گی نوبتی
سلام
این داستان همجنسگراییه و اولین باریه ک میخوام حرفی راجب ب این اتفاق بزنم و خب اولین باریه ک مینویسم پس اگه مشکلی داره یا حق مطلب خوب ادا نمیشه متاسفم
اسم من ممده(البته مستعار)
۲۱ سالمه پوست کمی سفیده لاغر اندامم(کون تپل ندارم ولی بدم نیست) ولی خب قیافم جوریه ک اطرافیام خیلی دوسم دارن
این داستان بر میگرده ب ۷ سال پیش یعنی وقتی ۱۴ سالم بود
اون زمان سال اخر دبیرستانم بود و خب تاحالا کون داده بودم قبلش
ولی تو کل این مدت فقط با ی نفر میرفتم
واقعا حس جالبی بهم میداد دادن برا همین با ی نفر ک اسمش حسین بود کلا بودم
گه گداری بهش میدادم ولی خب هم کیرش کوچیک بود و هم خیلی زود میشد
برا همین هیچوقت تو رابطه ارضا نشدم
تا اینکه بعد مدت ها ی شب داشتم با همین حسین و ی رفیقای مشترکمون ب اسم علی تاب میخوردیم تو کوچه و خیابون ک یهوگفتن بریم موتور علیو درست کنیم
طبقه اول خونه حسین اینا نیمه کاره بود و خب هر وقتم بهش میدادم اونجا میدادم
رفتیم اونجا و موتور اونجا بود ایناشرو کردن تعمیر کردن و من حس میکردم امشب قراره کونم بزارن
خلاصه نشسته بودم یهو گوشی علی زنگ خورد .قط ک کرد گفت باید برم فلانی زنگ زده میگه بیا کارت دارم و رفت
منم دیدم تنها شدم حسین هم هی نگا میکرد فهمیدم چیه جریان
گفت بلند شو برو تو اتاق
رفتمو و چیز پهن کردمو خودم خوابیدم
اومد ی تف انداخت بین چاک کونم
یکم کیرشو بین لپای کونم بالا پایین کردو برد جلو سوراخ و کرد توش
یکم درد اومد ولی خب کیرش کلفت نبود واسه همین فقط اولش درد اومد و اونقدر داده بودم بهش ک عادی شده بود
یکم جلو عقب کرد حدود ۲ دیقه
یهو گفت دارم میشم
کشید بیرون و دستشو گذاشت جلوش ک نریزه وبلندشد
همونجور خوابیده بودم
حشرم شدید زده بود بالا
گفتم میتونی ی بار دیگه بکنی
گفت نمیدونم
گفتم سعیتو بکن
رفت ی کاندوم بر داشت گفت تازه خریدم بزا با این تست کنم
کشید سرشو یکم با دست بازی کرد باهاش ک راس شه
تا اومد راستش کنه صدا در اومد
دیگه کاندومو در نیورد کشید بالا منم پتو رو یجور جم کردم ک نفهمه و اونم دویید رفت درو باز کردم
علی بود . اومد تو ولی خب اینقد حسین مضطرب بود ک فهمید یهو وسط اونجا هم رفت تو اتاق ک کاندومو در بیاره منم بیرون با علی چشم تو چشم دیگه رسما فهمیدیم جفتمون
یکم گذشت و جو سنگین بود اونا ب کارشون ادامه دادن و یهو گوشی حسین اینبار زنگ خورد و رفت
من موندمو علی
رفت تو اتاق
صدام زد گفت ی لحظه بیا
رفتم
بغلم کرد شرو کرد ب مالیدن کونم
هی میگفتم نکن
میگفت چیزی نگو یکم کیرمو مالید گفت میخوامت گفتم ن و یکم بحث اینجور پیش رفت و خب با اینکه میخواستم ولی خیلی مقاومت کردم و یهو بقلم کرد گفت ترو خدا و میدونم چیکار کردین و منم رفیقتم و این حرفا .
منم از خدا خواسته با کلی ترس گفتم باشه
پتو رو اورد
خوابیدم دوباره(اون موقع ساک و پوزیشنای دیگه رو انجام نمیدادم چون در عین حال ک دوس داشتم نمیخواستم این چیزا هم اتفاق بیوفته)
اومد و یکم قربون صدقم رفتو ی تف انداخت بین پام کیرشو در اورد دست ک گذاشتم ترسیدم یهو
گفتم نمیشه و نمیخوام (خیلییییی کلفت بود اصلا کیر حسین قابل قیاس نبود باهاش) اونم گفت تورو خدا و کلی التماس منم با کلی ترس گفتم فقط اروم بکن و تا ته نکن گفت باشه
اروم گذاشت دم سوراخو منم با یدست نگهش داشته بودم ک یهو حل نده تا ته بکنه توم . آروم آروم میکرد تو کونم ولی اینقده کلفت بود تو رفتنشو حس نمیکردم فقط جر دادن سوراخم بود ک حس میکردم . همینجور هی داشتم عرق میریختم و اونم داشت میکرد تو . ی جایی دیگه وایساد
بدنش لپا کونمو جم کرده بود و تا ته کرده بود تو . سنگینیشو انداخت روم یکم اروم موند همونجا تا سوراخم جا باز کنه . بعد چند ثانیه شرو کرد عقب جلو کردن
واقعا تو اون لحظه برا اولین بار داشتم ناله میکردم ی حسی بود ک هیچوقت تجربش نکرده بودم
یهو شرو کرد سرعتو زیاد کردن
اینقده داشتم لذت میبردم ک نزدیک بود ارضا شم ولی یهو کشید بیرون و شد (ی ده دیقهای طول کشید)
رفت دستشو پاک کرد برگشت لپای کونمو بوس کرد و گفت بهترین کونی هستی ک تالا کردم
بلندم کرد
شلوارمو کشید بالا نشوندم رو پاش و قربون صدقم میرفت
تا وقتی حسین برگشت
بعد اون دیگه با هیچکس رابطه نداشتم تا ی سال پیش بعد از ۶ سال ک دوباره علی اومد و ی ۲بار دیگه ب غیر از اون شب بهش دادم البته با کلی جزئیات دیگه و کلی براش کار کردم ک
اگه خواستید تعریف میکنم
شرمنده اگه واقعا بد بود خودم میدونم ولی دوس داشتم تعریف کنم
نوشته: ممد