داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پنجره ای به بیرون

ین داستان را با هدف جلق زدن براتون نمی نویسم گرچه که به نظر خودم خیلی سکسی هست ؛ در هر حال از خودم شروع می کنم ؛ من فیلم سکسی خیلی دوست دارم و نمی دونم تا حالا چندتا دیدم صدتا ؛ هزارتا ؛ شاید هم بیشتر ؛ عکس که دیگه اصلا نگو و نپرس ؛ داستان های سکسی هم تا دلتون بخاد خوندم هم فارسی و هم انگلیسی ؛ و جالب اینه که خیلی از داستان هایی که توی سایت های فارسی خوندم دقیقا از روی بعضی از صحنه های فیلم ها نوشته شده که خوب اصلا مهم نیست ؛ در هر حال نتیجه همه اون فیلم های سکسی و عکس های پورنو و داستان های سکسی این شده که فانتزی های سکسی زیاد دارم ؛ از هر اتفاقی یه فانتزی می سازم و کلی باهاش حال میکنم ؛

و اما در مورد زنم ؛ اول اینکه به نظر من خیلی خوشکل و جذاب هست و اندام خوبی هم داره ؛ خیلی وقت ها متوجه میشم که این مرد های خارجی با لذت و علاقه عجیبی بهش نگاه می کنن و برای همین هم متوجه میشم که من تنها نیستم و علاوه بر من برای اونا هم واقعا خوشکل و جذاب هست ؛ برای اونایی که دوست دارن اول قصه برای جلق زدن آماده بشن یه ذره از کس و کون زنم تعریف می کنم ؛ اول اینکه همیشه موهای کسش را می تراشه و کس سفیدش مثل برف هست ؛ خیلی گشتم توی اینترنت که یه عکس کس شبیه کس زنم براتون بذارم ولی دیدم همه کس ها یه جورایی شبیه هم هستند پس خودتون یه جستجو کنید و یکی را انتخاب کنید ولی حتما یادتون باشه عکسی باشه که موهاشو زده باشه چونکه زنم مو های کسش را می تراشه ؛ کون زنم خیلی گرد هست اما قلمبه نیست ؛ یه جوری هست که وقتی لباس تنگ می پوشه خیلی تو چشم میاد ؛ و اما پستوناش را خیلی دوست دارم ؛ اندازه مطلوبی دارن ؛ من همیشه ازش خواهش می کنم که توی خونه لباسهای باز و آزاد بپوشه و برای همین با هر حرکتی پستوناش از یکی از زاویه های باز لباسش میوفته بیرون و من عاشق همین هستم و البته کرست هم نمی بنده وقتی راه میره اون دو تا پستون خوشکل و نازش تکون میخوره و من با حرص و لذت خاص به اون دوتا کبوتر سفید نگاه می کنم ؛ زن من خیلی اهل جانماز آب کشیدن نیست ولی اعتقادات خودش را داره و تا حدودی هم سرد مزاجه ؛ رابطه مون خوبه اما بطور کلی با سکس جور نیست و ظاهرا از همون بچگی مثل همه دخترهای ایرانی که متاسفانه با بدنشون غریبه هستن و دائم توی گوشش خوندن که سکس خوب نیست بزرگ شده و با این که ازدواج کرده هنوز با همون حس و حالی که یک عمر باهاش بزرگ شده به سکس مثل یه کار گناه آلود نگاه می کنه حتی اگر سکس با شوهرش که من هستم باشه ؛ این موضوع باعث شده که وقتی به میل خودش یه کار سکسی انجام می ده خیلی روی من اثر میذاره و من سریع دچار شهوت و لذت خیلی زیادی میشم ؛ من چند سالی هست که از ایران زدم بیرون و اینجا توی محیط باز تری زندگی میکنیم و از اون قید وبندهای احمقانه و بی معنی که توی ایران هست خبری نیست گرچه زنم توی این دو سالی که اومده پیش من هنوز با لباس های پوشیده میاد بیرون ولی این دنیای آزاد و البته وجود این دخترها و زن هایی که بعضی وقتا تقریبا لخت توی خیابون راه میرن بی تاثیر نبوده و به بطور کلی نگاهش بهتر شده ؛ من خیلی وقته که ایران نیستم اما تقریبا دو سال پیش رفتم ایران و با همین دختر خانم زیبا ازدواج کردم و با خودم اوردم اینجا ؛ و اما من درست در نقطه مقابل زنم هستم چونکه من خیلی خیلی حشری هستم و در موضوع سکس هیچ تناسبی با زنم ندارم ؛ من حتی بعضی وقتا توی قطار و یا در محل کار یا در حال رانندگی احساس می کنم کیرم داره سفت میشه و کلی بدبختی می کشم که این مشکل دیده نشه ؛ بهترین چیزی که من اینجا توی خیابون می بینم ؛ انواع شورت های رنگارنگی هست که از زیر دامن های کوتاه دختر ها و زن ها می شه دید و من بعد از این همه سال هنوز نتونستم به این موضوع عادت کنم و هر وقت میرم بیرون با حرص و علاقه زیادی دنبال شکار این صحنه های ناب هستم و به نظرخودم که به دیدن شورت معتاد شدم ؛ من حتی برای همین موضوع هم یه فانتزی درست کردم و خیلی دلم میخاد زنم لباس کوتاه بپوشه و طوری که شورتش پیدا بشه توی خیابون راه بره و با اون کس و کون خوشکلش پوزه همه این عروسک فرنگی ها را به خاک بماله ؛

اما زنم در دنیای واقعی اصلا راضی نمی شه با دامن کوتاه بیاد بیرون ؛ فانتزی های من هیچ پایانی نداره و هر بار که فیلم های جدید سکسی می بینم فانتزیهای تازه ای در تخیلاتم شکل میگیره که طبیعتا دلم میخاد انجامشون بدم ولی زنم به این کارها علاقه ای نداره ؛ سکس در محیط باز یا جلوی پنجره باز که از بیرون پیدا باشه یکی از فانتزیهای من بوده و هنوز هم بهش علاقه دارم اما مطمئن بودم که زنم راضی نمیشه ؛ ولی این فانتزی اونقدر قوی بود که تصمیم گرفتم هر طور شده انجامش بدم و حالا این ماجرایی که براتون می نویسم نتیجه همون تصمیم هست ؛ مثل تصمیم کبرا که توی کتاب های مدرسه بود ؛ یکی از نتایج فیلم سکسی زیاد دیدن این هست که شما دلتون میخاد مثل هنرپیشه های توی فیلم ها رابطهای سکسی جانانه داشته باشید و کلی کارهای سکسی عجیب و غریب انجام بدید که صد البته در دنیای واقعی معمولا امکان پذیر نیست و فقط حسرتش به دل تماشاچیان محترم می مونه ؛ اما من به لطف دنیای آزاد اونور آب و با کمک همسرم انجامش دادم و تا ابد از یادآوری اون خاطره خوب و شیرین لذت می برم و میخام اینجا با شما به اشتراک بذارم ؛ خونه ما در طبقه چهارم یک مجتمع هفده هجده طبقه هست و یه تراس داره که با یه پنجره تمام قد به سالن خونه راه داره و معمولا پنجره باز هست و ما بعضی وقتا معمولا بعد از ظهرها توی اون تراس می شینیم و چای و قهوه و میوه می خوریم و با هم حرف می زنیم ؛ ساختمان دو قلوی ما بطور موازی با ساختمان ما قرار گرفته و تراس اپارتمان ما به ساختمان روبرویی دید مستقیم داره و برعکس و عموما آدم های توی اون ساختمان دیده می شن که در حال گذرون زندگی عادی خودشون هستند ؛ اینجا بود که اولین جرقه های فانتزی من در مغز سکسی بیمارم ایجاد شد ؛ یکی دو روز مشغول بررسی اوضاع بودم و همه زاویه های دید تراس به ساختمان جلویی و بر عکس را بررسی کردم ودر نهایت بهترین موقعیت را پیدا کردم ؛ چند بار همه مراحل را در ذهنم مرور کردم و سر انجام روز موعود رسید و من برنامه خودم را شروع کردم ؛ زن عزیزم بی خبر از نقشه شیطانی ای که داشتم مثل هر روز روی مبل توی سالن کنار پنجره تراس نشسته بود و مشغول تماشای تلویزیون بود ؛ لباس راحتی پوشیده بود که خیلی شبیه زیر پیراهن مردونه رکابی بدون آستین هست و دور یقه و حلقه های آستینش خیلی بزرگ و باز هست و علاوه بر اینکه من به راحتی می تونستم نوک پستان هاش رو از روی لباس ببینم از کنار حلقه های آستینش هم کنار پستون های ناز و قشنگش دیده می شد ؛ هر وقت که روی مبل جابجا میشد شورت قشنگش را دید می زدم و خلاصه حسابی حشری شده بودم ؛ رفتم کنارمبل و روی زمین نشستم و دستم را روی پاهاش گذاشتم و در مورد کار و اینکه امروز چطور بوده باهاش صحبت کردم و همونطور که حرف می زدم آروم آروم با دستم روی پاهاش می کشیدم ؛ همه حواس من متوجه این بود که این کار انقدر ارام انجام بشه که زنم بهم نگه بلند شو بریم توی اتاق یا بگه اینجا از بیرون پیداست ؛ خلاصه اینکه یواش یواش دستم را به شورتش رسوندم و از روی شورتش شروع کردم به مالیدن کسش ؛ بعد برای اینکه شک نکنه از روی مبل کشیدمش پایین و بهش گفتم که بیا پایین اون بالا پیداست ؛ در حالی که خودم می دونستم کف سالن نشیمن خونه ما از طبقه های بالا دید بهتری داره تا از روی مبل ؛ اما از این اثر روانی استفاده کردم که زنم احساس کنه اگر روی مبل باشه چون بالاتر هست بهتر دیده میشه ؛ اومد پایین مبل و روی زمین کنار دستم دراز کشید من هم بلافاصله چرخیدم و خوابیدم طرف مقابلش و زنم را بین خودم و تراس قراردادم و همونطور که با پستوناش بازی می کردم چرخوندمش بطرف خودم و پشت به پنجره تراس خوابوندمش کنار دستم که اصلا هیچ نمایی به بیرون نداشته باشه و نتونه بیرون را ببینه و بعد یواش یواش سعی کردم موتور سکسش را روشن کنم اول با علاقه خیلی زیادی لبهاشو بوسیدم بعد لبهاشو مکیدم و احساس کردم که داره جواب میده ؛ خیلی اهسته و بدون شتاب شروع کردم به مالیدن پستوناش و در حالیکه می بوسیدمش سینه ها و بدنش را طوری میمالیدم که لباسش آروم آروم بیاد بالا و توجهش به لخت شدن جلب نشه ؛ تقریبا ده دقیقه طول کشید تا تونستم به این مرحله برسم که یک نمای خیلی خیلی زیبا از کون گرد و قشنگش توی اون شورت سفید بطرف پنجره رو به بیرون درست کنم بعد کم کم با دستام وارد شورتش شدم و خیلی یواش تا نصفه شورتش را در اوردم و شروع کردم به مالیدن کونش ؛ گاهی وقتا از کنار صورتش یه نگاهی به پنجره ها و خونه های اطراف میکردم تا ببینم کسی متوجه ما هست یا نه ولی هیچ کس به ما نگاه نمی کرد ؛ من همچنان مشغول بودم و همونطور که کونش توی دستم بود گاهی از وسط پاهاش دستم را از پشت به کسش می رسوندم و با یه فشار به چوچوله قشنگش سعی می کردم بیشتر تحریکش کنم ؛ شورتش را کاملا در اوردم و لباسش را تا نصفه بالا زده بودم و همه پایین تنه و نصف کمرش از پشت لخت بود و از جلو هم که کسش از روی لباسم به کیرم مالیده می شد و اون دو تا پستون معجزه گر جلوی صورتم بود ؛ کم کم خودم هم نصفه نیمه لباسام را در آوردم و فقط شورت پام بود ؛ در همون حال که می بوسیدمش و پستوناش را می خوردم لباسش را کاملا در آوردم ؛ حالا دیگه زن خوشکل و خوش هیکل من با تمام قد و کاملا لخت جلوی پنجره تراس که نمای صددرصد باز به بیرون داشت توی بغل من داشت پیچ و تاب می خورد و من کاملا دیوانه شده بودم ؛ احساس می کردم کیرم در حال انفجار هست و از فکر اینکه یک نفر از ساختمان روبرویی ما را در این حال ببیند داشتم جنون می گرفتم ؛ احساس خیلی خیلی عجیب توام با شهوت فراوان و غیر قابل توصیفی داشتم ؛ فانتزی من به واقعیت رسیده بود ؛ زنم کاملا لخت جلوی پنجره باز رو به بیرون که برای هر کسی از ساختمان روبرویی قابل دیدن بود توی بغلم بود و من داشتم باهاش عشق بازی می کردم ؛ دلم میخاست این لحظه تا ابد باقی بماند ؛ تقریبا هیچ کنترلی نداشتم و مثل دیوانه ها همه بدن زنم را می بوسیدم و می مکیدم و لیس می زدم و بو می کشیدم همه فضای سرم بوی سکس و شهوت گرفته بود ؛ هنوز جرات نداشتم زنم را به پشت بخابونم چون می ترسیدم با دیدن ساختمان روبرویی همه چیز از سرش بپرد و کار خراب شود برای همین باید در همان جهتی که بود کار را تمام می کردم ؛ شورتم را دراوردم و در حالی که کسش را می مالیدم پایش را بلند کردم که لازم نباشد بچرخد یا به پشت بخابد که ساختمان روبرویی را ببیند ؛ بعد کشیدمش طرف خودم و کیرم را به کسش چسباندم که حالا کاملا خیس و آبدار شده بود و یواش یواش کیرم را لای کسش بالا و پایین کردم تا جای خودش را برای ورود به بهشت پیدا کند ؛ حالا دیگه همه چیز آماده بود که با یک فشار کوچک همه کیرم را توی کسش فرو کنم بعد خیلی ملایم و آهسته حرکت رفت و برگشت و لذت بخشی را شروع کردم که تا آخر عمرم از یادم نمی رود ؛ زن عزیزم با صدای ملایم آه و ناله می کرد و من در سکوت و خیلی آرام کیرم را با همه وجودم توی کسش عقب و جلو می کردم و لذت بهشت برین که خدا وعده داده را در این دنیا تجربه کردم ؛ در همین حال و هوا بودم که مثل قبل نگاهی به ساختمان روبرویی انداختم و در کمال ناباوری دیدم که در همین فاصله که من مشغول سکس بودم زن و مردی در تراس روبرویی دو طبقه بالاتر آمده اند و نشسته اند و با دقت در حال تماشای ما هستند ؛ همه وجودم را یک نوع شهوت دردناک فرا گرفت چشم هام سیاهی رفت و حالت سر گیجه بهم دست داد ؛ فشار انجمن کیر تو کس و احساس وصف نشدنی داشتم زنم کاملا لخت بود و من هم لخت بودم و جلوی چشمان دو نفر غریبه در حال سکس بودیم و من داشتم کس زنم را می کردم ؛ شدت شهوت و حالت ارضای سکسی من به زنم منتقل شده بود و با وجود اینکه از هیچکدام از این موضوعات خبر نداشت اما این حالت من باعث شده بود که شهوت او هم شدت بگیرد و هر دو در یک لحظه زیبا و به یاد ماندنی به ارگاسم رسیدیم اما من حس و حال دیگری داشتم چون یکی از بزرگترین فانتزی هام به واقعیت رسیده بود . بعد از ارگاسم زنم را در بغل گرفتم و در همان حال که پشتش به پنجره بود بلندش کردم و با خودم به داخل اتاق بردم که متوجه نشود در چه حال و فضایی با من سکس داشته ؛ من در مورد اون روز هنوز به زنم چیزی نگفتم و احتمالا هرگز هم نخواهم گفت اما این حس و حالی که تجربه کردم به طرز عجیب و شاید بیمارگونه ای برایم لذت بخش بود و احساس می کنم اگر تکرارش کنم از لذتش کم می شود . من تا حالا چندین بار از یادآوری اون روز استمنا کردم و یاداوری اون همیشه برایم تازه و لذتبخش و انجمن کیر تو کس هست .

نوشته: مهرداد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها