داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

NJ دیوانه

سلام دوستان
اسم مستعار من NJ هست و مدتی هست که اکانتم را پاک کرده بودم اما طاقت نیاوردم و دوباره بعد از یک ماه اکانت ساختم،
همیشه در داستان ها سعی میکردم خواننده باشم و تا الان از خودم براتون چیزی ننوشته ام و این اولین داستان من در انجمن کیر تو کس خواهد بود…
روز های سرد زمستون بود و منم دانشجوی مهندسی بودم در دانشگاه ازاد قزوین مجبور بودم هر روز مسافت طولانی تهران به قزوین و بالعکس را در هر روز تکرار کنم.
تا اینکه دو سه هفته بخاطر برف کلاس ها تعطیل شد بعد از این تعطیلی ها و حجم وارده جبرانی ها بالاجبار در هتل مرمر قزوین مستقر شدم سه روز قزوین بودم و چهار روز هم تهران…
اما این قصه به هیچ کدوم از این شهر ها ربطی نداره
طول روز من تنها در اتاقم بسر میبردم و هتل هم که بحثش جدا بود…
حوصله ام سر رفته بود کامنت چرت و پرت میذاشتم تو اینستا
جنده حضوری
سکس حضوری
حضوری امروز…
ماده برده بیاد دایرکت و…
تا اینکه تو چت ها خوردم به یک دختر سبزه تو دل برو که چال لپ اش روانیم میکرد
یه دختر سبزه چشم رنگی با قد  ۱۶۰ و بدنی بدون چربی اما اینکاره نبود و کل بدنش پشم بود و از یک خانواده شلوغ بود و حسابدار بود تو شرکت ترخیص کالا…
یواش یواش تو اینستا مخ اش رو زدم براش از کیرم میفرستادم و اونم کم کم رو کرد عکس های لختیشو
فهمیده بودم اسمش رزا هست و 26 سالش بود و خیلی خوش قلب و مهربون بود…
بعد از چندین بار سکس چت و سکس وب گفت میخواد بیاد تهران
منم مکان نداشتم و کلی مشکلات اون روزا و میترسیدم پرده یک دختر رو بزنم
بهش گفتم سکس برده ای میخوام
باید بشاشی و شاش ات رو بخوری
خودت رو ببندی و رو بدنت بنویسی ارباب NJ
اونقدر از زندگیم براش نوشته بودم و از وضع مالی بابا خبر داشت که
حتی بعد از دو روز بحث و قهر و داستانای بعدش
دیدم با هویج حدود یک ربع کونش رو کرد و بعدشم هویج رو کرد تو دهنش و حسابی ساک زد با هویج آخر سرم یک لیوان از ادرار اش رو سر کشید
تو چند تا ویدئو برام فرستاد که با کش لباس دست و پاش رو شل هم که سده بسته و با ماژیک تو حموم رو بدنش نوشته بود ارباب NJ
گاوم زائیده بود
من وسط مخمصه های بزرگی افتاده بودم و اصلا حوصله رزا رو هم نداشتم و درگیر کار و زندگی و درس بودم…
تا اینکه بالاخره اومد تهران و پا پی شد که من رو ببینه
منم فقط فرصت کردم اتاق خوابم رو مرتب کنم و یکم به خونه برسم و تمام

بعد از دو ماه یا سه ماه دیدمش
یک دختر بسیار موقر و مودب که فقط برای پول با من دوست شده بود و اصلا اهل سکس و این حرف ها نبود
از ازدواج میترسید و فرزند آخر خانواده بوو و تنها بود و بی کس
سری اول یکم پول بهش دادم و برگشت ماهشهر بدون هیچ سکسی
اما
وقتی سرم خلوت تر شد
بد ترین خبر عمرم رو شنیدم
با خیلی ها سکس کرده بودم و عاشق این بودم که این رو هم تجربه کنم اما ترس وجودم رو گرفته بود آخه این یکی خدا پیغمبری بود و خوشگل و باکره
رزا داشت میومد تهران یک کار پیدا کرده بود تو گمرگ تهران اولاش خونه خاله اش بود بعدش رفت پانسیون
تموم بدبختی های من از این جا شروع شد
بهش قول داده بودم بهترین ارباب دنیا باشم و جوری باهاش سکس کنم که کیف کنه و بهترین زندگی رو به عنوان زن برده جنده من داشته باشه
اما من عاشقش شدم و نرفتم سر قرار پیچوندمش
یک بار
دو بار
سه بار
راسیتش اصلا مثل دخترای دیگه نبود

من هوایی تهرانش کردم،من بهش سکس یاد دادم من بهش یاد دادم چطور خود ارضایی کنه
امیدوارم هر جا که هست
واسه همه دروغ ها و راست هایی که بهش گفتم
واسه تموم اذیت هام حلالم کنه
پایان
Dany_NJ

نوشته: Dany_NJ

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها