودم امروز ماموریت هستم و نمیام ، رفتم تو خونه مهرنوش دیدم بله شیمل هم همه جمع و منتظر فتح کون و کوس نادیا جون هستن شروع کردیم شام خوردن و مهرنوش دو تا بطری شراب اورد و شروع کردیم شراب خوردیم یکی دو ساعتی گذشت تا اینکه دیدم اینا دست به کار نمیشن ، به مهری گفتم عزیزم من زده بالا کیر میخوام ، اونم نامردی نکرد جلوی همه یه لب ازم گرفت که اونا فهمیدن که باید شروع کنن همینطور که مهری داشت لب میگرفت نیلوفر اومد از پشت منو میمالید و لباسامو درمیاورد ، شلوارمو داد پایین و گفت عجب کونی ، زبونشو گذاشت روی سوراخ کونم منم که قبلش دستشویی رفته بودم و اماده دادن بودم اونو همراهی کردم ، اوخ عجب حالی میداد زبونش روی سوراخت کشیده میشد ، کم کم اونا هم بلند شدن من مونده بودم مقابل هشت تا شیمل، لخت لخت شدم شروع کردم برای نیلوفر ساک زدن اون کیرش زیاد بزرگ نبود اما حال میداد ، از اونور مونا اومد از اونور آیدا ، از اونور مریم ، از اونور فاطمه ، از اونور ساناز و از اونور نازنین ، وای ترسیده بودم هشت تا زن کیر کلفت جلوم بود ، چطوری ارضا میکردم اینارو ، نیلوفر خوابید زمین ، مهری روغن رو اورد ، نیلوفر روغن رو زد به کیرش ، گفت بخواب روم جیگر ، منم خوابیدم روش و اون کیرشو کرد تو کسم از عقب فاطمه کیرشو چرب کرد و کرد تو همون حال تو کونم ، مهری هم که کیر گندش دهنم بود کیر مریم و کیر ساناز تو دستام بود ، وای چه صحنه ای داشتم قشنگ به گا میرفتم ، مونا و آیدا و نازنین هم فعلا بیکار بودن یکم گذشت همه جابه جا شدن مهری رفت منو از کون بکونه ، آیدا اومد براش ساک بزنم نازنین هم رفت زیرم و کوسمو میکرد ، همین جوری ادامه داشت تا همه منو کردن و من اصلا سیر نشده بودم ، مهری گفت عشقم داگی شو ، منم کونو دادم بالا و گذاشتم در اختیار عزیزان ، بقیه داشتن خودشون و میمالیدن و یه صف هشت نفری تشکیل دادن نفر اول صف مهری بود ، اومد کیرشو تا خایه کرد تو کونم و دو سه دقیقه تلمبه زد ، رفت ته صف ، نازنین اومد کیر سیاهشو کرد تو کونم و شروع کرد تلمبه میزد، کشید بیرون ، آیدا اومد کیرشو تا میخواست بده تو دیدم کیرش کوتاهه اما خیلی کلفت ، وسطای کیرش چاق بود و فقط دو سه سانت میرفت تو ، دیدم همون دو یه سانت رو میکنه که من اعتراض کردم گفتم آیدا جون بکن تو نترس من میخوام جر بخوردم اونم نامردی نکرد کونمو با دستاش گرفت و تا میتونست فشار اورد ، جالبیش این بود تهه کیرش باز لاغر بود و وقتی میخواست بکشه بیرون دوباره درد میکرد ، کلا سوراخم با کیر آیدا جلو عقب میرفت اون رفت ته صف ، فاطمه اومد کیرشو کرد تو کونم به آیدا گفت دختر چیکار کردی نادیا کلا گشاد شد بیچاره، منم گفتم خوب شد دردش کمتره بکن عزیزم بکن اونم شروع کرد کردن و رفت کنار ساناز اومد کیر دراز و لاغر مثل شلنگ آب بود وقتی میکرد تو کیرش تو روده هام میچرخید رفت کنار مریم اومد شروع کرد به کردن و رفت کنار و نیلوفر اومد و شروع کرد به کردن دیگه سوراخ نمونده بود کیر خرم میکردی میرفت تو نیلوفر وقتی کشید بیرون باد تو کونم خالی شد و همه به نیلوفر خندیدن و گفتن زیاد تلمبه زدی بادش پر شده ، نیلوفر رفت ته صف و اخرین نفر که مونا بود اومد ، مونا منو خیلی کرد و ول کن نبود اخر رفت کنار ، رسید دوباره به مهری و اومد تا بکنه گفت خیلی گشاد شد دیگه حال نمیده ، منم بلند شدم کیرشو کردم دهنم و چند دقیقه ساک زدم ، کیرش بزرگ بود و تا حلقوم دادم تو خواستم لبم برسه به آخر کیرش و بخوره به تخماش که اینطورم شد کیرشو رو تا ته گلو بردم داخل اونم گفت داره میاد همینکه میخواست کیرشو در بیاره من مانع شدم و بدتر دادم تو و دستم رو از پشت کونش گرفته بودم مبادا کیرشو بیاره بیرون ، صدای مهری درومده بود و داشت آبش رو خالی میکرد منم ته گلوم حس کردم داره گرم میشه ، اما مزش رو نمیتونستم بفهمم چون تو گلوم بود نه تو دهنم منم مهری رو ول نمیکردم و اون گفت اوند تمومه من با مکش زیاد کیرشو دراوردم مهری کاملا بی حال افتاد یه گوشه ، نازنین کیر سیاهشو کرد دهنم و چنان ساک میزدم که داشت ابش میومد اما کیرش اونقدر بزرگ نبود به تهه گلوم برسه اما من تا تونستم کردم تو و از پشت گرفتم تا خالی کنه ، اونم آبش رو خالی کرد و رفت کنار ، آیدا که کیرش وسطاش چاق بود اومد بزور من کیر اینو تا گلو دادم بره تو لبامو چسبونده بودم تا پوست زیر شکمش ، اونم خالی کرد تو گلوم ، از اونور فاطمه شروع کرد کیرشو کرد تو دهنم و دهن منو گایید ، انقدر عقب جلو کرد تا ابشو خالی کرد ، ساناز کیرش لاغر و دراز بود و وقتی کردم تو دهنم عمق زیادی رفت تا تههه گلوم و آبشو عمیق ترین جا خالی کرد از اونور مریم و نیلوفر و مونا هم ابشونو خالی کردن دهنم حقیقت سیر نشده بودم اما خسته شدم ، لبام دیگه تکون نمیخورد ، کونم دیگه سر شده بود اما به شدت لذت برده بودم بارها از این برنامه ها داشته ام و هیچ مشکلی هم ندارم و راحتم که به هر پسری دیگه کاری ندارم چرا که خودم سر کار میرم و خودم کار میکنم ار نظر جنسی بهترین لذت رو میبرن تازه اسمش اینه به یه دوجنسه کوس دادم نه پسر
دوست دار کون گنده شما نادیا
امیدوارم لذت برده باشید .
نوشته: نادیا