داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پسران طلایی 167

سینا بین اون سه نفر گیر کرده بود . تا حالا این مدلی نداشت که با سه تا قاطی طرف باشه . گرد کردن اون سه نفر خیلی سخت بود . رفت به سمت زن .. دستشو گذاشت رو صورت اون .. عاطفه کمی سختش بود . با این که  در انواع و اقسام تجملات زندگی کرده بود ولی از اون جایی که  عادت نداشت با  نا محرمی به این صورت بر بخوره خیلی سختش بود . اون از این که می دید شوهرش با دخترش یه جوری می خواد جور شه سختش بود . تا حدودی هم فکر می کرد که اگه بگه یکی رو براش جور کنه تا رضایت بده که اون با دخترش باشه مسعود با این کار موافقت نکنه چون خیلی غیرتیه و زنشو دوست داره . غافل از این که عشق به عطیه و این که اونو از حالت خمودگی در بیاره وادارش کرده که هر کاری رو در این مورد بپذیره و تقاضای زنشو مبنی بر دوست مرد جور کردن برای اون قبول کنه . به نظر عاطفه سینا جوان بدی به نظر نمی رسید . اون کاملا متوجه بود که عطیه چه جوری به سینا زل زده . دخترش یک دختر ساده ای بود با نشست و بر خاست کم اجتماعی و گوشه نشین . در مدرسه دوست زیادی نداشت و  اگرم با کسی هم کلام می شد در همون حد و انداره های معمولی بود و به اون صورت با کسی بر نمی خورد . دستشو خیلی آروم  گذاشت رو سر عاطفه .. زن خیلی سختش بود . چرا .. چرا من اون حرفو به شوهرم زدم . ولی خوب که به این قضیه فکر کرد اون به طور جدی به شوهرش گفته بود که منم یک مرد می خوام . مردی به غیر از تو در مقابل دخترم .  ولی حالا که وارد عمل شده بود سختش بود . مسعود عاطفه رو به کناری کشید و گفت من این پسر رو به خاطر تو آوردم . چه بخوای با اون باشی و چه نباشی باید پول اونو بدیم . اگه تو کاریش نداری من اونو بفرستم سراغ دخترمون . پس تو که جنبه شو نداشتی برای چی گفتی که باید در  قبال عطیه یکی رو برات جور کنم . اون دخترم بود . من می خواستم کاری کنم که از گوشه نشینی نجات پیدا کنه .
سینا رفت به سمت اون دختر .. عطیه حس کرد  بدنش داره داغ میشه . اونم مثل مامانش سختش بود . ولی با توجه به این که شوهر نداشت و باباشو همه کاره خودش می دونست با توجه به رضایتی که باباش از اون داشت قبول کرد . مسعود یه چشمکی به سینا زد که یعنی تمام کار هاشو خودت انجام بده . سینا هم پذیرفت . دگمه های مانتوی عطیه رو بازش کرد .. و اونو از تنش در آورد . اونم یه شلوار جین چسبون پاش بود .  از اون کشی ها . با  یه تی شرت .. اول تی شرتشو در آورد  . عطیه خودشو جمع کرد . اونم مثل مامانش با این که  در رفاه بودند و تا به حال  در پارتی هایی شرکت کرده بودند که خیلی راحت لباس می پوشیدند ولی به این صورت هیشکدومشون اهل خلاف و آشنایی و گرم گرفتن با مرد نا مرحمی نبودن . سینه های کوچولوی دخترونه اون , زیر سوتین  یه جلوه خاصی داشت . سینا دیگه می دونست که بدن این دختر دست خورده نیست . همه جای اون بوی تازگی می داد . وقتی داشت سوتینشو باز می کرد حس کرد که پوست بدن  اون دختر داغ شده .
 -نترس همین چند دقیقه که رد شه حسابی با جو این جا عادت می کنی و خودت رو خیلی راحت در  اختیار من می ذاری .
چه سینه های ناز و آبداری وکوچولویی  داشت اون دختر . سینا حس کرد که  داره کمی عجله می کنه . بهتره یه حال اساسی به اون بده وداغش کنه بعد ..
 مسعود  سینا رو به گوشه ای کشید و گفت فقط کاری کن که دخترم زیاد دردش نگیره و از سکس و زیر کیر رفتن من نترسه . بابا به فداش همین یکی رو دارم باید اونو زیر  بال و کیر خودم بگیرم . من هم باید باباش شم و هم شوهرش . آخه این دوره و زمونه گرگها زیادند . آدم زحمت بکشه خون جگر بخوره اون وقت یه جوون غریبه پا شه بیاد دختر آدمو از دست آدم بگیره ;!فقط می خواستم بهت بگم من از چشم این زنم خیلی می ترسم . چشمش شوره ..
 -مسعود خان ! من می خوام پرده دخترت رو بزنم چشمش شوره دیگه یعنی چه ;! اون می خواد کی رو چشم کنه ;
 -نمی دونم . من دلم می خواد همین حالا کیرت رو بکشی بیرون نشون زنم بدی اونو وسوسه کنی ..
سینا : من حرفی ندارم کیرمو همین الان بیرون بکشم تا زنت رو حسابی وسوسه کنم ولی دختر کیر ندیده تو اگه به دیدن کیر کلفت و دراز من هول کنه چی میشه ; هیچی تمام نقشه ها مون نقش بر آب میشه و اون وقت همه مون باید بریم به دنبال معالجه اون ..دیگه کار خیلی سخت میشه .
 مسعود : مثل این که حق با توست . هر جوری که دوست داشتی عمل کن وهر وقت هم که حس کردی بهترین موقعیت برای نشون دادن کیرته این کارو انجام بده …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها