میخواستم حق سکوت بگیرم که خودش پیش قدم شد

سلام به دوستان انجمن کیر تو کس خیلی از داستان های دوستان را میخونم بخاطر این دوس داشتم که یکی از خاطراتم را بفرستم خوب بریم سره اصل مطلب داریوش هستم 33سالم هست وزنم 79 کیلو و قدم 180هستش خاطره من برمیگرده به ساله 87که داشتم یک ساختمان پنج طبقه میساختم دو سال بود که داشتم بساز و بفروشی میکردم یک خونه ویلایی خریدم و شروع کردم به ساختن بغل دستی من یک زمین بود دقیقا همون موقع یک زن و شوهر آمدن پیش من که پرسیدن صاحبش کیه گفتم خودم هستم زنه تعجب کرد اما شوهر گفت که ما میخواهیم زمین را بسازیم یک طبقه چون زمین خالی هست آب و برق نداره خواستیم که اگه میشه از خونه شما بکشیم استفاده کنیم قبضشو نصف میدیم که گفتم اشکال نداره خلاصه از فردا اومدن شروع کردن آب و برق دادم بهشون شروع کردن خلاصه دیدار هر روز ما که زن هم بود باعث سلام علیک ما شد از زنه بگم یک زنه خیلی خیلی خوشگل و قد بلند کمر باریک سینه سایز 75 کون خوش فرم خلاصه هر چی از خوشگلی این زن بگم کم گفتم کار به روال عادی میگذشت اونا فقط میخواستن یک واحد بسازند زندگی کنن خلاصه بعد سه ماه اونا تموم کردن اساس آوردن و شروع به زندگی کردن تو این همه مدت که هر روز این زن را میدم اصلا بهش نمیخورد که خیانت بکنه به شوهرش و تیپش همیشه مانتو بلند آرایش ملایم بود ولی چند روز بعد از آوردن اساسشون تو کوچه نشسته بودم چون کاره ساختمان من تمام نشده بود که یکدفعه دیدم دره خونه شون باز شد و یک هوری اومد بیرون چیزی که باعث تعجب من شد وافتادم دنبالش لباس پوشیدن و آرایش خیلی غلیظش بود اصلا به این شکل ندیده بودم وقتی در باز شد اومد بیرون یک مانتواش تا رو باسنش بود همه چی اش مشخص بود شلوارش از اونهایی بود چند سانتی کوتاه بودن پاشون دیده میشد موها کلا بیرون آرایش غلیظ سکسی و عینک دودی زده اولش شک کردم که خودش باشه دقت کردم دیدم خودش هست خلاصه انگاری یکی بهم گفت پاشو برو دنبالش دیدم اگه با ماشین برم شاید گمش کنم موتور بنامون را گرفتم همین که سره کوچه سوار تاکسی شد رفتم دنبال بعد از چند دقیقه پیاده شد رفت تو یک کوچه ای رفتم دنبالش دیدم سوار یک پراید شد که دوتا مرد ویک زن دیگه توش منتظره این بودن اینم سوار شد یکم جلوتر ماشین را راننده نگه داشت رفت تو بقالی وسایل بگیره گفتم چه کنم با موتور رفتم جلو ماشین نگه داشتم تا مثلا از بقالی سیگار بگیرم وقتی پیاده شدم منو که دید انگاری برق سه فاز بهش وصل کردن یکم نگاه کردم و دیدم عقبی هم خواهرش هست که داره با پسره عشق بازی میکردن رفتم داخل مغازه سیگار گرفتم اومدم وایسادم مثلا بکشم مرده چندتا سن ایچ خرط و پرت گرفت که مشخص بود داشتن میرفتن مکان واسه سکس اما چیزی که بیشتر تعجب منو برانگیخت مرده بود که باهاش دوست شده بود بک مرد خیلی چاق کچل بد لباس ماشینش هم پراید مدل پایین ترکیده شوهره خود زنه خیلی بهتر از این بود مرده خیلی بیریخت بود چرا بخش پا داده بود من ماندم وضع مالیش هم خوب نبود بگم بخاطر پولش بوده خلاصه این زنه منو که دیده بود از ترسش میلرزید وقتی راه افتادن پشت سرش رفتم که دیدم رفتن به یک خونه موقع داخل رفتن باز خودمو نشونش دادم که بفهمه دیدمش نزنه زیرش بعدا گذشت وقتی برگشت نبودم تا اینکه چند روز بعدش غروب وقتی همه کارگران رفتن نگهبان ساختمان هم رفت وسایل بگیره موندم تا بیاد داشتم ماشین دستمال میکشیدم دیدم یک نفر داره صدام میکنه برگشتم دیدم بله گیتا خانم هستن رفتم پیشش که گفتم بله گفت چند روز دنبالتم کارت داشتم نبودی گفتم بفرما شروع کرد که من تو زندگیم مشکل دارم از این حرفهای چرت و پرت گفتم خوب منظورتون چیه که برگشت گفت تو را جان هر کی که دوستش داری به محمد شوهرم چیزی نگو خواستم بگم اگه نگم چه خیری به من داره که برگشت خودش گفت که من جبران میکنم واسه فردا ظهر میتونی جا ردیف بکنی بریم با هم صحبت کنیم گفتم باشه خوب راستش من اونموقع جوان و مجرد بودم همچنین شاه کسی هم خودش پیشنهاد داده دیگه فکر شوهر دار بودنش را نکردم فردا ظهر منتظر بودم که دیدم اومد ولی چه اومدنی لامصب هم خوشگل بود هم خوش سلیقه میدونس چی بپوشه و چطوری تریپ بزنه یا آرایش بکنه دهنم باز مونده بود از این خوشگلی و خوش پوشش سوارش کردم رفتم سمت خونه مجردی ام زنگ زدم ناهار آوردن و شروع کردیم با مشروب خوردن پابه پایه من میخورد لاکردار مست که شد شروع کرد از مشکلاتش بت شوهرش که میگفت عین الاغ فقط کار کردن بلده و خوردن خوابیدن اصلا سکس حالیش نیس منم یک زن جوان و خیلی شهوتی هستم نمیتونم دوام بیارم گفتم خوب چرا با اون بیریخت دوست شدی که گفت دوست نشدم پسرخاله زید خواهرم هست همون که پشت نشسته بود با خواهرم گیر دادن تو هم بیا به پسرخاله ام حال بده گفت اولش قبول نمیکردم اما آخر شهوت بهم فشار آورد رفتم گفت من انتظار یک پسره خوشگل عین همون عقبی بودم که رفتم ضدحال خوردم دیدم رفتیم خونه الکی خودم زدم حال خرابی ندادم و برگشتم تو هم که دیده بودی هم نگران از ترسم به محمد بگی بگذریم یکم دیگه مست شد برگشت اگه ازت بخوام باهام باشی و هر روز بیام منو بکنی گفتم هر روز نمیشه کار دارم ولی هفته ای سه بار قولش را میدم دوستان برگشت گفت یک کسی امروز بهت بدم که تو عمرت نکرده و ندیده باشی رفت تو اتاق خواب چندتا لباس سکسی با خودش آورده بود که یکی که خیلی خوشگل بود و پوشید یک اسپری خوش بو کننده برداشت به کس وکونش زد اومد لباسش توری بود از اینایی که نباید زیرش شرت وسوتین بپوشی قسمت جالبش اینجا بود جلو لباسش روی سینه هاش هرطرفش یک سوراخ داشت که نوک سینه اش فیت میفتاد توش میزد بیرون واسه خوردن وقتی اومد تو حال یکم برام رقصید بعدش اومد سمت من شروع کرد در آوردن لباس های من را با عشوه خاصی شهوت تو چشمش موج میزد زانو زد جلوی من شروع کرد به ساک زدن واقعا تو سکس اعجوبه ای بود برای خودش مخصوصا وقتی مست میشد بعد از یک ربع ساک زدن به زور کشیدم بیرون دستشو گرفتم بردم اتاق انداختم رو تخت برای اولین بار بود که رفیقم از جریان خبر داشت گفت میری این شاه کس نمیتونی زیاد دوام بیاری بیا یک چیزی بدم بخوری خوب بکوبی اندازه یک عدس شیره داد بهم گفت بخورش اولش قبول نکردم گفت یکبار چیزی نمیشه برای اطمینان خاطر یک عدد سیلید نافیل هندی انداختم که یموقع نخوابه وسط کار خلاصه افتادم روش وشروع کردم از خوردن لبش و گردنشو تا رسیدم به کسش که واقعا زیبا و کلوچه ای بود و خوش بو شروع کردم به خوردن کسش این لامصب آنقدر شهوتی بود که نگو آنقدر خوردمو لیسیدم که افتاد به خواهش کردن بکن منو کیر میخوام منم اذیتش میکردم میگفتم چی میخوای دوباره لامصب خیلی حال میده اون لحظه یواش یواش دادم رفت تو تنگ هم اساسی شروع کردم تلمبه زدن میگفت بزن تند همش بکن توش وسطش میگفت دربیار بده به دهنم ساک میزد دوباره میگفت بزن توش وقتی سینه های کوچکشو میخوردم کم میموند که بیهوش بشه شیره اثر کرده بود و من بکوب میزدم بعد چهل دقیقه خسته شدم گفت من اینجوری دوست دارم طول بکشه دراز بکش دراز کشیدم اومد خودش بالا و گذاشت توش شروع کرد بالا و پایین شدن یک ضرب 20دقیقه بدون خستگی و وایسادن زد تا اینکه گفتم داره میاد آبم همین که گفتم بلند شد شروع کرد ساک زدن و برای اولین و آخرین بار اون زن ابمو میخورد یکم دراز کشیدیم تو تخت پاشد رفت خودشو شست دهنشو شست و دوتا پیک مشروب آورد بغل پیش خودم گفتم دیگه تموم شد دیگه چون واقعا خسته بودم خیلی طول کشید ارضا شدنم وقتی پیک را داد دستم گفت بلند شو بزن سرحال شی که کار داریم باز گفتم نه گفت اره عزیزم من سیری ندارم حداقل باید دوبار کسم حال بیاد یک بار هم کونم الان هم وقته کون دادن من و کردن تو هستش خسته بودم ولی سیلید نافیل کاره خودشو کرده بود راست بود کیرم که گفت همیشه کمرت اینجوری هست یا چیزی خوردی وکشیدی لو ندادم خلاصه یک بار هم کونش گذاشتم که خیلی عالی بود لامصب ندیدم دیگه مثل اون خیلی سکسهای دیگه ای داشتیم هر موقع هم که با این میرفتم واسه سکس واقعا رس منو میکشید دیوث خیلی سکسی وشهوتی بود الان کی میکنتش خوش بحالش باشه واقعا یکبار هم با خواهرش اومدن خونه من نگو از سکسهامون که براش تعریف کرده که یکساعت طول میکشه خواهره هم گفتم منم میخوام خلاصه اوردش بعد مستی منو برد آتاق گف اینم کیر میخواد باید سرش کنی خواهرش هم خوب اما به پای این نمیرسید دوستان ببخشید طولانی شد امیدوارم خوشتان اومده باشه و یکی از اینها نسیب شما هم بشه که رس شما ها را هم بکشه خوش باشید دوستان انجمن کیر تو کس

نوشته: داریوش بکن

دکمه بازگشت به بالا