داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

پریسای برفی

سلام خودم رو معرفی میکنم پارسا هستم ۱۹ سالمه و ساکن تهرانم
پریسا دخترعموی ۱۶ سالم که ساکن یکی از شهرستان های غربی کشور هست و سفید انقدر سفید که همه پریسای برفی صداش میکنیم
پریسا سینه های نسبتا کوچیکی داره (۶۵ سربالا) و نوک صورتی اصلا هرچی از زیباییش بگم کم گفتم یه کص فسقلی سفید با داخلی صورتی داره هنوز جلوی چشمامه
داستان از جایی شروع شد که ما برای عروسی یکی از اقوام رفتیم شهرستان و شب هایی که قرار بود اونجا باشیم رو تو خونه عموم گذروندیم
پریسا از روز اول ثابت کرد که به شدت حشریه سر سفره یه شلوار طوسی پاش بود و تیشرت و کونش کلا بیرون بود خط کصش هم معلوم بود ولی کسی اهمیت نمیداد
وقتی ناهار تموم شد من هیز بازیم گل کرد و کص پریسا رو دید زدم و وقتی متوجه شد رو کصش قفلم خودش رو تکون داد و چند دقیقه بعد شلوارش خیس شد سریع رفت عوض کرد
موقع شستن ظرف ها رفتم در گوشش گفتم چقدر هات آتیش نگیری؟
پریسا با خنده گفت : خجالت بکش اب ریخت روم
گفتم : عه پس از کجا فهمیدی اونو میگم؟
جواب داد : خیلی ضایعی و رفت بشقاب هارو دسمال بکشه
چند ساعت گذشت و خانواده ها تصمیم گرفتن برن بیرون شام بخورن و اعلام کردن اماده شید.
لباس های من تو یه کوله پشتی تو اتاق پریسا بود همینجوری سرم رو انداختم پایین رفتم تا لباس راحتی بپوشم شلوارم رو درا‌وردم سرم رو اوردم بالا دیدم پریسا با ممه هایی بیرون داره به من نگاه میکنه در کسری از ثانیه راست کردم و دستم رو گذاشتم رو کیرم
پریسا گفت : تو از منم هات تری که زرتی راست کردی
جواب دادم : این ممه های رهبری هدیه به پارسا با بربری
گفت : گمشو بیرون الان یکی بیاد ببینه میخوای چی بگی؟
سریع شلوارم رو پوشیدم رفتم بیرون
رفتیم تو دامنه کوه یه کلبه گرفتیم و قرار شد شب اونجا بمونیم
شام رو خوردیم و وقت خوابیدن گفتن به ترتیب یه بالش با پتو برداریم رو زمین بخوابیم
من سریع یه گوشه رو انتخاب کردم تا از بقیه جدا باشم همه سرجاشون دراز کشیدن پریسا گفت عه من سرپا میخوابم پس که عموم گفت بغل پارسا یه جا هست برو همونجا بخواب صبح میخوایم بریم پیاده روی
قند تو دلم آب شد که چه موقعیتی درست شد
پریسا بالشش رو کنار بالشم گذاشت و گفت خر و پف کنی کیرتو میبرم
گفتم : تو خروپف کنی چی؟
جواب داد : باهات میخوابم
گفتم الان داریم آپولو هوا میکنیم؟
خندید و دستش رو برد زیر پتو و چشاشو بست
یه ساعتی گذشته بود و من نمیتونستم بخوابم به صورت پریسا خیره شده بودم و متوجه شدم اونم نخوابیده
من : نخوابیدی؟
خوابم دارم ادا درمیارم
هه هه بامزه
لطف داری
چرا نمیخوابی؟
میخاره
چی‌ میخاره؟
کصم
میخای برات بخارونمش؟
بلدی؟
اجازه میدی؟
خودش رو بهم نزدیک کرد و گوشه پتوش رو انداخت رو پتوم
اروم دستم رو بردم و از روی شلوار شروع کردم به مالیدن کصش
خیلی نرم بود و تو چند دقیقه خیس شد
با انگشتم کش شلوارش رو کشیدم و به زور شلوارش رو از تنش دراوردم و شروع کردم به مالیدن کصش
چوچولش رو بین انگشتام میگرفتم و میکشیدم و نفس های پریسا با صدا تر میشد.
بعد از یه ربع مالیدن لرزید و ارضا شد گفت نوبت من؟
گفتم فردا جبران کن
گفت چجوری؟
گفتم بخواب بهت میگم
فردا صبح بهش گفتم وقتی حرکت کردیم یکاری کن مثلا پات پیچ بخوره من برت میگردونم
قبول کرد و یکم که از کلبه دور شدیم پریسا یه جیغ کشید و خودش رو انداخت زمین
عموم پرسید چیشد و اینا گفت دیگه نمیتونم راه بیام من برمیگردم منم سریع گفتم من برش میگردونم عموم هم از خدا خواسته گفت حله پس ما میریم تا ساعت ۲ اینا برمیگردیم
ناهار برای خودتون یه چی بپزید
با پریسا برگشتیم کلبه و نزاشتم یه ثانیه هم بگذره
تو کمتر از یه دقیقه کامل کامل لختش کردم و پرتش کردم رو لحاف ها و شروع کردم به خوردن کصش
از پایین تا بالا فقط لیس میزدم و چوچولش رو گاز میگرفتم اونم دیگه شروع کرده بود فقط ناله میکرد
بلند شدم لباسای خودم رو دراوردم و افتادم به جون ممه هاش
انقد محکم میک میزدم میگفت شیر ندارم چی میخوای و ناله میکرد
کیرم رو روی سوراخ خیسش فیکس کردم و خودم رو پرت کردم توش
یه جیغ ریز زد صداش رو با لب گرفتن ازش خفه کردم و وحشیانه شروع کردم به تلمبه زدن
با هر عقب و جلو کردن من ممه های کوچیکش تکون میخورد و من بیشتر حشری میشدم
بعد از ۵ ۶ دقیقه تلمبه زدن حس کردم ابم داره میاد سریع کشیدم بیرون و نشستم رو سینه اش و کیرم رو کردم دهنش شروع کرد به ساک زدن دوبار میک زده بود که تمام آبم رو با فشار توی دهنش خالی کردم حالش داشت بهم میخورد ولی کیرم رو بیرون نکشیدم و مجبورش کردم تا قطره آخرش بخوره
کیرم رو از دهنش دراوردم و ممه هاش رو که کبود بود یه نگاه انداختم گفتم لباس مجلسی باز کنسله بلند شد بره دسشویی که خودش رو تمیز کنه یه چک‌ سکسی محکم روی لپ کونش زدم جیغ کشید و شروع کرد به گریه کردن
منم لباسام رو پوشیدم و رفتم بیرون تا سیگار بکشم
مرسی که خوندید

نوشته: پارسا

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها