داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پسران طلایی 13

یعنی ما تا چند ساعت دیگه باید به همین صورت عمل کنیم ;/; -نمی دونم نمی دونم . هر کاری که میشه باید این دوست من در جریان باشه تا من روشو کم کنم . سینا داشت حسرت هر دو تا کس رو می خورد . هر چند می دونست که می تونه مهشید رو خیلی راحت تر در اختیار داشته باشه . سینا چشاشو باز کرد حس کرد که از خواب سیر شده . کنار ملیسا قرار داشت . اونم به خواب رفته بود . غرق در لذت و شهوت و مقاومت برای این که بتونه خودشو حفظ کنه از حال رفته بود . یه نگاه به مهشید که داشت نگاش می کرد انداخت . اونم تازه چشاشو باز کرده بود . -مهشید جون ما تازه خوابمون برد . همین جور داشتیم فعالیت می کردیم یه نگاهی به پسرانداخت و گفت حالا نمی خوای ازش حمایت کنی . من  برای این نیمه گیرش نمیدم . با اشاره انگشت به سینا گفت بیا .. پسراز تخت اومد پایین . -بیا بریم جایی که ما رو نبینه . باهات کار دارم . -خب به نظر تو اون در چه شرایطیه . می تونی همچین کنی که دیگه نتونه حرفی واسه گفتن داشته باشه ;/; تو اگه با کیرت کوسشو تسلیم کنی سرش پیش من پایینه . البته من دوست ندارم این جوری باشه من دوستش دارم ولی اون مغروره میگه حرف حرف منه . یه عمریه داشتیم عشق و حال می کردیم حالا تازگیها جون خودش شوهر دوست شده . من صورت و حالت ورم سینه ها و روی کوسشو که می بینم همش داره کیر کیر میگه . پوست کونش داره می ترکه . سر مقعدش ورم کرده و اون غنچه سوراخ کونش در حال شکفتنه . اون وقت میاد به من میگه من کیر غریبه نمی خوام . ببینم سینا خودت چه طوری . می بینم پسر خیلی با حالی هستی . میگن پسرا اگه حشری شن  خیلی وحشی میشن . میفتن رو زنا و دخترا و حالشونو می گیرن . تو که از این دسته نیستی . اگرم باشی من خوشم میاد . همه جور حرفه دیده بودم جز این کاری که تو حالا داری می کنی . اصلا به پسرا نمیاد که این کاره باشن . ببینم موافقی که یه حالی با هم بکنیم . -مهشید خانوم من که دارم آتیش می گیرم . اینجا رو نگاه کن . پوست کیرمو می بینی ;/; -آره فدا فداش شم . طفلک گناه داره . این ملیسا چقدر بهش زور میگه . بمیرم براش . خودم درستش می کنم . -مهشید جون  بر نامه رقابتی شما و ملیسا به یک طرف ولی من حالا مثلا در اختیار اونم اگه بیدار شه و ببینه که من و تو در حال سکسیم ممکنه خیلی ناراحت شه و بهش بر بخوره . -اونش با من . اون حالا تمام فکر و ذهنش مشغول اینه که بگه من  اهل خیانت و این حرفا نیستم . داره شر میگه . الان کس من ورم داره . یه چیزی باید بهش مالیده شه . عزیز دلم شوهر خوشگلم رفته سفر نیست . من باید چیکار کنم . تا کی باید دست به سینه بشینم تا این آقا از سفر بر گرده . مگه چقدر می خوایم عمر کنیم . زندگی ارزش این حرفا رو نداره . مهشید گوشه چشمی نازک کرد و سینا هم با قدرت بازو و اندام محکم و ورزشکاری خود اونو رو دستاش بلند کرد . مهشید از این حرکت سینا خیلی لذت برده بود . در آغوشش احساس آرامش می کرد . یادش رفته بود که واسه چی اومده اینجا . رفته بودند به یکی دیگه از اتاقهای این خونه کاخ نما .. -چه حالی میده پسر .کاش حالا فقط من بودم و تو و این ملیسا اینجا نبود . لباشو گذاشت رو سینه های سینا . از سینه های درشت پسر خوشش اومده بود . سینا از این که یک دختر به سینه هاش دست بزنه با موهاش بازی کنه مث هر پسر دیگه ای لذت می برد -اووووخخخخخ مهشید مهشید .. -چیه خوشت نمیاد ;/; -فوق العاده هس مثل خودت ..  پسر دستشو گذاشت رو موهای زنی که سالها ازش بزرگ تر بود ولی طوری به خودش می رسید که این فاصله های سنی اصلا احساس نمی شد . انگاری مهشید سالهای اول جوونی خودشو می گذروند . مهشید خودشو بالاتر کشید تا سینا اونو ببوسه . وقتی همدیگه رو بغل زدند سینه های مهشید و سینا در تماس با هم آتیش هوسو در هر دو شعله ور کردند . سینا حس کرد که دیگه نمی تونه بیش از این صبر کنه . پاهای مهشیدو به دو طرف بازکرد و لباشو گذاشت روی کسش . -اووووخخخخخ نههههههه نهههههه .. چقدر از میک زدنت خوشم میاد . ولم نکنی ها . مهشید کوسشو می کوبوند به دهن سینا . -بخورش بخورش . فدای اون لب و دهنت شه مهشید . بخورش که اگه تو نخوری کی بخوره . این دفعه خودم میام سراغت . هرچی برات خرج کنم کم کردم . هنوز هیچی نشده واسه سینا مشتری گیر اومده بود . -مهشید جون تو خودت یه دنیا می ارزی این حرفا چیه . من فدات میشم . دوستت دارم . سینا سینه های مهشید رو که می دید این طور خوش فرم مونده و دست مردان روز گار اونو شل و ولش نکرده تعجب می کرد .. -اگه موافق باشی زود تر برم سر اصل مطلب می ترسم ملیسا بیدار شه و نذاره من و تو با هم حال کنیم . -سینا هر کاری که حس می کنی درسته انجام بده من دیگه تحملشو ندارم .. سینا که کیرش دیگه حالت سرخ و سفیدی پیدا کرده و مویرگهاش در حال ترکیدن بودند اونو به  کس مهشید چسبوند . و در حالی که با هوس به چشای زن خیره شده بود یه حرکتی به کیرش داد و اونو به کس مهشید فرستاد … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها