سکس با بهاره خانم
خواهر خانمم همسایه ما بود از طریق او من با زنم اشنا شدم ازدواج کردم خواهر زنم یه دختر به نام بهاره داره که ۱۸ سالش بود و خونه ما زیاد میومد سلام میکرد چون با خواهرم دوست بود شوخی میکردم باش وقتی شوهر خالش شدم دیگه خیلی با من جور شد یک سال گذشت بهاره دیگه خیلی شوخی داشتیم باهم یکی امد خواستگاریش عقدم کردن بعد ۵ ماه طلاق گرفتن یه مدت افسرده شد مادر پدرش چون میدونستن با من جوره و اعتماد داشتن بهم ازمن کمک خواستن که هرروز با ماشین تنها میبردمش بیرون چند باری قلقلکش دادم خندید دیگه شوخی دستیمون شروع شد و بهم گفت با تو میام بیرون حالم خوب میشه به خانوادم نگو خندیدم یه روز که بیرون بودیم داشتیم دوردو میکردیم حیکل لاغر سفید خوشکل وریزی داشت که گفت امیر دراز بکشم سرمو بزارم رو پات تو رانندگیتو بکن گفتم راحت باش سرشو که گذاشت ناخداگاه کیرم راست شد که فهمید یه دفعه دستشو کشید روش دستشو کشید کنار گفت امیر برای من بزرگ شده من که خجالت کشیده بودم گفتم نه یه دختره تیپش بدجوری بود بخاطر اون شد گفت دختر سرشو رو پات نگذاشته بود که خندیدیم همونطور که سرش رو پام بود گفت امیر من خیلی دوستت دارم خدارو شکر میکنم طلاق گرفتم که بیشتر بهت نزدیک بشم تازه داشت میرفت داخل ۲۰ سال گفتم اولن زن دارم دومن من ۱۰ سال از تو بزرگترم گفت امیر دوست داشتن به سن نیست من قبلز خالمو بگیری وقتی میومدم خونتون دوستت داشتم که خواهرت فهمید بهش گفتم دوستش دارم گفت اگر سنت بالاتر بود میومدیم تورو واسه امیر میگرفتیم بعد زد زیر گریه صورتشو فشار داد داخل شکمم گریه میکرد زدم کنا گفتم چیه اشکاشو پاک مردم بازم گریه کرد گفتم امیر بمیره بسه که قط کرد گریشو گفت نگو چشم تکرار نمیشه اون روز گذشت از فرداش تا از کوچه بیرون میزدیم سرش روی پاهام بود که همون روز دوم با اون دست سفید و خوشکلی کیرمو گرفت از روی شلوار گفتم چکار میکنی بهاره گفت امیر جان من هیچی نگو گفتم باشه شروع کرد ور رفتن باش کامل گرفتش گفت چقدر کلفته بیچاره خالم گفتم شلوار بزرگ نشونش میده گفت نه بزرگه گفتم نه گفت باشه الان معلوم میشه تو رانندگیتو بکن کمربندمو باز کرد گفتم بهاره امیر قسمت دادم ساکت باش دکمه های شلوارمو باز کرد دست کرد درش اورد گفت وای دیدی گفتم من برنده شدم الانم جایزمو میخوام گفتم چی کردش تو دهنش یه حال خاصی بهم دست داد که نزدیک بود بزنم ماشینو زدم کنار خلوت بود شیشه هام دودی شروع کرد ساک زدن چقدر قشنگ میزد داشت ابم میومد گفتم ابم داره میاد الان میاد بلند نشود همش ریخت تو دهنش قورتش داد چه حالی داد شهوت هم چشای منو هم اونو سرخ کرده بود کلید فروشگاه داشتم فروشگاه مبل دارم گفتم بریم اونجا گفت اره بریم بهش گفتم قبلا با کی دوست بودی گفت هیچ کس گفت اها برای ساک زدن میگی فیلم زیاد دیدم رفتیم داخل بردمش بالا تند تند همو لخت کردیم بدن سفید سینه ها کوچیم یه کس تو پول داشت بلندش کردم گذاشتمش رو میز شروع کردم به خوردن کسش جیق میزد که داد میزد بکن من امیر افرین بکن کیرمو لا اب کسش خیس کردم گذاشتم در سولاخ کونش که گفت نه بکن تو کسم گفتم چی گفت با پسره که عقد کردم سکس کردم انگوشتشو کرد داخل منو بگی دیونه شدم مالیدم درش حواسم نبود بابا تنگه کامل کردم داخلش یه جیقی زد معظرت خواهی کردم تنگ بود داغ یواش یواش زدم داشت ابم میومد گفتم بهش گفت بریز داخل پشت سر هم بزن منم ارضا بشم ابم که امد ریختم داخل و شروع کردم زدن بار دوم امد که گفت داره میاد منم احساس کردم برای بار سوم داره میاد تند تند تلمبه میزدم منم داشتم ارضا میشدم با تمام قدرت میزدم که بدنش لرزید و صدای جیقا بیشتر شده بود چند تا که زدم ابم امد برای بار سوم ریختم داخل همونطور که اون رو میز دراز کشیده بود من سر پا نیم تنمو انداختم روش بی حال بودیم کیرم خوابید وقتی بلند شدیم لای پاش رو میز رو من فقط اب منی بود که زدیم زیر خنده تا الان که بهاره ۲۳ سالشه هفته ای دو بار سکس داریم پارسال اتفاقی حامله شد که خدارو شکر زود فهمیدیم جلوشو گرفتیم دوستان من داستانهای زیادی خوندم اما تا الان نظر ندادم اما نظر های دوستان گولمو میخونم که بعضی فوش میدن بعضی میگن چخانه عزیزان این داستان کاملا واقعی است حالا هرکی دوست داره باور کنه هرکی دوست داره باور نکنه هرکی هم دوست داره فوش بده من به هر سه گروه احترام میگذارم اگر کلمه ای اشتباه بود ببخشید چون تاج گوشی شکسته است درست تایپ نمیکنه خوش باشید
نوشته: امیر