داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

واحد ۸ (۱)

سلام
این یک داستان خیالی و برگرفته از یه ذهن ملجوق هست.

در ساختمان برام باز شد منم با عجله وارد آسانسور شدم تا زودتر برسم به طبقه چهارم.
چون قراره بعد از مدت ها تلاش فانتزی من اونجا رنگ حقیقت بگیره.
درب آسانسور باز شد سریع به سمت چپ رفتم. چند باری اومده بودم اینجا
بلافاصله درب واحد باز شد‌؛ واحد 8
بعد از وارد شدن بلافاصله پذیرایی بود و دست چپ هم یه راهرو بود که به اتاق و حمام و دستشویی می‌رسید. به خاطر همین حسین که تو پذیرایی نشسته بود منو دید و با یه تعجب زیاد گفت
تو اینجا چی کار می کنی؟
خیلی محکم و با اعتماد به نفس گفتم خفه شو گه زیادی نخور. چرا دست رو مهسا بلند کردی؟ بزنم ننه ات گاییده بشه
مهسا هم که بعد از باز کردن درب کنار من وایساده بود یه لبخند سراسر تحقیر گفت
فکر کردی من صاحب ندارم حیوون. خودت خواستی کار به اینجا کشیده بشه
(مهسا دختر خاله ام بود یه دختر با قد 170 و وزن 60 و بی نهایت سفید و خوشگل بود میشه گفت شبیه مانکن های ایتالیایی بود تازه ازدواج کرده بود از شانس من یه شوهر پخمه گیرش اومده بود که فرصت خوبی ایجاد شده بود برای فانتزی هام.
نمی دونم چرا بعد از نامزدی خیلی حشری شده بود و به من حس پیدا کرده بود که باعث شده بود چند باری حتی بعد عروسیش باهاش سکس کنم. شوهر پخمه اش هم مثل سگ ازش حساب می برد فقط ما منتظر بهانه بودیم که امروز با یه چک آروم در گوش مهسا بهانه خوبی پیدا کرده بودیم برای اجرای نقش مون)
حسین با عصبانیت اومد سمت من تا منو بیرون کنه یه چک محکم بهش زدم و انداختمش زمین گفتم فکر کردی مهسا صاحب نداره کونی در حالیکه پشت کمرش نشسته بودم به مهسا گفتم شلوار شو دربیار تا آدمش کنم. اونم گفت چشم عشقم
حسین داشت سر و صدا می کرد که این چه کاریه و پاهاشو تکون میداد مهسا با سختی زیاد شلوار و شورت شو درآورد
به مهسا گفتم تخم ها شو یه ذره فشار بده اونم گفت جون. به محض فشار دادن صدای آخ آخ حسین بلند شد. گفتم خفه میشی گفت آره آره.
برگردوندمش و اینبار خودم تخم ها شو گرفتم دستم. مهسا که خودش منو خبر کرده بود بیام خیلی به خودش رسیده بود؛ لباس سکسی و آرایش کامل. رفت بالا سر حسین گا پا شو که کفش پاشنه بلند پوشیده بود گذاشت رو صورت حسین گفت لیس بزن. گرچه بارها این کار رو که خودم بهش یاد داده بودم با حسین کرده بود و اونم خو‌شش میومد میشه گفت فوت فیتیش بود ولی این بار فرق می کرد چون همراه با تحقیر بود
یه ذره که لیس زد مهسا رفت چیستی که از قبل خریده بودیم رو آورد گفت می خوام دودول دو سانتی تو ببندم. حسین هم شروع کرد به التماس کرد ولی فایده ای نداشت. بعد از بستن چیستی من ولش کردم اومدم رو مبل نشستم. مهسا هم بعد از در آوردن پیراهنش و یه لگد زدن به حسین اومد رو پای من با عشوه نشست. شروع کرد خودشو مالیدن بهم و لب گرفتن. حسین هم با تعجب فقط نگاه می کرد.
مهسا بلند شد کمربند و دکمه شلوارم رو باز کرد. کیر بیست سانتی و کلفتم رو کشید بیرون سر کیرم رو یه بوس کرد و رو به حسین گفت کیر رو می بینی به این میگن کیر نه برای تو که به زور میشه 11 سانت و دو دقیقه هم ارضا میشی. بعد شروع کرد لیس زدن کیرم یه جوری می خورد انگار گشنه هست. همه جا شو می خورد و لیس میزد بعد تخم هامو یکی یکی می کرد تو دهنش میک میزد. چون خود‌ عاشق ساک زدن بود ده دقیقه داشت می خورد تف از دهنش آویزون شده بود. بعد با دهن تفی رفت از حسین لب گرفت و موهاشو گرفت کشید آورد سمت من بهش گفت بخور کیر شو اونم امتناع می کرد بعد رفت تخم ها شو گرفت گفت می خوری یا می خوای تخم ها تو بترکونیم. اونم مجبور شد بیاد سمت کیرم و شروع کرد خوردن کاملا مشخص بود داشت زوری می خورد به خاطر همین سر شو گرفتم و محکم تو دهنش تلمبه میزدم مهسا هم با دست داشت کص شو می‌مالید. بعد چند لحظه ولش کردم مهسا بهم گفت عشقم حشریم کردی که من گفتم جووووووون جنده کوچولو من حشری شده
بعدش مهسا رفت یه مداد آورد به حسین گفت دراز بکشه بعد شروع کرد اون به زور کردن تو کیر حسین اونم صداش کل خونه رو برداشته بود منو و مهسا هم داشتیم می خندیدیم بعد مهسا بلند شد خودشو رو لخت کرد بعد اومد لباس های منو هم درآورد گفت می خوام یه جوری منو بکنی که حسین از حسودی بترکه منم مهسا رو خوابوندم زمین اول کیرم رو به کصش مالیدم مهسا که کلا حشری بود داشت دیوونه میشد. دوباره حسین رو صدا کردم تا کیرم رو لیس بزنه تا خیس بشه اونم مثل اینکه خو‌شش اومده بود شروع کرد خوردن کیرم. یه ذره که خیس شد کشیدم بیرون گذاشتم رو کص مهسا اونم التماس می کرد که بکنمش.
می گفت امین جونم دارم میمیرم زود باش منو بکن جرم بده. جر بده حسین ببینه یاد بگیر منم گفتم فکر کنم حسین دوست نداره من بکنمت اونم گفت حسین گوه خورده اون خر کی باشه که بخواد اجازه بده یا نه منم محکم فرو کردم تو کصش شروع کردم تلنبه زدن بعد سر حسین رو گرفتم گذاشتم رو شکم مهسا گفتم کص زنت و کیر منو لیس بزن حسین هم که عادت کرده بود به دستور های ما شروع کرد لیس زدن. گفتم مهسا یادته گفته بودم جلو شوهرت می کنمت اونم گفت آره عشقم. فدات بشم من فقط دوست دارم به تو بدم و زیر تو بخوابم. من تو چند تا پوزیشن دیگه کردمش آبم داشت میومد گفتم کجا بریزم جند من اونم گفت بریز رو پاهام. حسین دوست داره از رو پاهای کشیده و خوشگلم که لاک داره آب کیر خودش رو لیس بزنه از این به بعد هم باید آب تو رو لیس بزنه منم پاهاشو چسبوندم بهم ریختم رو انگشت هایی که لاک قرمز داشت بعد مهسا رو به حسین گفت زود باش لیس بزن اونم شروع کرد خوردن آب کیر من از رو پاهای زنش
مهسا گفت بریم حموم. گفتم این توله سگ رو هم ببریم کارش دارم
داخل حموم بودیم به حسین گفتم زانو بزن بعد به مهسا گفت بشاش روش.
مهسا با تعجب گفتی چییییی؟
من گفتم جیش کن تو صورتش. مگه نمی خواستی تحقیرش کنی؟
مهسا هم یه خنده ریزی کرد شروع کرد شاشیدن روی حسین بعد رو کرد به من گفت عشقم تو هم جیش کن روش که من بیشتر لذت ببرم.
به محض اینکه من گفتم باشه کیرم رو گرفت برد نزدیک صورت حسین بعد گفت دهنت رو باز کن. به محض باز شدن دهن حسین کیر منو فشار دادن تو دهن حسین از پشتم سر حسین رو فشار میداد حسین داشت خفه میشد. مهسا هم می گفت کونی زیر جيش عشقم خفه شو نگاه کن کیر به این میگن نه دودول تو بعد به خودش دیلدو بست شروع به کردن کون حسین کرد بعد تند تند هم بهش اسپنک میزد
بعد به من گفت بیا دوتایی بکنیمش قبل از اینکه من دهن باز کنم حسین گفت گوه خوردم اونجوری پاره میشم مهسا گفت کی بهت اجازه داد زر بزنی؟ بعد همونجوری لخت و خيس رفت از پذیرایی کمربند منو آورد شروع کرد به زدن حسین.
حسین چه گریه ای می کرد دیگه دل منم به رحم اومده بود گفتم کافیه مهسا اونم گفت نه اومد پاهای حسین را داد بالا به صورت هفت باز کرد گفت اگر ببندیش به خدا تخم هاتو می ترکونم.
بعد مهسا کمربند رو داد به من گفت بزن رو کیر و خایه اش منم گرفتم چند تا زدم مهسا خودش رو داشت می‌مالید به من گفت تو آروم میزنی با پاهای کشیده و خوشگلش دو سه تا لگد محکم زد تو خایه های حسین
حسین دیگه داشن عرعر می کرد آب رو بست بعد به من گفت بیا بریم عشقم تا فردا صبح حال کنیم این کونی هم همین جا بمونه بهتره

ادامه دارد…****

نوشته: مجهول

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها