داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

کردن دختر حجابی

با سلام خدمت همه انجمن کیر تو کسای عزیز من اسمم ایزل هست البته اسم مستعارمه مغازه دارم یه روز دم عید تو مغازه مشغول جواب دادن به مشتریام بودم که دوتا دختر حجابی که بعدا فهمیدم خوهر هستن اومدن مغازم یکی از دخترا یه گوشی دستش بود که من به شوخی گفتم خیلی از اون گوشی خوشم میادو اگه فروختیدش بدید به من بعدا کارت مغازمو بهش دادم فردای اون روز این دختر به من زنگ زد بعد از حرف زدن فراروان فهمیدم اون دختری هست که دیروز گوشیشو میخاستم بعدش بهش گفتم که گوشیت بهونه بودو من خودتو دوس داشتم خواستم زنگ بزنی بهت بگم دوستی ما از اون روز شروع شد بعد دوروز از دوستیمون دعوتش کردم مغازم اومدتو پیامهای قبلی بهش گفته بودم که میخام بوست کنم بوسش کردم گداشتو رفت بعد چن روز دعوتش کردم بیاد خونمون که اومد بهش گفته بودم کاری باهاش ندارمو وقتی اومد خونه این کیر بی صاحب اجازه نداد رفتم کنارش دراز کشیدم دستمو گداشتم کمرش نگو این از کمر خیلی حشری بوده بعد گفت دستتو بکش پاشدم نشستم کنارش ازش لب گرفتم مقاومت کرد روسریشو از سرش انداختمو رفتم سراغ گردنش اونم مقاومت میکرد یکم گردنشو خوردم دیدم صداش دراومده ولی بازم مقاومت میکرد نمیزاشت دستمو بردم رو سینه هاش یکم بازیشون دادم درشون اوردم یکم خوردمشون باز این دختر که اسمش ادر بود مقاومت میکرد بهش گفتم بابا کاریت ندارم فقط دارم یکم از گزدن به بالات حال میکنم بریم خواستم دست بکنم شلوارشو دربیارم گفت پریود هستم بعد اینکه یکم دیگه گردنشو خوردم ولش کردم گفتم پاشو لباساتو بپوش لباساشو پوشیدو رفت خیلی ازش خوشم اومده بود دوسش داشتم عاشقش شده بودم اون ادمی که میخاستم بود یه روز باهم رفتیم گردش یکی از استانها اونم به بهونه دانشگاه اومد باهم رفتیم این دفعه هدفم این بود که ببرم خونه دومادمون بکنمش بهش هم گفته بودم ناهارو میریم اونجا اونم نه میگفت ولی راضی بود مطمئن بودم بعد یکم گشتن تو خیابان خرید کردیمو رفتیم خونه خواهرم اینا یعنی دومادمون برد مارو گداشت خونشون خودش گداشت رفت. کار ما شروع شد بردمش روتخت دومادمون مانتوشو داوردم شروع کردم ازش لب گرفت لباشو خوردم رفتم سراغ گردنش گردنشو خوردم یواش یواش صداش داشت درمیومد هی میگفت بس کن منم بیشتر هشری میشدم رفتم سراغ سینه هاش پیرهنشو دراوردم شروع کردم خوردن سینه هاش اونقدر خوردم که داشت دیوونه میشد برگردوندمش کیرمو دراوردمو گداشتم لا کسش البته بعد اینکه شلوارشو کشیدم پایین شروع کردم بالا پایین کردم اونم هی میگفتمواظب باش تو نره یه چن دقیقه عقبو جلو کردم ابم داشت میومد اونم هی میگفت خسته شدم بس کن ابم اومد ریختم روکمرش بعدش کمرشو پاک کردم میخاستم با چوچولش ور برم که ابش بیاد ولی بهم گفت که من ارضا شدم نمیدونم کی ارضا شده بود من واقعا دوسش داشتم میخاستم باهاش ازدواج کنم البته چند سکس دیگه هم بعدش بینمون اتفاق افتاد که اگه خوشتون اومد بازم میگم

من امروز اولین روزمه تو این سایت عضو شدم چن ساعت بعدش هم واستون داستان نوشتم اولین دفعم هست نمیدونم چطوری نظر میدین امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه دوس داشته باشین چنتا داستان دیگه هم دارم بگید واستون میزارم بازم میگم شرمنده چون اولین دفعه بود اینطوری نوشتم اگه خوب بود که هیچ اگه هم بد نوشتم شرمنده ببخشید

نوشته:‌ ایزل

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها