داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

یک سر و هزار سودا 15

نگاهم به مژده بود . نمی دونستم چرا به ناگهان تغییر حالت داده ; یعنی از این رفتار من تعجب کرده بود ; با نا باوری نگاش می کردم .
-با من شوخی داری ;
-مژده حرفش حرفه . من مث تو گرسنه ام نیست . سالهاست که دیگه به هیچ مردی اعتماد ندارم ..
 -حالا به من اعتماد کردی ;
 -نمی دونم . شاید آره .. شایدم نه . تو نیازی به من نداری . به قول خودت لب تر کنی کلی دختردور و برت رو می گیرند . فقط یه بار در عمرم  این حسو داشتم .  حسی که منو رسونده بود به جایی که فکر می کردم هیچ لذتی مثل لذت هوس نیست . احساس خوشبختی می کردم . احساس آرامش .. ولی انگار همه چی یه فریب بود . حالا تو هم یه پسر خوش تیپی و به نظر بد هم نمی رسی .  منم تا حدودی مقصرم . منم یک زنم . یه آدمم . احساس دارم . نمی تونم خودمو ازقاعده لذت و هوس مستثنی کنم . راستش وقتی که دیگه منو نخواستی  و بر گشتی یه لحظه یه جوری شدم . حس کردم شاید اشتباه کردم . شاید همه مردا مث هم نیستند . خیلی سخته یه مردی تا این جا بیاد چشاش از هوس در حال ترکیدن باشه … نگاش مثل پلنگی باشه که هر لحظه می خواد بپره روت ولی به ناگهان آروم شه و هیچ کاری رو انجام نده .. داستان یوسفو خوندم ولی از نزدیک ندیدمش ..
خنده ام گرفته بود ..
 -ولی من مث اون نیستم .
-می دونم که نیستی .. حالا  دوست داری من لختت کنم ; ..
 از کارای زنا سر در نمی آوردم .  اصلا یه وقتی یه کارایی می کنن که با هیچ معیاری قابل سنجش نیست . نظیرشو هم در هیچ جا ندیدی . حس خوبی به آدم میدن .. معطل نکردم .. لباسامو در آوردم و شدیم آدم و حوای اولیه .  یه شرم خاصی رو در نگاهش می خوندم . زنی که ده سال ازم بزرگ تر بود . ولی تازگی و طراوتش اونو همون ده سال کمتر از سنش نشون می داد . نگاهشو به نگاهم دوخته بود . منم سعی کردم فقط به صورتش نگاه کنم تا با صداقت نگام اونو از اینی که هست آماده ترش کنم . فکر نمی کردم با این حرکتم ورق بر گرده . دیگه همه چی رو فراموش کرده بودم .  دستاشو به طرف من دراز کرد  مچ دو تا دستشو گرفته اونو به سمت خودم کشیدم . سرشو گذاشت رو سینه ام .. حس کردم که  نیاز به نوازش داره . دلش گرفته بود . 
-می دونم خیلی شیطونی .. با این حال تسلیمت شدم .  این روزا کدوم پسر و کدوم مرد رو دیدی که شیطون نباشه . شیطون بودن رو شاید بشه گاهی تحمل کرد ولی نامرد بودنو هرگز .
 -می دونستی من میام این عطر هوس انگیزو به خودت زدی ;
-مگه من خودم آدم نیستم ..
اونو رو تخت خوابوندم .  صورتمو به صورتش نزدیک کردم .. لبامو گذاشتم رو چونه اش . مست بوی خوش اون شده بودم . سرشو به عقب خم کرد تا زیر گلو شو ببوسم .. می دونستم که یه زنو چه جوری به هوس بیارم . با بوسه هایی نرم , آروم آروم رفتم به سمت سینه هاش . نوک سینه هاشو خیلی آروم و با حوصله  لب می زدم . پاهاشو از هوس به هم می فشرد . تحملش کم شده بود . فشار لبهامو رو سینه هاش زیاد تر کردم . پاهاشو مرتب حرکت می داد . می دونستم دست خودش نیست . وقتی در یه حالت سکون هوس میاد به سراغ آدم ,  کننده کار کس دیگه ایه یه واکنش  خاصی در آدم به وجود میاد . شدت هوس  شخص مفعول  خیلی زیاد تر میشه . این حالت رو در زنا میشه دید . می دونستم اون چه حسی داره . و اینو هم می دونستم که اونو خیلی زود می تونم ار گاسمش کنم . یواش یواش اومدم پایین تر .. نوک زبونمو گذاشته بودم سر نافش .. چه شکم لاغر و خوشگلی داشت . ولی شونه ها و پهلو هاش پر نشون می داد . لطیف و نرم .. ورم بالای کسشو گذاشتم توی دهنم و و انگشت شستمو خیلی نرم فرو کردم توی کسش . تنگی کسشو  با همون انگشتم حس می کردم .
 -آههههههههه شهروز .. حالم داره یه جوری میشه .. قلبم .. قلبم .. قلبم ..
 کمی سرعتمو کم کردم ..
 -ولم نکن .. چرا ول کردی ادامه بده ..
 -گفتم شاید واست خوب نباشه ..
 -نهههههه نههههههه ..  دارم کنده میشم .. اولش فکر می کردم همین جایی که داری می خوریش از جاش داره در میاد . حالا حس می کنم تمام بدنم داره از جاش کنده میشه .
ورم بالای کس مژده رو گذاشته بودم توی دهنم و با لذت می خوردمش .  بازم اومدم پایین تر . حالا دیگه به نقطه حساسش رسیده بودم . به کسش . کسش نرم و سفید و روغنی بود . مثل کس دختر بچه ها ولی برق انداخته .. یه کس دیگه هم اگه کنارش بود  دو تایی رو می تونستم توی دهنم جا بدم . قالب کسشو یکسره انداختم توی دهنم و میک زدن جاهای حساسو شروع کردم .
 -آخخخخخخخخخ نهههههههه شهروز شهروز ..
-جووووووون مژده .. تو که نمی خواستی
 -بخورش .. مال توهه .. تمومش کن .. من دیگه تموم شدم ..
-تو تموم شدنی نیستی   عزیزم .
 دلم می خواست سرمو بالا بگیرم و تو چشاش نگاه کنم و اون حس قشنگشو ببینم . ….. ادامه دارد …. نویسنده ….. ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها