پنج به علاوه یک (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

سلام خدمت دوستانم میخوام ادامه خاطرموتعریف کنم بازم توصیه میکنم اگرکسی به داستانهای تابوشکنی واینگونه سکسهاعلاقه نداره میتونه نخونه وکسی مجبورش نکرده.

وقتی شنیدم نرگس داره بااون صدای نازش طلب سکس میکنه کیرم به سیخ ترین حالت ممکنش رسیددیگه خون به مغرم نرسیددرعرض سه سوت شورت فاطمه رودراوردم بلوزوسوتینشوهم زدم بالاوشروع کردم به مالیدن وخوردن ممه های هشتادوپنجش بین خانوما ممه های زن من ازهمه بزرگتربود ولی کون نقلی داشت امابجاش حنانه زن رسول خیلی کون گنده وخوش فرمی داشت وقتی داشتم سینه های زنمومیخوردم حس کردم رسول داره کون فاطمه رومیماله واینکه فاطمه حرفی نمیزدبیشترمنوحشری کرد کم کم تمام تابوهاداشت شکسته میشد حنانه هم بیکارننشست ورفت یکی دوتااز لامپارو روشن کردازفکرش خوشم اومدچون بانورروشن بهترمیشدسکس کرد رسول دیوث دیگه کامل پسرخاله شده بودوداشت ازفاطمه لب میگرفت منم برای تلافی رفتم دست حنانه روگرفته ونشوندم روی مبل وشروع کردم به خوردنش یه عطرخیلی سکسی به خودش زده بود که باعث میشداشتهام دوبرابربشه سینه های حنانه برخلاف زن من زیادبزرگ وسیرکننده نبود اما وقتی دست به باسنش میکشیدم میفهمیدم کون واقعی اینه دیگه طاقت نیاوردم وشلواروشورتشو دراوردم سریع سرموبردم سمت کونش همه جاشو لیس میزدم وگازمیگرفتم الحق که کونش معرکه بود حنانه هم دیگه واداده بودو اه وناله میکرد سرموچرخوندم دیدم فاطمه کیررسولو گرفته وداره باهاش بازی میکنه رسولم التماس میکردکه ساک بزنه امامیدونستم فاطمه زیادازساک خوشش نمیاد برای همین قبول نمیکرد ولی وقتی اونطرف ترونگاه کردم ناخواسته یه اه کشیدم وقتی دیدم نرگس داره برای علی شوهرش ساک میزنه معلوم بودقرصای حشری کننده ازهمه بیشترروی نرگس تاثیرگذاشته انگاری هرچهارنفرمون مبهوت ساک زدن نرگس شده بودیم زن من که اینودید پاشدرفت کنارنرگس وشروع کرد خایه های علیومک زدن بعدم کیرشوازنرگس گرفت وحالانخورکی بخور رسول گفت ای دیوث برای من نمیخوری ولی ببین برای علی چه ساکی میزنه بعدشم کیرشوگرفت دستش ورفت سمت دهن نرگس خانوم وایییی باورم نمیشد که میخوادبرایه غریبه ساک بزنه امااینکارو کرد نرگسی که چادری بودوخیلیم سختگیربودحالا بایه تاپ نشسته وداره کیررفیق شوهرشومیخوره منم ازشدت هیجان وشهوت تاب نیاوردم کیرمو دراوردم یه تف زدم وگذاشتم داخل کوس حنانه تقه زدنو که اغازکردم فهمیدم مزه سکس ممنوعه چیه حنانه ای که همیشه باحجاب جلوم بود حالاموهاش تودستم بود وکیرم توکوس داغش انقدرغرق لذت بودم که حواسم به بقیه نبودبعدازچنددقیقه نگاه کردم دیدم بله فاطمه هم داگی شده وداره به علی خدمات میده ونرگس خانومم داره روی کیررسول بپربپرمیکنه ویلاپرشده بودازصدای ناله خانوما چندتا تلمبه دیگه که زدم کیرمو دراوردم وبه سمت رسول اینارفتم گفتم خب اقارسول شیفتاعوض من نرگسومیخوام اونم مخالفتی نکرد وبه سمت زن من رفت شیفتشوباعلی عوض کنه نرگسو به پهلوخوابوندم وخودمم پشتش قرارگرفتم حالافهمیدم که قشنگترین بدنو نرگس داشت واقعاحیف نبوداین همه کمالاتو زیرچادرقایم میکرد؟کیرموبااب کوسش یکم خیس کردم وداخل کردم یکم گشادترازحنانه بود ولی بازم خوب بود همین طورکه تلمبه میزدم سینه هاشوتومشتم گرفتم وتندتند میکردمش نگاه که کردم دیدم رسول زنمو بغل کرده وتوهوا داره میکنش سینه های بزرگشم داره میلرزه این دیگه سکسی ترین صحنه ای بودکه توعمرم دیده بودم فاطمه میگفت جوون اه اه جوادقربونت برم بااین برنامه ای که راه انداختی نمیدونی کیرغریبه چه لذتی داره تاحالاسه بارارضاشدم کوسم پرازابه اوف ببین رفیقت چجوری داره توهوا کوسمو میگاد منم که این حرفارواز زنم فهمیدم ازهمیشه داغ ترشدم سینه های نرگسومحکم گرفتم تودستم کیرموتاته کردم توکوسش انگارکه به شکمش خورد وقتی فهمیدم میخوادابم بیاد سریع کیرموکشیدم بیرون وباقدرت ابموریختم روی صورت وموهای نرگس باورم نمیشدانقداب ازم اومده بیچاره کلاسفیدشد ولی بهترین ارضای عمرم بود بعدازچنددقیقه که حالم جااومد دست نرگسو حنانه روگرفتم وبردم حموم ویه دورگاییدمشون باز علی ورسولم بازنم تریسام رفتن اونشب بازمشروب دادیم به خانوماکه حالشون نپره وتاصبح چندباردیگه باهاشون خوابیدیم بهترین شب زندگیمون بود دیگه کمرمون خشک خشک شده بود.

اما ماجرا از صبحش شروع شدمنو حنانه تو بغل هم خواب رفته بودیم که باصدای دعوا و گریه پا شدیم بدجور ترسیدیم همین طور لخت پریدیم تو هال ببینیم چی شده که دیدیم بله از همون چیزی که میترسیدیم سرمون اومده،نرگس خانوم تازه لود شده فهمیده چکارا کرده و شروع کرده با علی دعوا وبدوبیراه گفتن و تهدید به طلاق اونا که همون روز جمع کردن و برگشتن ماهم فرداش جمع کردیم وسایلو که برگردیم این یه روزم اصلا نه باهم حرف میزدیم نه رومون میشد بهم نگاه کنیم وقتی برگشتیم بهم گفتیم بهتره تاچند وقتی ارتباطی با هم نداشته باشیم تابه روال سابق برگردیم خوشبختانه با مشاوره و اینجور چیزا کارعلی و نرگس به طلاق نکشید اما متاسفانه از جمع دوستانه شش نفره ما خارج شدن. من و رسول هنوز جای خالی علیو احساس میکنیم چون یکی از شروط اصلی نرگس قطع رابطه علی با ما بود💔ما چهارنفر اما به زندگی سابق و دوستانه خودمون برگشتیم و خیلی خیلی با هم راحت تروخودمونی ترشدیم به شدت و با هم شوخیای سکسی میکنیم اما اون رابطه دیگه هیچوقت تکرار نشد شایدهم در آینده تکراربشه هیچ چیز بعید نیست.

رفقا خواهشا اگر باهمسرتون و دوستاتون اوکی هستید حدومرز خودتون میدونید وارد این مسائل بشید چون اگر عاشق همسرتون نباشین و یا به رفیقتون اعتماد نداشته باشید زندگیتون از هم میپاشه پس خیلی خیلی مراقب رابطه هاتون باشید

نوشته: سه تفنگدار

دکمه بازگشت به بالا