داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

13 سالم بود….

سلام اسممو نمیگم در حال حاضر تقریباً 20 سال سن دارم تا حالا فقط یه بار سکس داشتم که میخوام داستانشو بهتون بگم…
اینم بگم که من این اتفاق تو سن 13 سالگی برام افتاد و من نمی‌دونستم سکس چیه کص چیه کیر چیه😂😂
خب من یه دایی دارم که با مامانو بابام رابطه ی خیلی خوبی دارن داییم یه آدم با شخصیت و خوش اخلاقه ولی زن داییم نسبت به داییم یه زن بی خیاله حالا با این کاری نداریم ما قرار بود بریم یه شهرستانی که فامیل های زنداییم توش زندگی میکردن (خواهرش) زنداییم 32 سالش بود ولی خواهرش 34 سال که یه شوهرم داره. اونا یه بچه داشتن تقریباً هم سن من ولی کوچیک تر از من بود (12 ساله) من خیلی خجالتی بودم چون اولین بار بود که این خانواده رو میبینم یه روز به قصد خرید همه رفتن بیرون فقط من موندمو خواهر زن داییم و دخترش با داداش کوچیکم منم که دستشویی داشتم رفتم توالت کارمو انجام دادم اومدم بیرون همون موقع خواهر زن داییم از این به بعد بهش میگیم (خزد) گفت که مامانت زنگ زد گفت دو هفته حموم نرفتی بیا ببرمت حموم خلاصه من بد بخت کاملا لخت اون یه حوله ی بزرگ داشت خلاصه مثل آدم منو حموم کرد بعد من رفتم کنار بخاری تا گرم شم که دخترشو هم صدا زد و گفت بیا تا تورو هم ببرم حموم بعد نیم ساعت که دخترش رفته بود حموم یه دفعه منو صدا زد گفت بیا یه لحظه منم رفتم دیدم خودشو دخترش کاملاً لختن نرفتم داخل یه چه لحظه گذشت گفت بیا رفتم دوباره دیدم حوله دارن رفتم داخل گفت برو دوباره بیا من هنوز کامل تمیزت نکردم من اولش گفتم اشکال ندارد یعد گفت نریز میشیا منم ترسیدم گفتم باشه رفتم لباسامو دوباره در آوردم رفتم حموم یه صندلی ریز داشتن گفت بیا بشین رفتم نشستم به دخترش گفت برو خونه کارت تمومه بعد به من گفت میای یه بازی کنیم منم مثل بز گفتم آره آره گفت می‌خواهم با شعبده بازی یه کاری کنم که تعجب کنی 😐 منم هیچی نگفتم بعد بهم گفت میشه به اونجات دست بزنم 😐😐 من دوباره هیچی نگفتم یه دفعه شروع کرد با کیرم بازی بازی کردن وقتی شق کردم گفت ببین چقدر بزرگ تر شد 😐 منم هیچی نگفتم بعد یکم شامپو برداشت زد به دستش و کیرم گرفت شروع کرد بالا پایین کردن خیلی نگذاشت حدود پنج دقیقه که آبم اومدم من که نمی‌دونستم چه خبره 😐 وقتی آبم اومد اولش یکم ریخت رو حولش بعد ادامش با یواش و آروم آروم تو دستش خالی شد گفتم خاله این چی بود گفت هیچی الان تمیز شدی 😐 منم که هیچی نفهمیدم دوباره هیچی نگفتم گفت حالا وایسا برام غسل گرفت بعد گفت به هیچکس نگو که من اینطوری تمیزت کردم 😐 منم حرف گوش کن نگفتم 😐 الان که فکرشو میکنم میگم تو این وضع سینگلی و کمبود همسر کاش میدونستم سکس و کیر و اینا چیه می‌دونم سکس نبود ولی واقعی بود دروغ نگفتم

نوشته: خودم

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها