داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کون سواری

یادمه اولین بار خونه رفیقم بودم که گوشیم زنگ خورد… شماره غریبه بود … گوشی رو برداشتم متوجه شدم طرف دختره… از فامیلای خیلی خیلی دورمون بود. اونقدر دور که نه اسمشو می دونستم نه تا حالا دیده بودمش… اسمش “مونا” بود و شماره منو از تو گوشی خالش برداشته بود… خالش می شد زن پسر عموی من!! دیدم 17 سال بیشتر سنش نیست و واسه همین بهش محل نذاشتم و گفتم دوست دختر دارم و بهتره بره دنبال یکی دیگه… یه مدت گذشت و دیدم باز زنگ می زنه… هر دفعه که زنگ میزد یه خورده صحبت می کردیم و یه کم نصیحتش می کردم و می گفتم بهتره بجای زنگ زدن به من به فکر درس و مشق و کنکورش باشه.
ظاهرا نصیحت های من روش اثر کرد سه چهار ماهی دیگه زنگ نزد… ولی بعدش باز زنگ زدناش شروع شد
در کل به بهانه های مختلف زنگ می زد و حالمو می پرسید و … منم که با دوست دختر قبلیم کات کرده بودم از سر بیکاری و سرگرمی باهاش حرف می زدم! البته باهاش دوست نبودم و ابراز علاقه ای هم در میان نبود…
یه بار ازش خواستم بیاد سر قرار ببینمش… تا اون موقع فقط عکسشو دیده بودم… دیدم بععله… یه دختر قد بلند و خوشگل با کون برجسته و سکسی…174 سانت قدش بود… من با قد 176 سانت فقط دو سانت ازش بلند تر بودم.
راستش دلم واسش می سوخت. خیلی بچه بود. مشخص بود کم تجربست
نمی خواستم ازش سو استفاده کنم یا کاری کنم وابستم بشه. واسه همینم شماره شو بلاک کردمو نذاشتم بهم زنگ بزنه
این قضیه تا یه سال ادامه داشت… تا اینکه یه شماره دیگه غریبه زنگ زد و مشخص شد “مونا “کماکان هست و نمی خواد بی خیال من بشه .اون موقع 18 سالش شده بود و کنکورش رو تازه داده بود… من که اون زمان سینگل بودم باهاش دوست شدم. و ارتباطمون به صورت دوست دختر دوست پسری شروع شد…با اینکه اوایل به خاطر سیریش بازیاش خیلی ازش خوشم نمیومد ولی کم کم احساس کردم دارم وابستش میشم
چون هم خوشگل بود هم هر کاری می گفتم انجام میداد!! سرتون رو درد نیارم شوخی شوخی رابطه ما جدی شد رفتیم خواستگاری و نامزد کردیم
با اینکه امادگیشو نداشتم ولی قرار ازدواج گذاشتیم

بهترین دوران زندگی سکسی من به همین دوران بر میگرده
چون پرده داشت فقط و فقط از کون می کردمش
پرده رو گذاشته بودیم واسه بعد ازدواج… تو اون یه سالی که نامزد بودیم هفته دو بار تو خونه مادر خانم اینده ام تو یکی از اتاقای خونشون به بهونه درس یاد دادن با مونا سکس داشتیم…

چون قد بلند بود و چهارشونه کل وزن خودم رو می انداختم روش یعنی حتی دست و پاهامم رو زمین نبود و کل بدنم چفت بدنش بود و صد در صد وزن منو تحمل می کرد تو اون حالت ازش می خواستم کونش رو بالا پایین کنه… بنده خدا هم باید درد کیر توکونش رو تحمل می کرد ،هم وزن کل بدن منو همین که تو اون حالت مجبور بود کونشو بالا پایین کنه!!

البته عادتش داده بودم و مشکلی با اینجور کون دادن نداشت … خوب منم اونو به بهترین شکل ارضاش می کردم و با خوردن گوشش و مالیدن چوچولش به ارگاسم می رسوندمش
بهترین حالت وقتیه که کیرم تو کونشه و همزمان کسش رو می مالم و اونم از شدت لذت زورش چند برابر میشه و کونشو تند تند بالا پایین می کنه … منم بی انصافی نمی کنم و کل وزنمو می ندازم روش و در همون حالت موهاشم با دستام میگیرم و می کشم و یه دل سیر سواری میگیرم ازش

موقع ارضا شدن خودمم محکم می زدم رو کونش تا بازم تند تر کونشو بالا پایین کنه و تا قطره آخر خالی می کردم تو کونش البته این جور پوزیشن ها رو هر دختری نمی تونه… من 80 کیلو وزن داشتم و نامزدم 73 کیلو چون قد بلند و چهار شونه بود راحت می تونست اینجوری کون بده…

الان دیگه 6 سالی از اون سال ها میگذره و ازدواج کردیم و یه پسر کوچیکم داریم… هر چند هنوزم هفته ای دوبار سوارش می شم و اونم مثل اسب مطیع سواری میده و کونشو برام تند تند بالا پایین می کنه و کون میده…

نوشته: فرزاد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها